اثر محافظتی زنانه
ریشه های نظریه اثر محافظتی زن چیست؟
در دهه 1980، لوک تسای، که در دانشگاه میشیگان مشغول به کار بود، دریافت که دختران دارای اوتیسم به طور متوسط نسبت به پسران دارای اوتیسم یا اختلالات زبانی خاص، بستگان بیشتری دارند که نشانه های اوتیسم را نشان می دهند. این یافته نشان می داد که دختران برای نشان دادن ویژگی های این بیماری به عوامل وراثتی مرتبط با اوتیسم بیشتری از پسران نیاز دارند. و از آن زمان تا کنون چندین مطالعه بزرگ مشاهدات تسای را پشتیبانی کرده است.اثر محافظتی زنانه از تحقیق در مورد عوامل ژنتیکی و محیطی مؤثر بر گسترش اتیسم ناشی میشود. این فرضیه بیان می کند که زنان برای نمود و تجلی اختلال اوتیسم نیازمند درجه بالاتر و بیشتری از عوامل خطر ساز محیطی و ژنتیکی نسبت به مردان اند، و از این رو، زنان در برابر ویژگیهای اتیسم نسبت به مردان در مقابل عوامل خطر ساز اتیسم«محافظت» میشوند.در برخی از مطالعات ژنتیک که این اختلال را در میان زنان و مردان بررسی می کند دیده می شود که زنان برای رسیدن به آستانه تشخیص اوتیسم، ضربه ژنتیکی بیشتری لازم دارند و این امر حاکی از یک عامل محافظتی ذاتی در زنان است که منجر به کاهش بیان رفتاری ویژگیهای اتیسم میگردد.
نظریه و تئوری های علمی شناخته شده در این خصوص چه می گویند؟
اثر محافظتی زنانه عنوان می کند که زنان به طور متوسط در برابر اوتیسم در مقایسه با مردان محافظت می شوند و زنان دارای اوتیسم باید بار ژنتیکی بیشتری نسبت به مردان داشته باشند تا سطح یکسانی از ویژگی ها را نشان دهند.در نظریه فنوتیپ اوتیسم که بیشترین تشابه را با اثر محافظتی زانه در اتیسم دارد،مطرح می گردد که بستگان نزدیک افراد دارای اتیسم علائم و پتانسیل های بیشتری در زمینه اتیسم و یا اختلالات رشدی از خود نشان می دهند و حامل ویژگی ها و صفات بیشتری از اختلال اتیسم هستند و بر اساس نظریه اثر محافظتی زنانه بستگان نزدیک افراد دارای اتیسم نیز باید بار ژنتیکی بیشتری را برای اتیسم نسبت به بستگان نزدیک مردان اتیسم تحمل کنند. به عبارت دیگر، بستگان زنان دارای اتیسم باید بیشتر از بستگان مردان دارای اتیسم ویژگیهای اتیسم را داشته باشند. و البته برخی از مطالعات نشان می دهد که بستگان درجه یک زنان اتیسم دارای ویژگی های اتیسم بیشتری نسبت به بستگان درجه یک مردان اتیسم هستندبه این معنی که یک دختر دارای اتیسم قطعا دارای بستگانی است که علائم اتیسم و یا اختلالات مرتبط را بیشتر نشان می دهند اما برخی دیگر اثر معکوس آن را یافته اند. مطالعهای در سال 2015 هیچ ارتباطی بین جنسیت کودکان دارای اتیسم و میزان ویژگیهای اتیسم در خواهر و برادر کوچکتر آنها نشان نداد. با این حال پیش از این، مطالعه ای در سال 2013 نشان داده بود که خواهر و برادر دختران اتیسم دارای ویژگی های اتیسم بیشتری نسبت به خواهران و برادران پسران اتیسم هستند.ولی به طور کلی، حمایت بیشتری برای این نظریه وجود دارد تا مخالف آن.
