چکیده:
رسانه ها،کتابها،جزوات و سخنان والدین همگی پر از اطلاعات درباره اتیسم(اوتیسم)در کودکی هستند،ولی شناخت اتیسم(اوتیسم)در بزرگسالی می تواند برای متخصصان امری چالش برانگیز باشد...

اتیسم اختلالی مادام العمر است و در بزرگسالان نیز می توان علائم ان را مشاهده نمود

در دهه های گذشته اختلال طیف اُتیسم(اوتیسم) توجه کمتری را از جامه پزشکی و اموزش دریافت می نمود و این بدین معنی است که ممکن است تعداد بسیار زیادی مبتلا به اُتیسم در میان ما زندگی می کنند که در دهه های قبل تشخیص داده نشده اند. دانستن در مورد اُتیسم بزرگسالی می تواند مهیا کننده گزینه هایی برای راهکار های درمانی آنان مهیا نماید از طرفی اگر بزرگسالانی که در جامعه ایرانی در موقعیت های اجتماعی و کاری متفاوت قرار دارند ولی در گذشته تشخیص اختلال طیف اتیسم را دریافت ننموده اند اکنون این تشخیص را دریافت نمایند شاید این شناسایی بتواند به بهتر شدن فرهنگ اتیسم در جامعه ما کمک کننده باشد. اینکه ما بدانیم فلان پزشک یا فلان کارآفرین و یا …مبتلا به اُتیسم نیز هست جامعه ما را به سمت شناسایی این اختلال سوق می دهد و این می تواند برای خانواده کودکان مبتلا به این اختلال یاری رسان باشد.ولی این مهم در کشور ما شاید مدتی به طول بیانجامد زیرا بر خلاف کشور های غربی که در حدود 40 سال شناسایی اُتیسم سابقه دارد در خوشبینانه ترین حالت این مهم در کشور ما شاید  15 سال سابقه داشته و شاید تشخیص داده شده ها در کشور ما اکنون 20 ساله باشند.ولی آنهایی که تشخیص داده نشده اند اکنون در چه شرایطی اند و در حال انجام چه کاری اند……؟آیا شما نیز ممکن است چهار مورد از موارد زیر را داشته باشید؟آیا شما یک اتیستیک بزرگسالید؟……خانواده و متخصصان گرامی برای دانستن همه چیز درباره اختلال اوتیسم مطالعه مقاله اوتیسم چیست؟انواع،علت ها و درمانها.. را پیشنهاد می کنیم.در این مقاله شما می توانید کامل ترین اطلاعات و اخرین یافته های اوتیسم را مطالعه کنید.

ده علامت اُتیسم(اوتیسم) بزرگسالی

به گفته مرکز کنترل و پیشگیری بیماری ها تشخیص اُتیسم در بزرگسالی می تواند در حال حاظر کاری دشوار و چالش برانگیز باشد .بزرگسالان قطعا میزان بالایی از رفتار های کودکی خود را به یاد ندارند وهمچنین  تاریخچه پزشکی ویا دو سال اول زندگی خود را که بازگو کننده علائم اولیه اختلال طیف اتیسم و یا ممکن است انها رفتار هایی را به یاد بیاورند و یا بیان کنند که گمراه کننده باشد و موجب تشخیص غلط در بزرگسالی گردد.به هر حال اگر شما دچار شک و تردید در تشخیص اُتیسم یک فرد بزرگسال هستید این علائم که دکتر کیت میلر ویلسون استاد دانشگاه میشیگان در مقاله ای به آنها اشاره نموده است و در ادامه ذکر می گردد می تواند تا حدودی به شما در این کار یاری رسان باشد.
به خاطر داشته باشید که یک یا دو علامت در یک فرد بزرگسال نمی تواند نشان دهنده اختلال اُتیسم در وی باشد ولی اگر این علائم به بیشتر از 3 یا 4 مورد رسید باید کمی برای او نگران شوید.برای تشخیص بهتر و دقیق تر اختلال طیف اتیسم می توانید از
تست ADIR که از تستهای استاندارد طلایی اتیسم است بهره بگیرید.بر طبق تحقیقات منتشر شده در webMD  علائم زیر می تواند نشان دهد که یک فرد بزرگسال مبتلا به اُتیسم است یا نه.برای اگاهی بیشتر در زمینه اختلال طیف اتیسم مطالعه مقاله اختلالات و بیماری های همراه با اتیسم و راهکارهای درمان انهارا پیشنهاد می کنیم.

بیشتر بخوانید:  تازه های تکنولوژی برای طیف اتیسم(اوتیسم)

ارتباط و دوستی کم

شکل گیری روابط در بزرگسالان مبتلا به اُتیسم برای آنها امری چالش برانگیز است. رفتارهای منحصر به فرد و محدودیت های این افراد میتواند توانایی دوست یابی این افراد را شدیداً تحت تاثیر قرار دهد.علاوه بر این تجزیه و تحلیل فرایند های محیطی و مشکلات گوش دادن به دیگران مشکلات عدیده ای را در ارتباط این افراد ایجاد می کند.همینطور ارتباطات عاشقانه برای این افراد امری بسیار دشوار و سخت است.یکی از دلایل این مهم  این است که ادامه دادن ارتباطات منظم و دائمی میتواند برای این افراد امری تقریبا غیر ممکن باشد و ارتباطات عاشقانه که در نهایت می بایستی به ازدواج ختم شود درکل نوعی ارتباط منظم و هدف مند است که نیاز مند به گستره ارتباطی وسیعی است.از طرفی دیگر ارتباط عاطفی در بخشی از فرایند خود نیاز مند ارتباط غیر کلامی رمز گشایی هایی است که تقریباً بزرگسالان مبتلا به اُتیسم از آن بی بهره اند.برای دریافت اطلاعات بیشتر در زمینه اختلال طیف اتیسم مطالعه مقاله درمان اتیسم را به شما پیشنهاد می کنیم.

چالشهای ارتباطی غیر کلامی

برای بسیاری از بزرگسالان مبتلا به اُتیسم ارتباطات غیر کلامی میتواند یکی از چالشهای اصلی باشد.این افراد در خواندن چهره و حالات ان دچار مشکل اند. و در ارتباط چشمی نیز کمترین عملکرد را دارند. بزرگسالان مبتلا به اُتیسم همیشه این احساس را دارند که چیزی را در فرایند ارتباط وتعامل خود گم کرده اند.این افراد به درستی نمی توانند دیگران را تعبیر و تفسیر کنند.

اختلال در پردازش حسی

بسیاری از افراد مبتلا به اُتیسم میزان بالا  یا پایینی از محرکات حسی را ممکن است تجربه کنند که به آن اختلال پردازش حسی یا نقص در یکپارچگی حسی می گویند. به گفته مجله روانشناسی امروز این اختلال پردازش حسی میتواند منجر به مشکلات اجتماعی در افراد اتیستیک بزرگسال گردد.ملاقات با افراد جدید اطلاعات حسی جدیدی شامل بوها ،صداها،نورها و انواع دیگری از دروندادها را برای فرد مهیا میکند.و تمام اینها می تواند باعث گرددکه فرد بزرگسال اتیستیک از ارتباط اجتماعی اجتناب کند.
اگر شما متوجه شدید که نمی توانید در یک احساس مشخص باقی بمانید یا اینکه دائماً میخواهید نوع خاصی از درونداد حسی را تجربه نمایید ،شما ممکن است درگیر با این اختلال باشید.اگر چالشهای حسی در توانایی های شما برای تعامل با دیگران تداخل می کند ،اینها همگی با
علائم اُتیسم در بزرگسالی مطابقت دارد.برای اگاهی بیشتر در زمینه اختلال طیف اتیسم مطالعه دارودرمانی برای اختلال طیف اتیسم را پیشنهاد می کنیم.

فقدان یا نبود دیدگاههای مشترک و یکدلی

فهمیدن اینکه یک انسان دیگر چه کاری انجام می دهد یا اینکه در آینده چه دیدگاهی پیدا می کند برای تمام افراد بزرگسال امری دشوار است اما برای افراد مبتلا به اُتیسم می تواند چالش برانگیز  باشد بسیاری از افراد اتیستیک برای فهمیدن دیدگاه دیگران دچار کشمکش می گردند و این  میتواند منجر به فقدان همدلی گردد.و همچنین تعامل فرد را با دیگران دشوار می سازد.بزرگسالان مبتلا به اُتیسم ممکن است به سختی با دیگران امیخته گردند و نمی توانند خواسته ها یا احساسات و یا فکار دیگران را درک کنند.بعلاوه بزرگسالان اتیستیک ممکن است در درک دیدگاه شوخ طبعانه یا طنز افراد مشکل داشته باشند ویا اصلاً جوک ها را نفهمند.این فقدان یکدلی  برای فرد بزرگسال مبتلا به اُتیسم میتواند منجر به مشکلات فراوانی در زندگی فردی شود و تا حدودی زندگی فرد را فلج کند. برای درک بهتر در این زمینه می توانید به نظریه تئوری ذهن  در همین وبسایت مراجعه کنید.برای دریافت اطلاعات بیشتر درزمینه علائم اختلال اتیسم در کودکی مطالعه مقاله اتیسم و درمان نوک پنجه راه رفتن را پیشنهاد می کنیم.

بیشتر بخوانید:  ارتباط عفونت تبخال تناسلی در دوران بارداری با خطر اتیسم

مشکلات ارتباط کلامی

بر طبق یافته ها و پژوهشها تقریبا در حدود 40 درصد از افراد اتیستیک کلام ندارند و در رشد زبان و گفتار خود دچار مشکل هستند. بزرگسالانی که به طور کامل کلام ندارند ممکن است در این طیف قرار گیرند اما ارتباط کلامی میتواند برای دیگر مبتلایان بزرگسال نیز چالشهایی را ایجاد کند هرچند که این افراد در سطحی مناسب از گفتار قرار داشته باشند.بزرگسالان مبتلا برای شناساندن نیازهایشان به دیگران دچار مشکلاتی می گردند همچنین در آغاز نمودن یک مکالمه.این افراد ممکن است در زمانی که می خواهند مکالمه ای را شروع کنند کلمات از ذهنشان گم شوند.از طرفی در فرایند یک مکالمه پردازش نمودن گفتار دیگران نیز برای آنها امری بسیار دشوار است.

اشتغال ذهنی به موضوعات مشخص

یکی از مشخصه های اتیسم بزرگسالی علایق محدود است.بسیاری از بزرگسالان اتیستیک در مورد موضاعات بسیار خاصی مانند ترابری هوایی، ریشه کلمات،مهندسی،تاریخ و بسیاری موارد دیگر اطلاعات بسیار خوبی دارند . این تمرکز بیش از حد بر روی یک موضوع خاص برای افراد اتیستیک می تواند بسیار لذت بخش و ارضا کننده باشد ولی همین امر میتواند چالشهای بزرگی برای فرد ایجاد کند.اگر شما به موضوعی ویژه بسیار علاقه مند هستید و طولانی مدت درباره آن با دیگران بحث و گفتگو می کنید و نمی توانید آن موضوع را از ذهنتان بیرون کنید و ایا آن را رها سازید  این می تواند از علائم اُتیسم بزرگسالی باشد. علایق شدید موجب درگیری بسیار زیاد ذهنی با موضوعی خاص می گردد و همین امر ظرفیت های اجتماعی فرد را کاهش می دهد و موجب محدود شدن تمایلات اجتماعی و ارتباطی فرد با دیگران می گردد.برای اطلاعات بیشتر در این زمینه مقاله نظریه اتیسم- همدلی وسیستم سازی را مطالعه کنید.

رفتار های کلیشه ای و تکراری

برای برخی افراد مبتلا به اُتیسم تکرار ,کلمات ،جملات  یا  رفتار ها می تواند موجب ایجاد احساس آرامش گردد.در نتیجه این امر رفتارهای روتین قابل پیش بینی ایجاد می گردند که فرد انها را تحت کنترل خود دارد.ولی به هر حال این رفتار های تکراری برای عملکرد ارتباطی یا اجتماعی یا کارکردی فرد کفایت نمی کند.

بیشتر بخوانید:  چگونه افراد اُتیستیک اصطلاحات و کنایه های گفتار را میفهمند؟
خروج از زمانبندی های مشخص در فرد بزرگسال دارای اتیسم احتمال اضطراب را در وی افزایش می دهد. از دلایل تمایل به روتین ها در این افراد تحت کنترل داشتن محیط پیرامون و قابل پیش بینی بودن رویداد های ان است.

نیازبه داشتن یک زندگی معمولی و روتین

برای افراد اتیستیک در هر سنی که باشند ناشناخته هایی در جهان وجود دارد. و این موجب شکست در بسیاری از مهارتهای ارتباطی و اجتماعی افراد این طیف می گردد.یکی از راهکار ها و شگرد هایی که موجب ایجاد آرامش در این افراد می گردد آسایش و قابل پیش بینی بودنی است که زندگی معمولی برایشان مهیا می کند.
بزرگسالان اتیستیک نیاز به زندگی روتین را به این شکل بر طرف می کنند:

  • هرگز سفر نمی کنند
  • غذاهای جدید را امتحان نمی کنند و به رستوران های جدید نمی روند.
  • بر طبق یک جدول روزانه عمل می کنند.
  • در صورت بر هم خوردن روال زندگی روتینشان احساس ناراحتی شدیدی می کنند.
  • با تغییر برنامه در زندگی خود مشکل دارند
  • تنها از مسیر های آشنای ذهن خودشان از مکانی به مکان دیگر می روند.
  • فرد جدیدی به محدوده اجتماعی خود اضافه نمی کنند و از ارتباطات جدید دوری می کنند.

برای کمک به فرد اتیستیک در این زمینه می توانید به مقاله خانه مناسب برای مبتلایان به اختلال طیف اتیسم چگونه است مراجعه کنید.

داشتن مهارتهای در حد نبوغ

با استناد بر یافته های اعلام شده توسط webMD بالای 10 درصد از افراد اتیستیک دارای مهارتهایی در سطح نبوغ اند. این بدین معنی است که انها در یک زمینه ای ویژه مانند ریاضیات،موسیقی یا تاریخ برتریهایی بر دیگر افراد دارند. افراد اتیستیک ممکن است حافظه ای فوق العاده داشته باشند و این به انها اجازه می دهد که تمامی اطلاعات یک کتاب را فصل به فصل در ذهن خود داشته باشند.

مشکلات خواب و اضطراب

همچنین webMD گزارش می کند که بیش از 70 درصد از افراد اتیستیک با مشکلات خواب دست به گریبان اندو این میتواند به دلیل مشکلات حسی افراد اتیستیک باشد. درحالی که بی خوابی جزء مشخصه های اصلی اتیسم نیست ولی میتوان ان را به عنوان یکی از مشخصه های اتیسم در بزرگسالی به حساب اورد.برطبق یافته های انجمن ملی اتیسم انگلستان  اضطراب یکی از مشکلات شایع در میان بزرگسالان مبتلا به اُتیسم است. این اضطراب ممکن است خود را در اشکال مختلف مانند مشکلات توجه و تمرکز،کنترل خود،اشتغال ذهنی به یک موضوع و یا افسردگی نشان دهد.برای اگاهی بیشتر در زمینه اختلال طیف اتیسم مطالعه مقاله درباره اختلال طیف اتیسم بیشتر بدانیم را پیشنهاد می کنیم.

والدین گرامی در صورت نگرانی درمورد ابتلای فرزند خود به اختلال اتیسم می توانند از تست تشخیصی ADIR که یکی از تستهای استاندارد طلایی در زمینه ارزیابی و تشخیص اتیسم در جهان است استفاده کنند. برای انجام این تست می توانید در ساعات اداری با شماره تلفن33364601-031 تماس حاصل نمایید. 

4.2/5 - (12 امتیاز)
اشتراک گذاری محتوا
دکتر مهدی فولادگر

دکتر مهدی فولادگر

مدت زیادیست که با کودکان اتیسم آشنا هستم اما هنوز احساس می کنم باید انها را بهتر بشناسم. البته نه علائم و رفتار های آنها را، بلکه خوبی و پاکی شان را. اموری که امروزه همه با آنها غریبه ایم.

مطالب مرتبط

تنها راه غلبه بر اختلال اتیسم دانش و آگاهی از این اختلال است!

284 پاسخ

      1. سلام. وقتتون بخیر.
        من یه دختر ۲۲ ساله م،
        از یک ماه پیش تشخیص ADHD و دپرشن داد روانپزشک و دارو مصرف میکنم. علاوه بر اون، اضطراب، abandonment issues، درماتیلو مانیا و مشکل اعتماد کردن هم دارم. و انواع ابیوز های فیزیکی، احساسی و جنسی رو تو بچگی، هرکدوم رو از یک فرد متفاوت داشتم! که خب باید براشون پیش روانشناس برم. ولی متاسفانه تو شهر کوچیکی زندگی میکنیم و روانشناسی که اختصاصا رو مشکلات مربوط به ADHD کار کنه پیدا نکردم. به نظرتون بیشتر بگردم، یا برای مشکلات دیگم پیش روانشناسای دیگه برم؟ خودم فک میکنم همه چی به ADHD ارتباط داره و اگه کسی اونو ندونه کامل، نمیتونه بهم کمک کنه! نظر شما چیه؟
        تقریبا اکثر مشکلاتی که از کودکی داشتم، با همین ADHD، قابل توجیهه و خیلی تعجب کردم که واقعا این خصوصیات من که همیشه فکر میکردم اصلا منطقی نیستن و هیچجوری نمیتونستم توضیحشون بدم رو افراد دیگه ای هم دارن و میشه باهاشون کنار اومد!
        همینجوری که تو دوره هایپرفوکسم داشتم بیشتر درمورد این بیماری مطالعه میکردم، دیدم تو خیلی از کیسا میتونه با ASD اورلپ داشته باشه.
        بعد از خوندن علائمش خیلی شک کردم که ممکنه منم اوتیسم داشته باشم.
        ۱. دوستی کم: هیچوقت بیشتر از ۲ تا دوست در سال های تحصیلی متفاوت باهم نداشتم. و همه هم محدود به درس و مدرسه و دانشگاه بودن‌ و من هم شروع کننده دوستی نبودم. و ارتباط عاطفی برام سخته
        ۲. تو درک حالات چهره اطرافیان مشکلی ندارم، ولی ارتباط چشمی برام سخته. و اکثر مواقع برای اینکه متوجه حرف یه نفر بشم، باید به یه جای دیگه نگاه کنم، انگار حالتای صورت یا چشم، حواسمو پرت میکنه.
        ۳. میفهمم اطرافیان چه حسی دارن، ولی گاهی اوقات درک نمیکنم که چرا اون حس رو دارن! میدونم مثلا کسی ناراحته، اما نمیدونم باید چیکار کنم! برم؟ یا کنارش بمونم؟ کی حرف بزنم؟ چی بگم یا چیکار کنم حس بهتری داشته باشه؟
        ۴. تو ارتباط کلامی، مشکل دارم. میدونم در لحظه نمیتونم چیزهای مهم رو درست بیان کنم، واسه همین همیشه مکالمه های مهم رو از قبل مینویسم و چندین بار مرور میکنم که بتونم صحبت کنم. مکالمات و اتفاقای روزمره رو هم شب قبل تو ذهنم مرور میکنم که آمادگی داشته باشم.
        ۵. واسه روزهای عادیم هم باید برنامه داشته باشم و یه جا بنویسمش. مثلا ساعت ۹ صبحانه، ۱۰ درس، ۱۱ فیلم. اگر نباشه تو ذهنم رژه میرن و روی چیز دیگه ای نمیتونم تمرکز کنم.
        ۶. ارتباط با افراد برام خیلی سخته. آدمای جدید که جای خود داره، حتی توی روابط خونوادگی، نمیدونم چرا باید خونه پدربزرگ و مادربزرگ برم وقتی که هیچ حرف مشترکی باهاشون ندارم! و به بقیه اعضای خونواده هم برمیگرده و ازینکه کسی وارد اتاقم بشه، اما کاری نداشته باشه، خیلی عصبانی میشم.
        ۷. به صدا و نور خیلی حساسم. حواسم رو پرت میکنن، حس میکنم بهم فشار وارد میکنن! جوری تنظیم میکنم که تو میدان دیدم لامپ نباشه مثلا.
        – اختلالی تو یادگیری و مسائل درسی ندارم (بجز همینکه تمرکزم میپرید قبل از شروع دارو)، بیشتر مشکلم روی روابط انسان هاست‌. و نحوه برخورد توی مسائل اجتماعی.
        میخواستم بپرسم اینا میتونه نشونه وجود اوتیسم باشه؟ یا ادامه همون اختلالات ADHD هست؟

        1. سلام دوست خوبم و ممنونم بابت توضیحات کاملی که دادید
          نمی دونم چرا تشخیص abandonment issues دریافت کردید چون کمی با توضیحاتتون مغایرت داره ولی مواردی که فرمودید به خصوص موارد حسی و ارتباطی می تونه از نشانه های اتیسم باشه .قطعا اتیسم و adhd با هم دیگر همپوشانی دارند والزاما باید برای بررسی این مورد به یک متخصص روانپزشک مراجعه کنید .برای نمونه دکتر امامی پارسا در اصفهان پزشک حاذقی در این زمینه هستند و میتونن کمکتون کنند.البته برخی مواردی هم که فرمودید میتونه به وسواس مرتبط باشه که این اختلال هم با اتیسم میتونه همپوشانی داشته باشه.اما بیشتر از هر موردی میتوان بر روی اتیسم تاکید داشت. البته این گفته بنده براساس فرمایشاتی است که شما داشتید و الزاما باید یک متخصص از نطدیک با شما صحبت کنه

          1. سلام دوست عزیزم
            پاسخ ما به شما نیز به مانند میثم خواهد بود

        2. سلام خسته نباشید فک کنم منم اتیسم دارم ناامیدی-کمبود اعتماس به نفس-زود رنجیدن از کار وعوض کردن شغل-کم حرفی-مشکل در ارتباط چشمی با مردم-نداشتن دوست-وسواسکم رویی-ترس از زندگی دکتر اینا علایمه اتیسم شدیده؟

          1. سلام دوست من
            نه این مواردی که فرمودید میتونه نشانه خیلی از اختلال های دیگه هم باشه در جامعه معمول هست مثل اضطراب و یا ocd و یا افسردگی .

        3. سلام وقت بخیر
          میخواستم بپرسم کسی هست ک مثلا سن ۱۸ سالگی علایم اوتیسم از خودش نشون بده من پچگی تا اول ابتدایی شیطون بودم از پنچم ابتدایی خیلی کمرو شم تو ارتباطات اجتماعی ضعیف بودم بعد چند سال بهتر شدم ولی مثلا پیش اومده اطرافیان گفتن داریم باهات حرف میزنیم حواست نیست یا روتو برمیگردونی البته الان بهترشدم
          از ارتباط چشمی اگه حواسم باشه هم فرار نمیکنم یا احساس میکنم از نظر شنوایی ضعیفم چون بیشتر وقتا متوجه حرفای بقیه نمیشم ولی تست شنوایی دادم گفت مشکلی نداری تا سال کنکور درسم خیلی خوب بود معدل دیپلمم ۱۹.۷۷بود مدرسه تیزهوشان هم بودم ولی رسیدم به سال کنکور دیگه هیچی نخوندم در این حد ک امتحانات خرداد هم چنتاش شهریور دادم دانشگاه هم پرستاری دولتی خوندم ولی بیشتر وقتا برا امتحانا اصن نمیخوندم برا درس خوندن تمرکز ندارم دقیقا شبیه پچه های پیش فعال ک نمیتونن چند دقیقه نیگاه کتاب کنن مشکل حواسپرتی هم دارم .تا اللن چند بار روانپزشک رفتم در این مورد چیزی نگفتن فقط داروی ضدافسردگی تجویز کردن.