یکی از نظریه های رقیب تئوری اثر محافظتی زنانه نظریه مغز مردانه افراطی(Extreme Male Brain) از پروفسور بارون کوهن است که عنوان می کند که آندروژنها و هورمونهای جنسی مرتبط که در مردان رایجتر است ممکن است زمینهساز بسیاری از ویژگیهای اتیسم باشند. برخی از ویژگیهای مرتبط با اتیسم، مانند سطوح بالای تواناییهای سیستمسازی و مشکلات در همدلی و بیان عاطفی، از ویژگیهای مردانه عنوان شدهاند، به طوری که افراد دارای اتیسم بهعنوان نمودهای رفتاری و روانشناختی «مرد افراطی» معرفی میشوند. تئوری EMB نشان میدهد که افراد با سطوح پایینتر آندروژن (به عنوان مثال زنان) سطوح پایینتری از این ویژگیهای اتیسم را نشان میدهند، و بنابراین داشتن سطوح پایین تر آندروژن نیز زنان را در برابر ویژگیهای اتیسم محافظت میکند. و البته رابطه ای بین ویژگی های اتیسم و سطوح بالای آندروژن در زنان پیدا شده است. البته تحقیقات دیگر نشان می دهد که سطح آندروژن جنینی و رشد اولیه رابطه بسیار پایینی با تشخیص اتیسم دارد .
یک فرضیه دیگر در خصوص اثر محافظتی ، کروموزوم X است و ارتباط آن با کروموزوم های XX زنان در مقابل XY مردان و گفته می شود شاید در این کروموزوم های XX اثر محافظتی خاصی برای زنان وجود داشته باشد که در XY مردان کمتر وجود دارد که آستانه تجلی اتیسم را در مردان افزایش می دهد. با این حال، هیچ ژن محافظ خاصی در اینجا شناسایی نشده است. برخی نظریه های دیگر نیز وجود دارند که به ویزگی های زیستی مردان در طول زمان اشاره دارند و یا اینکه عوامل محیطی مانند قرار گرفتن در معرض داروها در شرایط آزمایشگاهی احتمال اتیسم را در مردان بیشتر از زنان افزایش می دهد.
چرا مطالعه این اثر مهم است؟
مشخص کردن عواملی که از دختران در برابر اتیسم محافظت می کند می تواند به محققان کمک کند تا درمان های هدفمند را گسترش داده و یا خطرات مرتبط با این اختلال را کاهش دهند.اما پیدا کردن توضیح بیولوژیکی برای اثر محافظتی زنانه باید در درجه اول باشد. تاکنون، تمام شواهدی که این نظریه را تایید می کند، به صورت غیرمستقیم به بررسی این اثر پرداخته اند. برای نمونه تیمی در حال بررسی تفاوت های جنسی در مغز افراد دارای اتیسم است و تیمی دیگر در حال بررسی ژنوم تعداد زیادی از دختران برای یافتن گونههای ژنتیکی است که ممکن است اثر محافظتی را توضیح دهند.
چه شواهدی نظریه اثر محافظتی زنانه را تایید می کند؟
قانعکنندهترین شواهد برای این نظریه از چندین مطالعه بزرگ بر روی خانوادهها یا دوقلوها به دست آمده است. برای نمونه مطالعه ای نشان داد که خواهران و برادران کوچکتر دختران دارای اتیسم بیشتر از خواهران و برادران کوچکتر پسران دارای اتیسم تشخیص اتیسم را دریافت می کنند. مطالعات دیگر نشان میدهد که دختران نسبت به پسران در برابر جهشهای مرتبط با اتیسم مقاومتر هستند – یعنی ممکن است دختران همان جهشهایی را داشته باشند که پسران دارای اتیسم دارند ولی در عین حال این بیماری را نداشته باشند.