          1. درود دوست خوبم
            اگر شما درگیر با اتیسم بودید قطعا تا به این سن باید تشخیص می گرفتید و با توجه به مواردی هم که فرمودید بعید هست درگیر با اتبیم باشد ولی در مورد adhd به نظر باید بررسی بیشتری انجام دهید

      2. سلام وقت بخیر، نظرات برای من بسته بود به همین علت در این قسمت پیامم رو براتون ارسال کردم. من در کودکی گوشه گیر بودم و متوجه برخی از اتفاقاتی که در اطرافم رخ میداد نمی‌شدم مثلا متوجه حس حسادت در دیگران نمی‌شدم یا زمانی که دوستی میخواست با دروغ ازم حرف بکشه.
        معلم های ابتداییم به مادرم میگفتن که اعتماد به نفس دخترتون پایینه و گوشه گیره… . بعضی مواقع هم در خلوت خودم خود آزاری هایی داشتم. گذشت و گذشت تا این که در تیزهوشان قبول شدم جوری که دبیران هم تعجب کرده بودن که چطور منی که با بچه های دیگه رقابتی نداشتم و کم درس می‌خوندم تونستم قبول بشم(من فقط دو هفته پایانی رو به پیشنهاد یه دوست شروع به تست زدن کردم). در تیزهوشان که بودم فشار های زیادی به من تحمیل شد و دقیقا همونجا بود که مشکلاتی که داشتم عود کرد. در اون زمان، دچار افسردگی شدم و کم کم افسردگیم بیشتر و بیشتر میشد تا حدی که در یه گوشه از حیاط می‌نشستم و با چهره ای عبوس به یک نقطه خیره میشدم طوری که دانش آموزای دیگه من رو دست می انداختن و اذیت میکردن و من بعدا متوجه میشدم… . زندگی کردن خیلی برام سخت شده بود دیگه حتی خانواده ام رو هم نمی‌شناختم. تمام هنجار های جامعه و اون آموخته های که داشتم رو هم در طی این افسردگی فراموش کردم. دوران بسیار سخت و مشقت باری بود…… هر روز به خودکشی فکر میکردم و یک بار هم اقدام کردم. دیگه هیچ لذتی از زندگی نمی‌بردم و این لذت نبردن تا به الان ادامه پیدا کرده و فقط تظاهر به خنده یا لبخند و شادی میکنم. زمانی هم که با دیگران حرف میزنم متوجه حرف هاشون نمیشم و اون فضای ذهنی برام ایجاد نمیشه. قبل از ورود به تیزهوشان اوضاع روحی بهتری داشتم ولی بعد از ورود انگار دنیا رو سرم خراب شد. من در حال حاضر حتی از در آغوش کشیدن دیگران هیچگونه حسی ندارم و همینطور قادر به همدلی و درک دیگران نیستم. زندگی برام تیره شده و چند وقت دیگه هم که کنکوره اصلا برام اهمیتی نداره و هیچ استرسی برای هیچ چیز ندارم. ممکنه که اوتیسم داشته باشم؟؟؟
        ممنونم از اینکه وقت می‌ذارید و به پیام ها جواب میدین. سلامت و پایدار باشید

        1. درود بر شما
          ببخش که دیر پاسخ دادم
          ایا درگیر با رفتار های وسواسی خاصی هستید؟
          ایا ارتباط چشمی براتون دشواره؟
          الان دوست خاصی دارید؟
          ایا این احساسات منفی براتون به صورت دوره ای عود می کنه؟
          روابطتون با خانواده چطوره؟
          ایا دوستی از جنس مخالف دارید ؟ و اگر دارید احساس عاطفی شما چطور هست ؟

          1. بله مثلا از کودکی یه تصویر انتزاعی بارها به صورت وسواس گونه در ذهنم ایجاد میشد و در بزرگسالی هم رفتار ها و افکار وسواسی زیادی به سراغم اومد و نمی‌تونستم کنترلشون کنم…
            بله نمی‌تونستم ارتباط چشمی خوبی با دبیر برقرار کنم و در کودکی برخی مواقع از تماس چشمی میترسیدم

            دوستی های کوتاه مدت داشتم ولی در زمان افسردگی من رو رها میکردن و دیگه کسی میلی به دوستی با من نداشت

            بله عود میکرد

            روابط خوبی با اون ها دارم ولی برخی مواقع به دلیل اینکه متوجه صحبت اونها نمی‌شدم و حرفشون رو درک نمی‌کردم و برخی مواقع آداب و اصول رو رعایت نمی‌کردم دچار بحث می‌شدیم ولی در این دوره پنج ساله افسردگی کاملا بی اراده شدم و دیگه با هیچ شخصی اختلاف نظر پیدا نمیکردم.

            بله داشتم به صورت مجازی ولی احساس عمیقی در من صورت نمی‌گرفت و بیشتر سطحی بود و نمی‌تونستم درک کنم که یک رابطه عاطفی باید چه طور باشه و …

          2. ایا فتار های وسواسی باعث اضطراب شما میشن یا اینکه در صورت انجام انها احساس ارامش پیدا می کتید و لذت می برید؟

          3. اون تصاویر متحرک من رو آزار میدادن چون نمی‌تونستم متوقفشون کنم؛ ولی وسواس های عملی باعث لذت و کسب آرامشم میشن.

          4. لطف می کنید در مورد تصاویر انتزاعی که در ذهنتون ایجاد می شد توضیح بدید

          5. به عنوان مثال در کودکی درب یک اتاقی که بسته و باز میشد و یا اینکه یک شی نمیتونست در مکانی که باید قرار بگیره رو تصور میکردم و این افکار به کرات در ذهنم تکرار میشد و من نمی‌تونستم متوقفشون کنم.

          6. در مورد شما دوست خوبم باید یک ارزیابی توسط یک متخصص آشنا به اختلالات خلقی جهت افسردگی انجام بشه و از طرفی برخی علائم اختلال اتیسم خفیف هم مشاهده میشه که باید بررسی کنید .الزاما اگر از شرایطی که دارید در رنج هستید پی گیر ارزیابی ها باشید و حضورا مراجعه کنید . انجام تست ADIR را به شما پیشنهاد می کنم

      1. سلام برای اوتیسم بزرگسال مرکز نگهداری هست اگه هست میشه معرفی کنید
        من بعنوان یک مادر دیگه بریدم چون پسرم اوتیسم شدید داره اما بازهم دلم میخواد در مرکزی نگهداری بشه که از صبح تا عصر باشه و مابقی پیش خودم باشه

        1. سلام مادر مهربان
          برای مراکز بالای 14 سال به بهزیستی منطقه خودتون تلفن بزنین و شماره مرکز بالای 14 سال رو بگیرید در حال حاضر برخی از استان ها مرکز 14 سال دارند مثل اصفهان تبریز کرمان و…

    1. در دنیا هر روز انسانهایی به دنیا میان که نیاز های متفاوتی دارند. برخی نیازهاشون بیشتره و برخی کمتر. اتیسم هم به مانند اختلالات و بیماری های دیگر شرایط نیازهای یک انسان رو متفاوت تر می کنه. مهم این هست که یک فرد دارای اتیسم اول یک انسان هست و سپس دارای ویژگی اتیسم.و البته شدت این اختلال ممکن انقدر زیاد باشه که به مانند شما بشه اون رو دردناک تعبیر کرد.

    1. بله علائم هست.و به طور قطع دیده میشه مگر اینکه به اشتباه بیش فعالی یا افسردگی و ….. تشخیص داده بشه

  1. کسی که در سن ۲۵ سالگی متوجه شده اوتیسم داره باید چیکارکنه آیا راهی برای درمان وجود داره؟

    1. سلام بله بایستی در درجه اول سطح اختلال مشخص بشه و نیاز به پشتیبانی .

      1. سلام امبدوارم که در این سایت به جواب سوالم برسم ممنون میشم راهنماییم کنید
        پسرم ۱۶ ساله است در کودکی بسیار شیطون و بیش فعال بود اما گاهی هم میشست چندین ساعت ‌ای تلویزیون ‌ یا ساخت لگو با تمرکز ، اما در موراد دیگه از جمله درس خواندن تمرکزش پایین بود و علاقه ای به نوشتن مشق و خواندن درس نداشت ولی ریاضیش و ذهن ریاضیش خیلی خوب بود و معلماش تعریف میکردن ، من از بچگی باهاش مشکل داشتم همش دنبال روانپزشک و روانشناس و اینا بودم ، تلکم و راه رفتن و همه چیش عادی بود در بچگی هیچوقت فکر نکردم که ممکنه این بچه اتیسم داشته باشه اما الان که ۱۶ سالشه بیشتر علایم اتیسم رو درش میبینم اینکه روابط اجتناعیش ضعیفه و دوستی نداره اگرم داره معطوف به مدرسه است و خارج مدرسه خیلی کم از شاخه ای به شاخه دیگه مبپره و مثلا وارد هر چیزی میشه خیلی فرو میره در اون مسئله مثلا یه مدت فشن و مد بود یه مدت طوطی بود یه مدت سگ بود و … با ما هیچ جا دوست نداره بیاد اتاق و تختش امن ترین جاست براش باشی وقتها فکر میکردم درون گراست اما الان فکر میکنم ممکنه اتیسم هم باشه چشم تو چشم شدن براش سخته ولی با تمرین و معلم گرفتم براش بهتر شد یه مدت ولی باز برگشت من فکر میکردم با خاطر نداشتن اعتماد به نفسش باشه اما الان میگم ممکنه اتیسم باشه ، درک یه مطلب براش سخته چندبن و چند بار باید یه چیزو بگی تا بفهمه ، وسواس فکری ، عملی هم داره که دارو مصرف میکنه برادر کوچیکش رو ۲ دقیقه نمیتونم بهش بسپرم نمیتونه ۲ دقیقه بدونه اینکه دعوا کنه نگهش داره همش یه انگولکی میکنه
        صبحها به سختی از خواب بیدارش میکنم اداب و معاشرت بلد نیست ، تماس فیزیکی دوست نداره مثلا بغلش کنی بوسش کنی هیچچچچچچ
        دکترایی که برای وسواسش بردم این علایم رو بهشون گفتم گفتن ممکنه اتیسم باشه ولی جواب صددرصدی به من ندادن
        الان کلاس دهم هست نمره هاش بسیار پایینه و تک هست دایم کارهاش رو به فردا و اینده موکول میکنه ، من واقعا خیلی خسته و نا امید شدم نمیدونم چیکار کنم
        ایا افردا اتیسم ممکنه با خوردن دارو بهتر بشن یا تا اخر عمرشون این تفاوته هست ؟۹

        1. درود بر شما
          برخی علائم که شما می فرمایید به اتیسم میتونه مربوط باشه .ولی تشخیص اتیسم را نمی تونم بهتون بدهم چون فرزندتون رو ارزیابی نکردم.اما اگر فرزندتون درگیر با اتیسم بوده باشه الزاما باید مورد مداخله رفتاری قرار می گرفته است و بیشتر مشکلاتی که شما الان دارید مربوط به همین عدم دریافت خدمات است .
          دارو درمانی می تونه کمک کننده باشه ولی الزاما راه حل نیست.

  2. سلام.از توضیحات خوب شما تشکر میکنم امیدوارم هیچکس به این بیماری مبتلا نباشد.
    من از حدود ده سال پیش با خواتدن مقالاتی در مورد اتیسم تا به امروز همیشه در تردید بودم که احتمالا من هم باید یک اتستیک بزرگسال باشم.
    متاسفانه امروز که من بیشتر از پنجاه سال از عمرم میگذره وقتی به طول زندگی ام نگاه میکنم واقعا همیشه از نظر َشغلی هیچوقت نتوانستم بر روی مهارت و شغل مشخصی تمرکز کنم. هر چند وقت یکبار ، چیز جدیدی که اکثرا هم در مورد مسائل فنی و مهندسی بود توجه ام را جلب میکرد و پس از مدتی اون حرفه را رها میکردم و یه مدت بلا تکلیف و افسرده بودم تا باز یه چیز جدید توجه ام را جلب میکرد همانطور که شما هم نوشته اید من در حوزه تاریخ و بسیار از رشته های فنی و مهندسی اطلاعات در حد نزدیک به متخصص دارم و همینطور شاید هزاران بیت شعر را از حفظ دارم(تقریبا تمامی دیوان حافظ و گلستان سعدی و ….. از حفظ دارم) فلسفه و منطق و نیز عرفان را بشدت دوست دارم و کتابهای زیادی در این زمینه ها خوانده ام. شاید دانسته ها و میزان اطلاعات موجود در ذهن من از میانگین عمومی جامع بسیار بیشتر باشد ولی گمان نمیکنم صرفا اندازه و میزان اطلاعات موجود در ذهن افراد ملاکی برای کسب رضایت از زندگی و موفقیت باشد. من با همه انچه که از خودم(البته حقیقتا بگویم که بسیار متواضعانه بیان کردم) در سادترین چیزهای زندگی بشدت مشکل دارم . من در سن بیشتر از پنجاه سالگی هیچ شغل مشخصی ندارم همسرم از من جدا شده و فرزندم را مدتهاست ندیدم . من هر حرف دیگران را چه از روی شوخی یا از روی عصبانیت گفته باشد را بسیار جدی میگیرم. مثلا اگر همسر بخاطر عصبانیت میگفت من نمیتوانم با تو زندگی کنم من این حرفش را جدی میدانستم و بدنبال موارد قانونی برای طلاق میرفتم. دهها بار این عمل را تکرار کردم.
    امروز شاید تنها یک دوست واقعی داشته باشم(حتی ان یکی هم با شک و تردید است) امروز حتی یک بیمه درمانی ساده ندارم. نه شغلی نه زنی نه فرزندی هیچ هیچ هیچ
    و اگر خانواده ام(مادر و خواهر و برادر)گاهی کمکم نکنند شاید از عهده ساده ترین مسائل زندگی بر نیایم. تفاوت در بعضی حالات رفتاری ام با دیگران سبب میشود از طرف بسیاری مورد تمسخر قرار میگیرم و همیشه بین من و دیگران حسی غریبه وار وجود دارد. البته اعتراف میکنم تقریبا همه مرا بیش از اندازه مهربان میدانند. و انچه که مرا ناراحت میکند اینست که موضوع تمرکز من همیشه با همه اطرافیانم متفاوت بوده و این را در همان لحظه اصلا متوجه نبودم. شاید برای بعضی باور کردنی نباشد ولی من اصلا بیاد ندارم هیچوقت هیچ دروغی گفته باشم. اساسا نمیتوانم دروغ را درک کنم. همانطور که شما هم گفتید من هیچوقت به همسرم خیانت نکردم ولی او بمن توهینهای زیادی میکرد بحدی که دیگر نمیتوانستم تحمل کنم. الان هم مطمئن نیستم که من اتیسم دارم ولی اگر اتیسم اینه که تمام زندگی توام با زجر کشیدن است.

    1. سلام دوست خوبم
      متن شما رو خوندم و خوب متاثر کننده هست مواردی که شما فرمودید
      لطف می کنید در مورد گذشته و کودکی خودتون هم مواردی رو بفرمایید تا شناخت بیشتری پیدا کنم
      لطفا بفرمایید که ایا شما روزانه دارای رفتار هایی خاص هستید که نشان دهنده عادات روزانه باشه برای مثال رفتارهایی از این دست که الزاما ساعت مشخصی بیدار بشید رسم خاصی برای صبحانه یا حمام کردن داشته بشید یا حتی برای کتاب خواندن.ایا ذهن شما درگیر با موضوعاتی خاص هست که بیشتر شبانه روز به انها فکر کنید ایا تمایل به خوراکی های خاصی دارید؟

      1. سلام و وقت به خیر .پسری ۲۷ ساله هستم .از کودکی مشکلاتی دارم که با گذر زمان تغییر شکل میدن .از وقتی که حدود ۸ ۹ ساله بودم این مشکلات شروع شدن.شاید هم زودتر ولی یادم نیست.از ۸ سالگی تقریبا مجبور بودم هر حرفی که میزدم رو بارهااا اروم زیر لب برای خودم تکرار کنم.باید جملات خاصی رو با تعداد خاصیی مکررا برای خودم زمزمه میکردم تا بتونم ذهن خودم رو اروم کنم تا مانع اتفاقای تلخی که قرار بود بیوفتن بشم .اتفاقایی که ساخته ذهنم بودن و هیچ نقشی تو انتخابشون نداشتم .جملاتی که تو ذهنم تکرار میکردم و با گذشت ۲۰ سال هنوزم تکرار میکنم به قدری مضحک و بی معنی هستند که با وجود ناشناخته بودنم برای شما از گفتنشون خجالت میکشم.تیک های عصبی و حرکت های عجیب و غریبی که با صورت و بدنم انجام میدادم برای خودم و خانوادم همیشه عجیب بودند.هیچوقت گفتار سلیس و روانی نداشتم.تقریبا تو دوران راهنمایی مشکلاتم چندین برابر شد .نمیتونستم راه برم .باید بارهاا و بارهااا عقب میرفتم و دستام و پاهامو با دیوار و وسایل میزدم تا ذهنم اجازه ادامه دادن کارامو بده .اطرافیان متوجه کارام بودن ولی هیچوقتتت هیچ کس متوجه نبود داره چی مبینه چون خودم هن متوجه نبودم .بعضی از این مشکلات کمی فقط کمی کمرنگ تر شدن ولی از بین نرفتن بعضیاشون تشدید پیدا کردند .یکی از بزرگترین مشکلاتی که بعد از بزرگسالی باهاش مواجه شدم گریه های غیر قابل کنترل بود .من نمیتونم با هیچ کس بیشتر چند دقیقه حرف بزنم .چون گریه ام میگیره .بارها و بارها وسط یه مکالمه خیلیییی عادی در مورد چیزای روزمره گریه شدیدی گرفتتم که مجبور شدم دروغ بگم که مشکل خیلی بزرگی دارمو نمیتونم توضیح بدم .تو اجتماع اونقدری منزوی نیستم که شاید فکرشو بکنید .هر روز با ادمای خیلی زیادی ارتباط دارم و ادم بیش از حد مهربونی هستم.خودم رو تو هیچ جایی از این دنیا نمیبینم ‌.نه میتونم قبول کنم یه بیمارم ‌نه یه ادم عادی.سالهاست هر دقیقه و هر ساعت به خودکشی فکر میکنم از طرفی به فکر ساختن یه اینده واسه خودمم .تا کی باید این افکارو تحمل کنم .چرا از اینکه اینارو اینجا به زبون میارم احساس بدی دارمو انگار دارم کاری خلاف چیزی که افکارم بهم دستور میدنو انجام میدم؟؟؟

        1. درود دوست خوبم
          مهران جان باعث افتخار هست که با ما صحبت می کنید
          برخی از مواردی که شما فرمودید میتونه از علائم اختلال اتیسم عملکرد بالا باشه و از طرفی میتونه از علائم همراه با افسردگی هم باشه.دوست من الان شما شغلتون چی هست و تحصیلاتتون چی هست ؟
          ارتباط شما با اعضای خانواده چطور هست ؟ ایا دوست خاصی دارید ؟ای با کسی در رابطه هستید ؟

    2. به قدری نوشته های شما تاثیر گذار بود که من انقدر که مقاله خواندم به نتیجه ای که حالا رسیده ام نرسیدم،من عاشق کسی شده بودم که اتیسم داشت،هیچوقت من را درک نمیکرد و دست اخر مرا ترک کرد،حس میکنم مشکل از من هست چون من هیچوقت نمیخاستم که حس کند متمایز با دیگر افراد هست و من مدت هاست که تنها دوستش بودم ترکش کردم،یک سوال ازتون دارم و خواهش میکنم جواب بدید چون ماه هاست در عذاب وجدان شدید هستم و افسردگی گرفتم،من مکررا با ایشون دعوا میکردم چون اصلا مرا درک نمیکرد،روزی تشنج کرد و همه معتقد بودن که تقصیر منه،میخواهم بدانم سطح تحمل فرد چقدر است و تشنج باعث افزایش علایم اتیسم در فرد میشه یا ن،بنظرتون با توجه به اینکه انقدر ناراحتش کردم درست است که ازش فاصله بگیرم یا خیر

      1. سلام و روزتون به خیر
        داشتن رابطه با فردی که دارای اتیسم هست غیر ممکن نیست ولی پیچیده گی هایی داره که باید بهش توجه کرد
        .لطفا به این سوالات پاسخ بدید
        شما چه مدت با ایشان بودید ؟
        ایا اطمینان داشتید که ایشان اتیسم بود؟
        از رفتار های ایشان توضیح بدید؟
        بحث های شما بر روی چه مواردی بود؟

    3. سلام
      به نظر من باید بیشتر بررسی کنید . آیا در دوران کودکی بیقراری حرکتی نداشتید؟ تمرکز و توجهتون خوب بوده ؟ بیشتر به بیش فعالی نزدیکید تا اوتیسم . معمولا از شاخه ای به شاخه ای دیگر پریدن مربوط به طیف بیش فعالی هست . تکانشگری و ناتمام گذاشتن هر کاری .

  3. سلام با تشکر از زحمات شما در آگاهی بخشیدن به دیگران .
    من هم اکنون توضیحاتی را در مورد خودم را در همین قسمت نوشتم و برای شما ارسال کردم ولی این پیام از طرف سایت شما میآید که توضیحات شما تکراری تشخیص داده شد و شما تا پیش از این هم در این سایت همین مطالب را نوشته اید در صورتیکه من برای اولین بار است که وارد سایت شما میشوم.و بهیچوجه این مطالب را تا کنون ننوشته ام. البته شاید دلیل این پیام طولانی بودن مطالب من بوده است. لطفا راهنمایی بفرمایید

    1. نه دوست خوبم به دلیل حجم بالای مراجعین سایت و پیامهایی که فرستاده میشه برخی مواقع بخش امنیتی سایت ممکنه اشتباه کنه بابت این اشتباه عذر می خوام

  4. سلام شبتون به خير
    دختري ٢١ ساله هستم با تشخيص ADD و سايكلوتايمي همراه با اضطراب زياد ، سابقه ي سو مصرف مواد ( گل و ريتالين ) كه سه سال است تحت درمانم و تا الان بهبود چشمگيري داشتم.در اول پروسه ي روانكاوي نميتونستم حرف بزنم درست توصيف كنم چه حسي دارم و بيشتر مواقع احساسم رو با يه مثال يا استعاره توضييح ميدادم
    هيچ وقت علايق روconsistent دنبال نكردم ، مامانم ميگه كه سه ساله كه بودم براي پوشيدن لباسي كه هميشه ميپوشيدم لجبازي ميكردم – مكان هاي شلوغ خفه كننده بود – مكان هاي بزرگ ترسناك – از خشونت ترس دارم و قفل ميكنم – هميشه حس كردم معلم ها و مربي ها به من به چشم يك بچه غير عادي نگاه ميكنن ، هميشه در موقعيت هاي اجتماعي انرژي زيادي از من ميره كه خودمم تعجب ميكنم ، به موضوع هاي مد و رنگ ، علاقه دارم و از اينكه حالات و ميميك صورت افراد رو حدس بزنم برايم نوعي سرگرمي است ، در مواقعي توسط كتاب و فيلم هاي خاصي فوق العاده متاثر ميشم و از ان لحظه به بعد زندگي دچار تحولي ميشود ( subtle) كه برام عجيبه و فكر ميكنم تلقين ميكنم يا دوست دارم در دنياي فانتزي زندگي كنم تا داستان برايم جالب بشه، در خيلي مواقع از اينكه ادماي اطرافم كه ميتواند حتي ادمي كه در خيابان از جلوش گذشتم باشه چه فكري درموردم دارند ديوانه ميشوم و احساس پارانويد بودن رو دارم – زبان ياد گرفتن رو دوست دارم مدت هاي طولاني ميتونم انجامش بدم – در درس هاي رياضي و اين شاخه ضعيفم اما فكر ميكنم به خاطر خاطرات منفي در كودكي يا اعتماد به نفس كم باعث اين شده – از دوران بچگي ام خاطره ي خوبي را چندان به ياد نمي اورم و يك حالتي كه انگار من يك ناظرم ، خانواده ام انسان هاي نرمال كه به دخترشون زندگي نرمال دادن اما من با اون ها اونطور كه بايد احساس پدري و مادري رو ندارم ، باز هم فكر ميكنم يا ميكردم به خاطر تراما يا موضوعات خردسالي است ، اين مورد اخر كه با دنياي بيرون يك ارتباط رونده و روان ندارم و نگران و مضطربم اين جمله را يك سال پيش به دوستي گفتم كه انگار انسان هاي اطراف هر چقدر همجنس همنوع هم روح باشن ولي ‘ديگري’ ان كه انگار توسط يه ديوار نامرئي از من جدان ، و الان سه سال از روند روانكاوي دارو درماني و مدتي هم نوروتراپي من ميگذرد و من به انسان نسبتا مستقل تبديل شدم اما نتونستم اين چيز عجيب دنياي بيرونمو ماهيتشو تشخيص بدم همه و همه ي اينارو به احساسات شكل گرفته در خردساليم نسبت داده ام ، اما تنها چيزي كه من رو مشكوك ميكنه اينه كه پزشك معالج من تا مدت طولاني موضوع اختلالات من رو با من مطرح نكرد و من فوق العاده تعجب كردم و تا حدي بي اعتماد ، اما نميتونستم براي خودم تعريف كنم ، و الان موندم واقعا موندم و شما اصفهانيد و من تهرانم و اين تست ايا مجازي انجام نميشه ؟
    خيلي طولانيه انتظار ندارم بخونيد و لي شانسمو امتحان ميكنم :)))

    1. سلام و صبح روز جمعه تون بخیر
      من تمام پیامها رو کامل می خونم و فرقی نمی کنه اصفهان باشن تهران باشن تورنتو باشن یا کوالالامپور.اگر بتونیم به همزبانان خودمون و همیهنانمون کمک کنیم خوشحال میشیم.این تست رو نمیشه مجازی انجام داد چون بیش از س تا 4 ساعت طول می کشه اجراش و خیلی زمان بر هست.اما لطف می کنید بفرماید الان شما چند نفر دوست دارید و ارتباط شما با انها چطور هست.
      ایا رفتار های عادتی خاصی در طول روز دارید که الزاما بخواهید انها رو انجام بدید؟ایا دائما در ذهنتون موضوعات خاصی رو مروز می کنید و اگر یک فغیلم یا مجموعه ای رو دیده باشید می خواهید در مورد انها حرف بزنید و در ذهنتون انها را مرور کنید؟ایا از محیط های جمعی دور میشید و دوست دارید تنها باشید؟در مورد کودکی تون بیشتر بفرمایید