برخی از مطالعات نشان میدهند که جهشهای بیشتری برای تحریک اتیسم در دختران نسبت به پسران مورد نیاز است. مطالعهای در سال 2011 نشان داد که دختران دارای اتیسم نسبت به پسران دارای اتیسم دارای تکثیر یا حذفهای خود به خودی DNA هستند که به آن تنوع تعداد کپی (CNVs) میگویند. مطالعه دیگری این یافته را سه سال بعد تایید کرد. این مطالعه همچنین گزارش داد که دختران دارای اتیسم سه برابر پسرها احتمال دارد که حامل CNV هایی باشند که شامل ژن های اتیسم هستند.CNV یا تنوع تعداد کپی به تغییراتی ژنتیک در DNA اشاره دارد و این تنوع تعداد کپی می تواند منشا تغییرات فنوتیپ و یا ظاهری گردد.
بر اساس مطالعه ای که در مجله ژنتیک انسانی منتشر شد، برای تجلی اتیسم در زنان نسبت به مردان جهش های بیشتری لازم است، که ممکن است توضیح دهد که چرا مردان چهار برابر بیشتر در معرض ابتلا به این اختلال هستند.این مطالعه نشان داد که زنان دارای اختلال اتیسم یا تأخیر رشدی نسبت به مردان مبتلا، با اختلالات ژنومی بیشتر دچار اختلال می شوند.
اِون آیکلر ، استاد علم ژنتیک در دانشگاه واشینگتون ، میگوید: «این نظریه قویاً استدلال میکند که زنان در برابر اتیسم و تأخیر رشد محافظت میشوند و به بار جهشی بیشتر یا ضربههای جهشی شدیدتر نیاز دارند تا از آستانه بروز اختلال عبور کنند و تشخیص را دریافت کنند.». در این مطالعه آیکلر و همکارانش تعداد CNV ها را در 109 دختر و 653 پسر دارای اتیسم فهرست کردند. آنها دریافتند که زنان دو برابر بیشتر از مردان احتمال دارد CNVهایی با طول حداقل 400 کیلو باز حمل کنند. ( برعکس مردان دارای اتیسم که این CNVها کوتاه تر است هرچه CNV ها بزرگتر باشد، احتمال اختلال در ژن های مهم بیشتر است و همین بزرگتر بودن CNV ها می تواند در خود دلایل خوبی برای درگیر شدن یک زن با اختلال اتیسم را پنهان داشته باشد،چراکه این بزرگتر بودن در خود عوامل تاثیر گذار بسیار بیشتری را خواهد داشت که باعث تجلی اتیسم می گردد.)هنگامی که محققان تنها CNV هایی را که شامل ژن های خطر اختلالات عصبی هستند، تجزیه و تحلیل کردند، دریافتند که زنان دارای اتیسم سه برابر بیشتر از مردان دارای این اختلال، حامل CNV هایی هستند که این ژن ها را در بر می گیرند( و این بزرگتر بودن CNV بالطبع منجر به حمل ژن های عامل بیشتر برای اتیسم است).زنان دارای اتیسم همچنین دارای جهشهای کمی نادرتر هستند که یک نوکلئوتید DNA را تغییر میدهند تا مردان. از اینرو است که آیکلر عنوان می کند این جهش ها در زنان دارای اتیسم«بدترینِ جهشها» هستند، چراکه با عملکرد پروتئین تداخل دارند.
با این حال، مشخص نیست که آیا این سوگیری جنسیتی نتیجه ژنتیک است یا منعکس کننده تفاوت در تشخیص یا نحوه بروز علائم این اختلال در زنان است. اسکوز می گوید، دختران دارای اتیسم تمایل دارند به طور فعال علائم خود را به گونه ای جبران کنند که پسرها این کار را نمی کنند، و ممکن است این دلیل اختلاف باشد.