      1. سلام سلام ممنونم واقعا🐼
        خيلي پيش مياد تقريبا هر هفته يك موضوع خاصي يك رويارويي نگاه يا حرف يا حركت خاصي تو مغزم خيلي خيلي برجسته جلوه ميكنه و من تماما دارم به اون مسئله فكر ميكنم ، دوست ؟ رفاقت كوتاه مدت داشتم – و الان با يك نفر در ارتباطم كه اون هم با يه فاصله ي خاصيه اما معلوم نيست اما يه حسيه كه هست .روابط انساني برام يكم عجيب غريبه . بيشتر اوقات تنهام ، و هميشه قاصر بودم توضييح بدم دقيقا چرا توي مهماني ها هميشه يه مرحله اي هست كه بگم من الان نبايد اينجا باشم و خيلي جاها يه جاي دنج رو پيدا ميكنم تو خيابون ترجيح ميدم موزيك باشه تو گوشم ، مترو سوار نميشم ، وقتي يكي يه تجربه ي تلخ حرف ميزنه احساس همدردي يا همدلي رو نميتونم داشته باشم و ميخندم انگار يه مكانيزم دفاعيه ، ساده ام شايد زيادي ساده باعث شده بهم اسيب بزنه – ايده ال گرام ، و و و
        اما از بين اينها يه چيز از همه برام برجسته تره كه واقعا در زندگي بقيه نديدم فلج شدن از فكر و حدس و فرض خيلي obsessed وار مغزمه ، و احساس شك و نا امني لاينتهي كه باهاش مياد ، و خب من سه روزه دارم به صورت ممتد درمورد اوتيسم ميخونم كه چي و چي ، و خب فكر ميكنم كه به خاطر تشابه زياد علائم اختلالات با هم ديگه من دارم تلقين وار فك ميكنم و ميخوام اوتيسم رو بهانه اي براي توجيه مسائل تلخ و ناملموس گذشته و چالش هاي زندگي فعليم بدونم چون نپذيرفتم تو مرحله انكارم ،
        اين رو يادم رفت : از دوستم پرسيدم ديشب كه ايا من درمورد موضوع هاي ثابت مكرر حرف ميزنم و يا توضييح خيلي زياد براي القاي معنا به طرفم رو ميدم ؟ جواب هر دو بله بود
        چيزي ديگر مغز من به شدت به رنگ حساسه و من استفاده از رنگ هاي متضاد تو لباسام رو دارم و خيلي جاها خيلي نامربوط به يك مكان لباس ميپوشم كه خيلي تو چشمه ، وقتي ميام خونه ام مدام دارم به نگاه و ميميك صورت بقيه فك ميكنم كه چي فكر كردن

      2. یه رفتار دارم هر روز باید باید تو خونه که بیدار میشم بعد صبحونه سیگار و قهومو داشته باشم و اگر یکی زنگ بزنه یا چیزی که باعث بشه سیگار رو من نصفه بکشم ، یه حالت ناامیدی عجیب بهم دست میده انگار که اینطور شدنش خیلی چیز بزرگیه ، قدیما بدتر بود
        هر روز با هدفون اهنگ گوش میگنم و به یه چیز که ثابته فک میکنم ، خیلی زیاد خودمو تو ایینه ورانداز میکنم خیلی خیلی زیاد ،

  5. درکودکی من انسان جیغ جیغو ( بهم میگن)و لجباز بودم
    اما پرحرف نه خیلی اروم ، کودکستان هیچ دوستی نداشتم مربیمو دوست نداشتم از مدرسه همیشه بیزار بودم – تصویر های مبهمی دارم که توی خونه ظهر توی اتاق انبار طور یا جایی دراز بکشم و فک کنم نمیدونم چی اما اینکه اون موقع یه حسی داشتم که برام عادی نیست رو داشتم ( میتونه افسردگی باشه ) این ۶-۷ سالمه – ولی خب من خیلی کم چیز یادمه تیکه تیکه هیچ خاطره ی کاملی تو ذهنم ندارم – الفبا رو خیلی سخت یاد گرفتم – تو نفاشی خوب بودم و در اخر و اخر : تا جاییکه یادم میاد هیچ وقت خودم نبودم بیرون ، رفتار من در بازه های زمانی عوض میشه انگار بگم خب حالا این یکی رو امتحان کنم چی میشه ( زبان مادری من ترکمنیه شاید دخیله یه جا خونده بودم دوزبانه و بیشتر بودن باعث میشه رفتار ادم تغییر کنه و شاید من این رو از اون گرفتم پرورش دادم

    1. خانم التین عزیز و گرامی پیش از هرچیز مشخص هست که شما انسان خاصی هستید و لزوما خاص بودن چیز بدی نیست اما بعد از او اجازه بدید چند روزی در مورد شما فکر کنم و بررسی هایی انجام بدم. و نتیجه رو همینجا خدمتتون اعلام کنم. فقط یک سوال ایا شما حس می کنید زندگیتون فلج شده و به جلو نمیره و برای زندگی تون نیازمند پشتیبانی و کمک مداوم دیگران هستید یا اینکه نه فردی مستقل هستید که میتونید بدون کمک دیگران هم زندگی خودتون رو اداره کنید. روابط شما با خانواده و برادر و خواهر و پدر و مادر چگونه هست

      1. آیا کسی که اوتیسمش از دوران نوزادی تشخیص داده بشه و اتیسم خفیف باشه در بزرگسالی هم این مشکلاتو داره مثلا ساده لوح باشه

        1. سلام بله اتیسم اختلالی مادام العمر شناخته می شود و به احتمال فراوان اصطلاح ساده را برای این عزیزان در اینده و در بزرگسالی استفاده خواهند کرد

    2. سلام آلتین خانوم
      نمیدونم این پیام رو میبینین یا نه
      من هم ترکمن هستم
      و اتیستیک هم هستم
      و چون گفتین زبانتون خوبه
      اگه میخواین بیشتر در مورد اتیسم بدونین پیشنهاد میکنم که اکانت کسایی که خودشون اتیسم دارن و اتیستیک هستن رو در اینستا فالو کنی
      میتونی با هشتگ #actuallyautistic
      پیداشون کنی
      امیدوارم کمکت کنه
      در ضمن بیشفعالی و اتیسم هم خیلی زیاد با هم همپوشانی دارن و همینطور ممکنه یه نفر همزمان هم اتیستیک باشه و هم بیشفعال

  6. من زندگيم تا يك سال پيش فلج بود ريتالين و گل به خصوص ريتالين جوري من رو متلاشي كرد كه ته داستان داشت خطرناك ميشد تصميم گرفتم خودمو بكشم بالا ، در اين يك سال به حد زيادي خيلي زيادي مغزم رو سازمان دادم ، و سعي كردم خودم رو دوست بدارم و اين قضايا
    و من بالاخره استقلال مغزي رو تا حدي دارم ، احساساتم رو ميتونم معنا كنم ( خانوادتا ما اين مشكل رو داريم ) و هويت شخصي ( كه نميدونم اينه اسمش) تا حدي برام روشن شد – حالا روابط با خانواده هيچ وقت خيلي بد نبوده اما چون پايه رابطه فوق العاده بي بند و اساس در نتيجه دلخوري يا همون issue هاي كودكي پدري و مادري فعال بود ، خانواده ايده ال گرا كه هيچوقت بچه رو تشويق نكردن ، نظارت خيلي كمي بوده يا خيلي اشتباه بوده ( جفتشون پرستارن ) و من به خاطر اين موضوع دچار اضطراب جدايي هستم ، برادر دارم ١٧ ماه بزرگتر كه او هم مثل من شايد شديد تر در كشمكش ،اذيت تناقض سردرگم و در حال سو مصرف الگل
    ممنونم كه وقت ميزارين خيلي ارزش داره برام و خيلي الان خوشحالم 🐼

  7. من چند ماهيه كه تنها زندگي ميكنم و بله احساس ميكنم كه ميتونم از عهده ي مسائل بربيام

    1. یک سوال دیگه دارم لطف میکنی بفرمایید چه مواردی رودائم در ذهنتون مرورمیکنید و یا اینکه دوستتون کهگفته بود شما در مورد موارد تکراری دائم حرف میزنید اون موضوعات چی هستند.

      1. سلام
        مسئله ي گرسنگي و بي پناهي حيووناي بيرون
        خودم يه حالت هم دردي شديد كه واقعا منو غرق ناراحتي ميكنه
        اينده ي مبهم و غير قابل پيشبيني
        راستش اقاي فولادگر در اين يك هفته ي اخير متوجه شدم كه من براي مدت طولاني ديگه احساس مريضي يا ناتواني يا ناخوشنودي نميكنم من بعد مطلع شدن از اختلالاتم مدام انگشت تقصير رو به طرف افسردگيم ، نقص توجهم ، و و و و گرفتم ، اما مدتيه هيچ كدوم از اينارو دليل ناراحتيم نميديدم چون حسش نميكردم ، اما باز هم يه چيز يا حس بود كه خارج ميزان و تعادل بود ، من متوجه شدم اون حس ، حس يا فكر ناتوان بودنمه انگار از اول هر كار ميدونم قراره شكست بخورم ، اينكه باور كردم از بچگي من محكوم به اينم ، فكر ميكنم علت اين كنجكاوي يا وسواسي بيش از اندازه من درباره ي اختلالات متفاوت و دنبال علائم گشتن من نشونه از اين حس دروني من بوده باشه ، و دوباره الان علائم رو ميخونم اون علائمي كه ١٠ روز پيش ١٠٠ درصد صدق ميكردن امروز يك حالت خيلي خيلي خيلي لطيف و مليح تر و مواردي رو اصلا اينطوري كه اين اختلال نشون ميده نميبينم ،

        1. سلام
          هر انسانی با هر شرایطی دارای موفقیتهایی در زندگی هست . لطف می کنید اونها رو بفرمایید. در چه مواردی شما توانمندی دارید و خودتون رو در اون زمینه توانا میدونید ؟

          1. زبان انگليسي هم دوسش دارم هم خوبم توش، زبان جديد ياد گرفتن رو دوست دارم – استايلينگ لباس و طراحي لباس رو دوست دارم و از بچگي باهاش درگيرم، يه نوع خلاقيت نصفه نيمه كه زيادي انتزاعيه ،تو ابرازش حتي قاصرم خيلي وقتا ، يه مدته ميتونم حرف بزنم يعني چند نفر بهم گفتن خيلي بيشتر از سنت به نظر ميرسي. كار دستي و خياطي ، و اينكه به چيزي كه ميخوام اگه دست بزنم پيشرفتم سريعه مخصوصا تو خياطي و كار دستي

          2. خیلی خوبه شما همانطور که حدس میزدم توانایی های خوبی دارید که محصور در دنیای شماست و باید اونها رو متجلی کنید.ایا شما سعی می کنید توانایی و مهارتهای خود را پنهان کنید و تا حد امکان اگر کاری را بلد هم باشید اون رو بروز نمی دهید . برای نمونه در زمانی که دانش اموز بودید اگر مطلبی رو بلد بودید توانایی خودتون رو پنهان می کردید و اعلام امادیگی نمی کردید ؟

          3. سلام من پاسخ اخرین سوال پایین رو میدم چون گزینه ی پاسخ نداشت
            من این کارو میکردم خیلی ، و شاید باعث شد که من به تدریج از کسترش دادن مهارت هام دست کشیدم – و تا همین چند وقت پیش که قلم مو رو دست گرفتم نمیدونستم که انقد چیز برای بیان کردن دارم که ذهنم از فراوانی ایده به استپ میخورد – من کمتر دفعاتی جرعت کردم سوالای تو کلاس رو جواب بدم – کم تو دانشگاه سوالای استاد رو خواستم جواب بدم – اما تو کلاس زبان تقریبا نه اعتماد به نفسم نسبتا بالا بود – اما بیرون کلاس اگه بابا یا هر کس دیگه سوال میپرسید منو شک ورمیداشت که ایا درست جواب دادم یا نه خیلی اوقات گفتم نمیدونم – انقد گفتم نمیدونم که نمیدونم جایگزین اره و میدونم شده بود گاها در ساده ترین چیزها

  8. سلام و عرض ادب
    مقاله‌ی بسیار مفیدی بود و من رو به فکر واداشت و بر آن شدم که چند خطی از خواهرم بنویسم. کسی که همیشه تصور می‌کردم مشکل ایشان ضریب هوشی پایین است و حالا با خواندن این مطلب به فکر فرو رفتم. ممنون می‌شوم بعد از خواند آن بنده رو راهنمایی بفرمایید.
    ایشان در کودکی بسیار دیرتر از سایر همسالانش شروع به صحبت کرد (در حدود 5 سالگی) و قبل از این سن صرفا با ایما اشاره و بیان کلمات نامفهوم منظور خود را می‌رساند. در طول دوران تحصیل قادر به برقراری ارتباط پایدار با هیچیک از همکلاسی‌هایش نبود و اغلب به دلیل سادگی و رفتارهای نپخته مورد اذیت و سواستفاده آن‌ها قرار می‌گرفت. در دروس تحلیلی و منطقی مثل ریاضیات بسیار مشکل داشت و در عوض در دروس حفظی قوی ظاهر می‌شد. خیلی اوقات به دلیل صحبت‌های شتاب زده و بدون فکر (بدون رعایت مناسبات اجتماعی) مورد تعجب و گاها تمسخر دیگران واقع می‌شود اما اطرافیان نزدیک از او به عنوان فردی بسیار ساده‌دل یاد می‌کنند. درک درستی از موقعیت‌هایی که در آن قرار می‌گیرد ندارد. به اشیا و متعلقات خود دلبستگی افراطی و عجیبی دارد. در صحبت کردن بسیار پیش می‌آید که عبارات را پس و پیش بیان کند و به طور کلی رفتارهای کودکانه زیادی دارد.
    اما مواردی هم هست که با ویژگی‌هایی که در متن ذکر کردید همخوانی ندارد؛ برای مثال علی‌رغم آنکه قادر به ساختن روابط اجتماعی و دوستی‌های پایدار نیست و در حال حاضر که نزدیک به سی سال سن دارد نتوانسته هیچ دوستی داشته باشد، به شدت به میهمانی، سفر، تفریح (و به طور کلی حضور در جمع) علاقمند است.
    ممنون می‌شم راهنمایی بفرمایید که آیا ایشون به اوتیسم مبتلا هستن. اگر بله، چه راهکارهایی برای این موضوع وجود دارد؟ با توجه به اینکه در طی این سال‌ها کسی از موضوع اطلاعی نداشته و از طرفی عنوان کردنش هم ممکن است با واکنش بد والدین و نزدیکان روبرو شود.

    سپاس.

    1. سلام و ممنونم
      خواهر شمابرخی علائم اتیسم رونشون میده اما بایستی از نزدیک مورد بررسی و تست قرار بگیره تا قطعیت این مورد بررسی بشه.لطفا به این سوال پاسخ بدید کهایا خواهر شما الان شاغل هست ؟ و وضعیت تخصیلات ایشون چطورهست؟تا راهنمایی بیشتر انجام بشه

        1. لطفا در مورد شغل ایشون و محیط کار و روابط کار ایشون بفرمایید و ایشون ازدواج کرده اند؟

          1. امکانش هست ایمیلتون رو بفرمایید یا برای بنده یک ایمیل بفرستید پاسخ بدم؟

        2. عرض سلام وادب
          من یه پسر ۱۱ساله دارم که حدود یک ماهه به دیوار خیره میشه ،از نور خورشید بدش میاد چشماشو اذیت میکنه،به بالا نگاه میکنه،ومن خیلی دعواش میکنم چیکار کنم؟

          1. درود بر شما
            ایا فرزندتون تا کنون تشخیص خاصی دریافت کرده ؟
            ایا رفتارها و یا عادتهای خاصی داره؟

    2. با سلام. من 36سالمه. خانم هستم و احساس میکنم یه سری از علایم اتیسم رو دارم. اینکه 1 دوست بیشتر ندارم در حال حاضر. اما در دانشگاه نمیتونستم با کسی ارتباط برقرار کنم و به همین دلیل دانشگاه رو رها میکردم و مجبور شدم چند بار دانشگاه و رشته خودم رو عوض کنم. در درک دیگران مشکلی ندارم. اصولا راحت میتونم دیگران رو درک کنم و باهاشون همدردی زیادی دارم. رابطه عاطفی هم داشتم و الان یه رابطه عاطفی خیلی خیلی خوب و رضایت بخش دارم. کمی وسواس دارم و البته فوبیای آمپول هم دارم بطوری که سال هاست تزریق و آزمایش خون نداشتم. بچگی رو نمیدونم چجوری بودم اما به یاد دارم که منو به تشخیص شنوایی بردن که ببینن شنواییم مشکلی نداشته باشه که نداشت. در بچگی خیلی زیاد دوست داشتم و روابطمون هم عالی بود. درسم هم خیلی خوب بود. درکل خیلی احساس افسردگی داشتم در دوره هایی از زندگیم که الان البته بهترم. شاغل هستم و جایگاهم در محیط کارم خوبه. یه سری روتین های زندگی هم دارم اما بنظرم خیلی عجیب و خاص نیستن. از بچگی گوشت قرمز نمیخوردم و الان هم نمیخورم. در ارتباط با دیگران و بخصوص در جمع خیلی دست و پای خودمو گم میکنم و نمیدونم چی باید بگم و چجوری مکالمه رو ادامه بدم. ممنون میشم تحلیل خودتون رو بهم بگین. در ضمن طیف علاقه مندی هام زیاده. سینما کتاب نجوم سیاست فلسفه و…

      1. سلام و روز بخیر
        با توجه به مواردی که شما فرمودید در وحله نخست درخواست دارم بیشتر در مورد خودتان توضیح دهید که ایا ازداوج کرده اید و ایا شرایط پایداری را در زمینه های عاطفی و زناشویی دارید و اینکه در محیط کار چگونه روابط کاری خود را حفظ می کیند.روابط شما با دوستان چشور است و دیگران شما را چطور تفسیر می کنند. هرچند از نظر بنده ویژگی هایی که شما معرفی نمودید بیشتر ویژگی های شخصیتی هست نه اختلالی .و نمی توان شما را در حیطه اتیسم قرار داد مگر اینکه اطلاعات بیشتری از شما دریافت کنم.

        1. سلام. در حال حاضر یک دوست بیشتر ندارم اما خب قبلا دوستای بیشتری داشتم که به دلایلی به اون روابط ادامه ندادم. اغلب افراد منو دختری عاقل و فهمیده تفسیر میکنن اما درکل دختر کم حرفی هستم اما شوخ. از نظر روابط عاطفی کاملا رابطم پایدار و تحت کنترلم هست. ازدواج نکردم و روابط زناشویی هم به طور کلی میل جنسی کمی دارم در حال حاضر که این بیشتر بعد از فوت پدرم اتفاق افتاده. در روابط با اطرافیان بیشتر شنونده ام چون همه این رو میگن که بنظرشون من آدم قابل اعتمادی میام در مخیط کار هم به نوعی اغلب افراد منو قبول دارن و روابطم رو میتونم مدیریت کنم اما خب جاهایی ممکنه نتونم حرف دلم رو بزنم. در حال حاضر محیط کارم برام آزاردهنده شده چون بنظرم میاد دیگه تو این کار جایی برای پیشرفت ندارم و تحمل فضاش کمی برام سخت شده اما سابق بر این و چند سال اول از محیط کارم خیلی لذت میبردم و رابطه خیلی خوبی با همکارام داشتم

          1. خوشبختانه باید خدمت شما اعلام کنم که شما دارای اختلال اتیسم نیستید و مشخصه هایی که شما فرمودید بیشتر مربوط به ویژگی های شخصیتی شما است . شما به نظر می رسد که دارای شخصیت خاص و متفاوتی هستید و این متفاوت بودن ممکن است برای شما سوءتفاهمهایی به وجود اورده باشد.شاد و پیروز باشید

  9. سلام. خسته نباشید. سوالی داشتم
    من هفت ساله ازدواج کردم. رفتارای همسرم خیلی خیلی برام عجیبه. رفتارهای کودکانه داره و هیچ درکی از اطرافش نداره و هر حرفی رو به زبان میاره که باعث ناراحتی دیگران میشه. تو آداب معاشرت اغلب مشکل داره. خیلی اوغات حتی زبونش قفل میشه و نمیدونه باید چی بگه. صحبتها و حرکاتش مانند یک پسربچه پنج سالست و همه یکجوری بهش نگاه میکنند و مسخرش میکنند.اغلب دچار فراموشی میشه و یک حرف رو دویست بار باید بهش زد. دوست صمیمی هم یکی بیشتر ندارد. بسیار دارای هیجانات رفتاری هستن و اگر کوچکترین مشکلی پیش بیاد نمیتونه مشکلو حل کنه و مدام دادوبیداد میکنن و شکایت میکنن. به هیچ عنوان اطرافیانش را درک نمیکند و احساس همدلی ندارد. بشدت به یکسری وسائل مثل گوشی لپ تاب و ماشین وابستگی داره گاها با اونا حرف میزنه. ایشون شاغل هستن و تا فوق دیپلم خوندن. و بشدت به تاریخ علاقمندن و کلی کتاب تاریخ حفظن. ولی برعکس ریاضیات صفر. میشه بگین اوتیسم دارن یا نه؟؟

    1. سلام و ممنونم
      بله خانم گرامی برخی از علائمی که شما فرمودید میتونه از نشانه های اتیسم در بزرگسالی باشه البته نه همه موارد ولی نشانه ها وجود داره اما برای این مورد همسرتون حتما باید توسط یک متخصص اتیسم در منتطقه خودتون مورد بررسی و ارزیابی قرار بگیره تا نتیجه قطعی مشخص بشه

  10. سلام وقت شمابخیر،من ۶ساله ازدواج کردم ازهمون اوایل ازدواج متوجه شدم همسرم رفتارهای متفاوتی داره،
    ازجمله اعتماد بنفس پایین
    کم حرفی
    ارتباط اجتماعی ضعیف
    همینا باعث شدکه ازش بخام به روانپزشک مراجعه بکنه وتشخیص روانپزشک دپرسشن و اختلال وسواس فکری بود.
    ولی من حس میکنم مشکل چیز دیگه ای هست و افسردگی و وسواس فکری عوارض ی مشکلی مثل اوتیسم‌هست برای ایشون،
    همسر من فقط یک نفر دوست صمیمی داره،
    خیلی از مواقع در شروع حرفهاش کلمات از ذهنش میپرن،
    انگار که تمرکزش پایینه و جز کارهایی که خیلی دوست داره رو بقیه کارهها تمرکز نداره
    کارههای که شدیدا دوست داره دیدن فیلمه و که حتی ممکنه چندین بار یک‌ فیلم‌رو ببینه ،
    ساعت ها تو فضای مجازی وقت میگذرونه بدون اینکه خسته بشه،
    چندرشته دانشگاهی رو شروع کرده و رها کرده
    چند شغل عوض کرده
    خیلی قدرت تجزیه تحلیل و حل مسائل و مشکلات رو نداره
    تیک های عصبی و تکرار بعضی از جملات فان رو داره
    نمیتونه تو جمع خیلی خوب و جذاب حرف بزنه
    اوایل خیلی سردو بی تفاوت بود نسبت به مسائل دیگران
    البته الان نسبت به اوایل زندگی مشترکمون بعضی از رفتارهاش‌ خیلی بهتر شده البته من خیلی سختی کشیدم باهاش و مستقیم وغیر مستقیم خیلی چیزهارو‌بهش یاد دادم
    ولی بازهم بعضی وقتا خسته میشم
    این که همسرم مرد جذابی نیست از نظر رفتاری خجالت میکشم
    بنظر شما مشکل اوتیسمه؟اگه هست درمان میشه؟

    1. سلام مواردی که شما عنوان فرمودید میتونه از علائم اتیسم در بزرگسالی هم باشه ایا همسرتون در مورد برخی از مسائل و اتفاقات فیلمها بارها و بارها با شما صحبت می کنه؟
      برای تشخیص دقیق این اختلال می تونید از تست adir استفاده کنید. در مورد درمان هم شما در بزرگسالی نمیتونید تغییرات فراوانی ایجاد کنید . شما میتونید از درمان های شناختی و گروهی استفاده کنید. ولبته اول باید مشخص بشه که ایشون در طیف هست یا نه.