آیا سوگیری تشخیصی، به جای این اثر محافظتی، می تواند نسبت جنسیتی اتیسم را توضیح دهد؟
برخی از پژوهشگران عنوان می کنند که اصولا اتیسم در دختران متفاوت از پسران ظاهر می شود ولی ابزارهای مورد استفاده برای غربالگری و تشخیص اتیسم بیشتر بر اساس داده های پسران است و آنها اغلب تفاوت در ویژگی های اتیسم در بین جنس ها را در نظر نمی گیرند.در نتیجه، بسیاری از زنان و دختران دارای اتیسم دیر تشخیص داده میشوند یا اصلاً تشخیص داده نمیشوند.
(منابع مقالات موجود در این سایت به دلیل کپی برداری و برداشت های بدون اجازه حذف گردیده اند)
4 پاسخ
سلام. کودکان اسپرگر باید مدرسه اتیسم برند یا مدرسه عادی میرن؟
درود دوست من
اگر بخواهیم به صورت علمی وتخصصی صحبت کنیم هیچکدام از این کودکان نباید از جامعغه خود و همسنهای خود جداشوند و باید به مادرس عادی بروند و در کنار دیگران تحصیل کنند .کودکان اسپرگر هم از این قاعده مستثنی نیستند و باید در مدارس عادی تحصیل کنند
منظورم این بود که تو کشور ما ایران کودکان اسپرگر مدرسه عادی میرن یا مدرسه اتیسم؟
بعد خیلی عجیب بود حرفتون! اخه من دبیرستانی که بودم دو تا عقب مونده ذهنی بودند تو مدرسه ما که معلم ها شاکی بودند و میگفتند اصلا نمیتونیم به این دو نفر چیزی یاد بدیم.
درسته بچه های اتیسم عقب مونده ذهنی نیستند ولی به خاطر مشکلات ارتباطی که دارند معلم نمیتونه اون جوری که به بچه های سالم درس میده به بچه های اتیسم هم درس بده.
از طرفی بچه های سالم سر و صداهای زیادی میکنند تو مدرسه با دوست هاشون که شیطنت های مربوط به سنشون هست و قسمتی از بچگی کردنشون هست. در حالی که بچه های اتیسم به سر و صدا حساس اند و اذیت میشند. اگه بچه اتیسم بیاد مدرسه عادی خیلی دچار به هم ریختگی میشه.
ولی اسپرگرها (بچه های اتیسم سطح یک) رو چون مشکلاتشون کمتره نمیدونم میتونند مدرسه عادی برن یا نه؟ یعنی تو ایران مدرسه عادی ثبت نامشون میکنه یا نه؟ مدارس اتیسم ایران بچه های اسپرگر رو هم ثبت نام میکنند یا فقط بچه های اتیسم سطح دو و سه رو ثبت نام میکنند؟
ولی بچه های اتیسم سطح دو و سه نباید مدرسه عادی و کنار بچه های عادی برند.
کودکان اسپرگر در صورتی که سنجش رو پذیرش بشنوند می تونن در مدارس عادی تحصیل کنند
اما منظور بنده هم این نبود که بچه های کم توان ذهنی به مدارس عادی برن و تحصیل کنند چون این غیر ممکن هست اما برای کودکان دارای معلولیت که نقص شناختی ندارند و می توانند در مدارس عادی و درکنار کودکان عادی درس بخونن باید این سیستم پیاده بشه تا همه افراد جامعه از همان سنین پایه بتونن بپذیرند که این افراد هم بخشی از یک جامعه هستند و با ضعف ها و یا نقاط قوت انها اشنا بشن
بچه های دارای اتیسم هم در صورتی که توانایی شناختی خوبی داشته باشند باید شرایط رو برای انها به صورتی مهیا کنند تا بتونن در کنار دیگر کودکان عادی تحصیل کنند،دوست پگیدا کنند ،شکست بخورند و موفق بشن و انچه یک کودک عادی در زندگی با اون روبه رو میشه رو تجربه کنند و در این میان ما هم کمکشون کنیم .اگر این بچه ها رو ایزوله کنیم و از جامعه حذف بشن بعد از مدتی دیگه جامعه یادش میره که این کودکان رو هم در خودش داره