  11. سلام
    ببخشید من یک سوالی داشتم من به همسرم مشکوک هستم که اوتیسم داشته باشه. اولین اقدامم باید چی باشه. نمیدونم کجا برم چیکار کنم. باید برم پیش روانپزشک؟؟

    1. سلام برای این کار باید الزاما از تست های استانداد استفاده کنید برای نمونه تست adir.اصولا دیگر همکاران اتیسم بزرگسالی رو افسردگی ،وسواس و…. تشخیص می دهند و شناختی نسبت به اون ندارند

    2. سلام ایا با وجود اینکه اکثر علائم اتیسم رو در ۲۰ سالگی داشته باشیم و ولی در کودکی به خاطر والدین بی تفاوت و نااگاه تشخیص داده نشده باشه؟
      یعنی اتیسم حتما در کودکی باید تشخیص داده شده باشه؟اگر نه یعنی در بزرگ سالی نمیشه تشخیص داد چون میگن تو کودکی باید تشخیص داده میشده و چون تو بزرگ سالی تشخیص بدن میگن تو کودکی تشخیص نبوده پس الان هم نیست و تشخیص اتیسم غلطه مثلا میگن اتیسم مال افراد عقب افتاده و ناتوان ذهنی هست و بعیده فردی که هوشش بالا باشه اتیسم داشته باشه

      1. سلام دوست خوبم
        اتیسم در بزرگسالی هم قابل تشخیص هست و معتبر هم هست.
        لزومی نداره اتیسم صرفا در کودکی تشخیص داده بشه برخی مواقع به دلیل اشتباه متخصصین و یا بی تفاوتی والدین یک نفر ممکن است در 30 سالگی و بعد از ازدواج تشخیص دریافت کند.
        تعابیری که به شما فرموده اند از اتیسم تماما اشتباه هست و احتمالا تخصصی در زمینه اتیسم نداشته اند

  12. سلام با تشکر از مطالب مفیدتون،سوالاتی در ذهن من هست که اگر لطف کنید پاسخ بدید
    1 ممکنه فرد اوتیستیک در روابط نیز از یک روتین همیشگی پیروی کند در حالی که خود نیز میداند که این رابطه اشتباست؟!
    2 سطح تحمل فرد چقدره و کی ممکنه تشنج کنه و تشنج باعث افزایش علایم در فرد میشه؟!
    3 ضریب هوشی ایشون بسیاااار بالاست به قدری که تعجب میکنم چطور مساعل ساده رو درک متقابل نمیکنه
    4من با ایشون برخورد حضوری نداشتم ولی یکبار گفت کسی هستم که مادام عمر نیاز به کمک دارم،منظورشو درک نمیکنم اخه ایشون مشغول به کار در بیمارستان هستند
    5 منظور از رفتار های بچگانه در فرد اوتیستیک بزرگسال چیست
    6 در ارتباط با ایشون فهمیدم از تفکیک مساعل و ناراحتی ها بسیار ازرده میشن این صحیحه؟

    1. سلام و ممنونم دوست گرامی
      پاسخ به موارد
      1-بله حتی روابط نیز ممکن هست تبدیل به یک روتین بشه
      2-سطح تحمل بستگی به خود فرد داره و معاینات بالینی و پزشکی ایشان و در کل باید خدمتتون عرض کنم که این مورد اصلا مشخص نیست ولی هرچه فرد از نظر هیجانی تحریک پذیر تر باشه احتمال تشنج بالاتر هست
      3-درک مسائل عاطفی و اجتماعی و بین فردی برای افراد دارای اتیسم کمی دشوار و پیچیده است
      4-اگر ایشان واقعا دارای اتیسم باشن بهتون درست گفتن چون افراد دارای اتیسم تا پایان عمر دارای این اختلال هستند و به همین نسبت تا پایان عمر به نوعی به یک پشتیبانی نیاز دارند
      5-رفتار های خامی که ممکن است از افراد دارای سنین پایین تر سر بزند مثلا باند تر حرف زدن در جمع یا ببخشید بادگلو و…..
      مورد 6 رو برام توضیح بدید

  13. سلام
    من به مدت 8.5 سال هست که قرص افسردگی و پانیک اتک مصرف می کنم. از اوایل زندگیم با دیگر بچه ها تفاوت داشتم و دوست کمی داشتم و از داخل جمع بودن فرار میکردم.نمی توانم احوال پرسی کنم و وقتی کسی با من احوال پرسی می کنه متوجه اکثر جملاتش نمیشم و نمی توانم جواب بدم.حالت حسی عجیبی دارم فکر میکنم دورم دیوار از جنس شیشه کشیده شده. حس احساسی نسبت به کسی ندارم. بیشتر صحبت هایم با اطرافیانم در رابطه با علوم کامپیوتر و it می باشد که اطرافیان بهم گوش نمی دم…
    بنده الان لیسانس برق دارم و چندبار رتبه برتر دانشگاه و مدرسه شدم.الان به علت اصرار خانواده به سربازی رفتم اما به شدت از نظر روحی در وضعیت بدی هستم و کسی من درک نمی کنن.
    امکان داره این حالت رفتاری طیف از اوتیسم باشد و سوال دوم اینکه چطور در سربازی این حالت رفتاری تحمل کنم…

    1. سلام دوست خوبم
      برخی از علائمی که شما فرمودید مینونه از نشانه های اختلال طیف اتیسم باشه اما نیاز به بررسی بیشتری هست ولی در مورد حل این مشکلات شما در وحله اول باید مورد سنجش و ارزیابی قرار بگیرید و در صورتی که تشخیص اتیسم دریافت کنید اتیسم به عنوان معلولیت شناخته میشه و شما میتونید از سربازی معاف بشید.ولی معافیت شما پزشکی منظور میشه و این ممکنه برای اینده شغلی شما مناسب نباشه.اما در مورد وضعیتتون و دشوای هایی که در سربازی دارید بفرمایید تا راهنمایی تون کنیم

      1. متاسفانه من نمی توان چند کار با هم انجام بدهم و از کاری به کار دیگر بپرم. دوست دارم طبق یک برنامه مشخص کاری انجام بدم…
        من دچار اختلال خواب هستم و گاهی وقتا بیش از 30 بار در شب بیدار میشم. و یک چیز عجیب این است که قبل از خواب رویا می بینم و می شنوم. در سربازی خیلی مسخره میشم و اصلا با کسی حرف نمی زنم. خیلی ها میگن مثل ربات هستی. چون من نمی توان احساس داشته باشم

        1. دوست خوبم سلام.
          حتما باید برای ارزیابی اختلال اتیسم مراجعه کنید. هم میتونید از طریق روانپزشک های خصوص اقدام کنید و هم از طریق روانپزشک های معتمد.مواردی که شما در این پیام و پیام های قبلی فرمودید میتونه از نشانه ها باشه

  14. سلام من چندین بار دچار تشنج شدم و زمانی که آزمایش دادم هیچ علامتی از صرع نبود پدرم میگه اوتیسم دارم از کجا باید بفهمم و کجا باید مراجعه کنم

  15. سلام بادیدن فیلمی درموردفرداوتیسمی که نمی توانست در رانندگی موفق باشدودرهماهنگی دست و پایش مشکل داشت بفکرافتادم که نکندمنهم دچاراوتیسم خفیف باشم چون درورزش پیلاتس باهماهنگ کردن مثلادست راست وپای چپ مشکل دارم یاد رشناکردن دخترم هم همین مشکل رادارددررانندگی هم بعدازمدتی یادگیری وگرفتن گواهینامه نتوانستیم نه من ونه دخترم رانندگی کنیم واین موضوع برایمان مشکل ساز شده است

    1. سلام خانم و یا اقای صفایی عزیز
      تشخیص اختلال اتیسم در بزرگسالی کار ساده ای نیست و الزاما باید مجموعه علائمی مورد بررسی قرار بگیره لطفا از خوتون و یا دخترتون بفرمایید و بیشتر توضیح بدید.مثلا از ویژگی های عاطفی هیجانی و اجتماعی و رفتار بفرمایید

  16. (کامنت قبلی خراب شد، لطفا این رو تایید کنید.)
    سلام آقای فولادگر. من پسری 20 ساله هستم. امروز اتفاقی برنامه محاکات که درباره یک بزرگسال مبتلا به اوتیسم بود رو دیدم و شک کردم که شاید منم اوتیسم دارم.
    من از پیش دبستانی یادمه بقیه مسخره ام می کردن و خودم هم نمی فهمیدم چرا و ناراحت می شدم و گریه ام می گرفت. البته با افزایش سنم شدتش کمتر می شد. الان هم گاها پوزخند یا نیشخندی از جانب دیگران در مورد خودم می بینم. از بچگی احساس می کردم رفتارام با بقیه فرق داره و عادی نیست. حتی تعدادی بهم گفتن تو عقلت کمه یا رفتارات خاصه و…
    از همون زمان پیش دبستانی یادمه هیچ رابطه دوستانه پایداری نداشتم. با هر کی دوست می شدم بعد یه مدت کوتاه ازم دور می شد. الان هم با چند نفر مثلا دوستم ولی نمی تونیم ارتباط قوی ای برقرار کنیم. من کلا تو ارتباط برقرار کردن ضعیفم.
    از بچگی و قبل از بلوغ بعضا تو خیالات خودم بودم. تو دوران کودکی یه زمانی با خودم حرف می زدم و از این کار لذت می بردم. الان هم تو کارای روزمره خیلی وقتا تو ذهنم با خودم حرف می زنم یا شعر می خونم. یک ویژگی ای دارم که خیلی وقتا به یک جا خیره می شم و تو فکر فرو می رم. به هر چیز ربط و بی ربطی ممکنه فکر کنم. این باعث شده تو کارای روزمره تمرکزم بیاد پایین. اما اگه کار خاصی بخوام انجام بدم مثل بازی یا درس، خوب می تونم تمرکز کنم.
    من آدم ساده ای هستم، انتظار دارم همه حرفاشون رو مستقیم بهم بزنن و باهام ساده و بی دوز و کلک رفتار کنند. نمی تونم شوخی کنم(و همین باعث شده خیلیا از بودن کنار من لذت نبرن). خیلی وقتا اگه شوخی ای بکنن فکر می کنم دارن جدی می گن. دوست دارم همه روابط رسمی و معمولی باشه و از تیکه انداختن و… خوشم نمیاد. بعضی وقتا تو جمع یکی یک چیزی می گه بقیه می خندن اما برای من خنده دار نیست. جالبه که بعضی وقتا هم یکی داره حرف خنده داری می زنه، من وسط حرف زدنش تا آخرشو می خونم و زود تر از بقیه می خندم، اما بقیه وقتی حرفش تموم شد می خندن!
    چیزی که خودم قبول دارم رفتارام یکم ربات گونه هست. مثلا تو برخورد با خانواده اگر پدرم با دست پر بیاد خونه و من درو باز کنم، نمیام چیزایی که تو دستش هست رو بگیرم باید حتما بهم بگه تا بگیرم. یا اگر منو می فرستن خرید دقیقا باید طبق همون چیزی که بهم گفته شده خرید کنم و از خودم نظری اعمال نمی کنم. البته نمی دونم اینا بخاطر تربیت خانواده ام هست یا چیز دیگری.
    دیگر اینکه تو حرف زدن هم کمی مشکل دارم، همونطور که گفتم دوست دارم با همه رسمی و جدی صحبت کنم. بعضی وقتا شاید بخوام به زور شوخی کنم یا بخندم که خیلی بی مزه می شه. البته احساساتم رو تو حرفام بروز می دم. مثلا عصبانیت، خوشحالی، نگرانی و.. اگه به یه سطحی برسه تو نحوه حرف زدنم مشهوده. در ضمن گاها خیلی کم پیش میاد که نمی دونم از چه عباراتی باید استفاده کنم(انگار دامنه عباراتم کمه!).
    از درس بگم که درسم خیلی خوب بود مخصوصا تو ریاضی. دبیرستان تیزهوشان قبول شدم. همینطور که گفتید فکر می کنم علایق محدودی دارم. الان من به یک مبحثی از رشته ام خییلی علاقه دارم و دوست دارم تا تهش برم. اما تو درسای دیگه ام با اینکه حس می کنم علاقه دارم، اما هنوز سطحی ام. اینم بگم که من سخت تغییر می کنم و شاید همین باعث شده که نتونم علاقه ام رو به درسای دیگه ام هم معطوف کنم و در اونا هم عمیق شم. در ضمن من یک کار جدید، مثل آموختن مبحث جدیدی رو سخت شروع می کنم و بیشتر تمایل دارم به چیزایی که قبلا یاد گرفتم عمق ببخشم که البته این ویژگی من بعد از ورود به دانشگاه شدید تر شده.
    در ضمن اینم بگم بعد از اومدن کرونا و تعطیلی دانشگاه و خونه نشین شدن فکر و خیالاتم زیاد شده و حتی تیکای عصبی گرفتم.
    من از شما خیلی ممنونم که مطلبم رو خوندید و عذر می خوام بخاطر طولانی بودنش. حال با این تفاسیر من اوتیسم دارم؟

    1. سلام دوست خوب من و بسیار خوشحالم که با من حرف زدی
      مواردی که شما فرمودید میتونه درش نشانه هایی از اتیسم وجود داشته باشه ولی چند سوال؟
      1 ایا شما رفتار های عادتی و یا رفتار های وسواس گونه ای دارید؟
      الان با چند نفر دوست هستید؟
      ایا دوست جنس مخالف هم دارید ؟
      رابطه حسی و عاطفی شما با خانمها چگونه هست؟
      ایا در مورد فیلمهایی که دیده اید یا داستان هایی که خوانده اید خیلی فکر می کنید و در مورد ان با دیگران صحبت می کنید؟

      1. 1. در دوران نوجوانی و بلوغ رفتار های وسواس گونه داشتم؛ مثلا موقع درس خوندن اتاقم باید مرتب می بود وگرنه آرامش نداشتم، بعضی صدا ها مثل صدای غذا خوردن، سرفه و ترمز ماشین آزارم می داد، موقع خواندن نماز یک کلمه رو چند بار تکرار می کردم تا درست ادا بشه و موقع وضو چندین بار دست می کشیدم تا درست بشه. الان هم همه این ها هست منتهی با شدت کمتر. مثلا از بعضی بهم ریختگی های اتاقم صرف نظر می کنم، از صدا ها فقط صدای غذا خوردن کمی اذیتم می کنه و… .
        2. حدودا با 6 نفر دوستم، منتهی هیچکدوم از این دوستی ها عمیق و لذت بخش نیستند.
        3. خیر، بخاطر اعتقادات مذهبی سمتش نرفتم.
        4. با خانم های محرم مثل خواهر، مادر، خاله و… مشکلی ندارم و ارتباطم خوب هست. با خانم های غریبه و نامحرم در اجتماع، مخصوصا اگر جوان باشند فکر می کنم کمی مشکل دارم و ارتباط برقرار کردن برایم سخت است. اما یکی دو سال پیش از همکلاسیم خیلی خوشم اومده بود و تا یک سال بهش فکر می کردم. البته هیچ ارتباطی باهاش نداشتم.
        5. خیلی نه. اگر برام جالب باشن شاید درباره آن به دیگران توضیح بدم.
        اگر من اتیسم دارم، قابل درمان هست؟ آیا می تونم جذاب باشم و دوستی هامو پایدار کنم تا بقیه رهام نکنن؟ آیا می تونم با یک فرد سالم وارد رابطه بشم و ازدواج کنم؟
        از کمکتون ممنونم اجرتون با خدا.

        1. دوست خوب من بر اساس اطلاعاتی که شما به من دادید احتمال کمی می بینم که شما در طیف اتیسم باشید ولی در حقیقت تشخیص و یا رد اتیسم به همین راحتی هم نیست و باید شما توسط همکاران متخصص مورد بررسی و ارزیابی قرار بگیرید تا مشخص شود که شما در طیف هستید یا نهولی احتمال ان کم هست .به شما پیشنهاد می کنم از یک روانشناس خوب کمک بگیرید.
          هر انسانی دارای ویژگی های جذابی هست که یک نفر دیگر را درگیر خود کند و نیاز نیست در این خصوص تلاش کنید چون اگر این کار را انجام دهید دیگر خود واقعیتان نیستید و اصلا جذاب نخواهید بود .و ازداج هم چراکه نه دوست خوبم شاید ویژگی های که شما دارید برای برخی خانم ها مورد پسند باشد . خداوند همه جور انسانی را افریده و هر اانسان یک داستان کامل برای خود است.پیروز و شاد باشید و خودتون رو از هر تعلقی ازاد کنید…..

      2. سلام، من ۲۱ سالمه. از افغانستان هستم. من قبلا در دوست یابی و ارتباط برقرار کردن مشکلی نداشتم. یا حداقل خودم این فکر را می کردم. ولی فقط یادم میاد که خیلی از حرف زدن با بزرگترها می ترسیدم. خیلی اعتماد بنفس پایینی داشتم. و با اینکه اغلب رتبه ۱و۲ یا۳ را داشتم، ولی هیچ وقت مسؤولیتی مثل نمایندگی کلاس را به من نمی سپردند. نمی توانم دروغ بگویم، خیلی برایم مشکل است. حرفهای خنده‌دار برای من خنده‌دار نیست. و یادم هست همیشه مادرم به من می گفت که بی احساس و بی درکم.و بغل کردن یا بغل شدن هم خوشم نمیاد. هیچ وقت با کسی شوخی نمی کنم. یعنی نمی تونم بکنم. من عادت برنامه ریزی ندارم ولی فکر می کنم اعتیاد به درس دارم. یعنی اگر درس نخونم احساس سردرگمی می کنم. احساس می کنم یک چیزی در زنگی ام کم شده. از آینده خیلی وحشت دارم. حالا حتی نمی توانم با هم سنوسالهایم ارتباط برقرار کنم. من فکر می کردم دلیلش این است که من چهار تا مدرسه عوض کردم. به نظر تان این می تواند در برقراری ارتباط مشکل ایجاد کند؟
        تماس چشمی اوایل خیلی برام سخت بود و زمان حرف زدن چشمهایم را می دزدیدم. الان که تو چشم نگاه کردن را تمرین می کنم، اصلا حرف کسی را متوجه نمی شم. خیلی خجالت می کشم از شون سه چهار بار بخوام حرفشون رو تکرار کنند.وقتی هم که با کسی حرف می زنم تپش قلبم زیاد می شه. در حدی که لبهام خشک می شه. فقط می خوام در اون لحظه فرار کنم. تو مدرسه هم دوستی نداشتم. و اغلب دیگران با من دوست می شدند نه من با اونا.به خاطر استرس که بهم وارد می شه ترجیح می دم تنها باشم تا با دیگران. در محاسبه ذهنی خیلی بد هستم. در تاریخ هم بدم.
        این میتونه دلیل بر اوتیسم نبودنم باشه؟
        ولی در نقاشی زیادی خوبم. من هیچ استادی نداشتم ولی همه فکر می کنند من پیش استادی آموزش دیدم.
        همیشه دوست دارم در مورد درسا با دیگران حرف بزنم. یا مثلا یک موضوع علمی که تازه فهمیدم. ولی هیچ کس درین موارد علاقه نداره. بین هم سنوسالام احساس بیگانه گی میکنم. بعضی وقتها حتی تو خونه هم وقتی با خانواده‌ام حرف می زنم ، حین حرف زدن اونا حواسم پرت می شه و اصلا نمی فهمم چی میگن. نمی تونم اصلا تمکز کنم. فکر می کنم وقتی با کسی حرف نمی زنم حواسم جمع تره. با مردها که خیلی بدم. حتی نمی تونم باهاشون سلام علیک کنم. یا تو چشماشون نگاه کنم. همش یه احساس خجالت و بی اعتمادی و ترس دارم. این شرایط خیلی من رو پریشون کرده. همش به این فکر می افتم که اگه تا آخر اینجوری بمونم چی؟ به نظر شما میتونه علائم اوتیسم باشه یا چیز دیگه‌ای هست؟

        1. سلام دوست همزبان من
          باعث افتخار هست که در خدمت فارسی زبانان افغان هستم.
          دوست من برخی از نشانه ها حکایت از اختلال اتیسم خفیف دارند. ولی آیا شما رفتار ها یا عادت های تکراری هم دارید ؟ ایا درگیر با رفتار های وسواسی هم هستید ؟ایا در ارتباط برقرار کردن با اشنایان هم مشکل دارید و تپش قلب پیدا می کنید.ایا اکنون دوستهایی دارید که با انها صمیمی باشید ؟

  17. سلام
    بنده طیف اوتیسم یک هستم. متاسفانه در خانواده کسی منو درک نمی کنه و کسی رو ندارم باهاش صحبت کنم و وقتی با پدر و مادرم می گم که نمی توان با دیگران ارتباط برقرار کنم فکر می کنند خودم نمی خوام و وقتی در مورد اختلال حسی باهاشون بحث میکنم منو مسخره میکنند…

    1. سلام دوست خوبم .من شنونده صحبت های شما هستم هر زمان که خواستید با من صحبت کنید. ساکن چه شهری هستید ؟

    1. سلام و روز بخیر و سپاس از شما
      اختلال مسخ شخصیت و اختلال اتیسم دو دسته بندی جدا گانه هستند که ملاکهای تشخیصی متفاوتی دارندمسخ شخصیت از دسته اختلالات تجزیه ای هستند و لی اتیسم از دسته اختلالات رشدی.در فرد دارای اتیسم شاهد این هستیم که فرد ار ازتباطات اجتماعی ودیگران دوری می کند و بیشتر مشغول به خود است ولی مسخ شخصیت فرد از بیرون به خود نگاه می کند و گاها بدن خود را جدا از خود می بیند و یا اینکه یک خود مشاهده گر دارد ولی در اتیسم چنین نیست. در فرد دارای اتیسم ما شاهد رفتارهای تکرار شونده و ریچوال ها هستیم ولی در مسخ شخصیت چنین نیست.در کل بایستی عنوان کنم که بین این دو اختلال ارتباطی وجود ندارد مگر در موارد نادر که تاکنون گزارش نشده و بنده هم مشاهده ننموده ام .ولی یک نکته باید مطرح کنم که افراد دارای اتیسم بزرگسال در کل ممکن است عجیب براورد گردند و این ممکن است خطا در تشخیص ایجاد نماید

      1. ممنون از پاسختون.
        من 24 سال دارم با تشخیص اوتیسم.‌البته کمتر از 3 ماه که تشخیص داده است.
        من از بچگی مشکلات حسی و رفتار های تکراری و منطقی فکر کردن و عدم درک دیگران و قفل شدگی و … داشتم.
        ولی یه حس دیگری که همیشه از بچگی همراهم بوده و اون حس مثل خود مشاهده گر دارم. من کار مثل روبات انجام میدم یعنی احساس روبات بودن دارم و کارها به درستی انجام میدم. و یه احساس دیگه که دارم احساس میکنم در پنبه پیچیده شدم اما با این وجود مشکلات حسی دارم مثلاً وقتی کسی بهم دست میزنه بیشتر از حد درد احساس میکنم. من در یک لحظه می توانم کارهای محاسباتی و دقیق انجام بدم و همزمان هم در رویا و گوش کردن به حرف دیگران باشم.اما در جهت یابی به شدت مشکل دارم. در کودکی سابقه چندین بار آزار و تجاوز جنسی داشتم. باتشکر

        1. سلام دوباره به دوست خوبم
          بسیار از اشنایی با شما خوشحالم
          دوست من موارد پردازش حسی شما می تواند گاها با برخی علائم بدنی در مسخ شخصیت اشتباه گرفته شود.و حتی تصویری اندیشیدن شما هم ولی این دو مورد از همدیگر جدا هستند ولی باز هم به این موارد پاسخ بدید
          ایا این موقعیت را داشته اید که از بیرون به خود نظاره می کنید
          چه مدت زمان احساس می کنید در بیرون از خود به جسمتان مشاهده می کنید
          ایا این حس را دارید که با خود بیگانه هستید
          البته این سابقه تجاوز جنسی نیز می تواند در صورت شدت تاثیر باعث برخی از حالتهای مسخ شخصیت گردد و بابت این موضوع بسیار متاسف هستم.و امید وارم به شما کمکی کرده باشم.

          1. بله من بار ها در طول روز احساس میکنم که از بیرون به خود نگاه می کنم
            اما این که با خود بیگانه باشم خیر. من اکثر مواقع از کودکی احساس روبات بودن داشتم یعنی احساس میکنم فقط دست هام کارو انجام می دهن.همیشه هم حس مشاهده گر را دارم ‌‌.هرگز نتوانستم احساساتم به کسی بگم و وقتی از چیزی آزار می بینم نمی توانم آن را بیان کنم و با کسی بیان کنم.و احساس محکوم بودن به این شرایط را دارم.
            در مورد زمان احساس عجیبی دارم مثلاً گاهی مواقع زمان به شدت برام کند میشه…
            البته باید بگم در کودکی علائم اوتیسم مثل علاقه شدید به یک وسیله و نگاه کردن مدام به لباس شویی و پنکه و ناسازگاری با دیگران و محیط و تفاوت در بازی کردن(چیدمان برج مانند وسایل و علاقه شدید به قطعه قطعه کردن اسباب بازی ها الکترونیکی برای اینکه ببینم داخلشون چیه)
            و نپوشیدن جوراب و بعضی از کفش ها و آزار دیدن از مارک داخل لباس و حساسیت شدید به بعضی از بو ها و صدا ها و شنیدن صدا ها پس زمینه.
            احساس درد در هنگام نوازش شدن. رسمی صحبت کردن و عدم درک دیگران.
            متوجه نشدن کلمات کنایه و شوخی ها.
            تعامل اجتماعی به شدت ضعیف.
            امکان دارد من هم اختلال اوتیسم و اختلال dpdr باهم داشته باشم؟
            ممنون از توجه و راهنماییتون

          2. بله دوست من این احتمال می تواند وجود داشته باشد که شما هم اختلال مسخ و هم اتیسم را با هم داشته باشید و در طیف بودن باعث این نمی شود که اختلال دیگری برای شما عارض نگردد.برای نمونه برخی افراد اتیسم دچار افسردگی و یا اضطراب و یا دو قطبی نیز می گردند که البته باید تحت نظر یک روانپزشک ماهر قرار بگیرند تا بتوانند خدمات مناسب را دریافت کنند . بهتون پیشنهاد می کنم در منطقه سکونت خود به یک روانپزشک خوب و ماهر مراجعه کنید و البته بنده نیز در خدمت شما هستم. پاینده باشید دوست من.

          3. با سلام و احترام
            من تحت نظر روان پزشک در شهر خودم هستم تشخیص اوتیسم در مورد من داده بود. در مورد اختلال Depersonalization با او صحبت کردم اما روان شناسم گفت این اختلال با سایکوز در ارتباط است اما من اصلا توهم و سایکوز ندارم می خواستم نظر شما بپرسم. و این که شیوع این اختلال چقدر است؟

  18. سلام
    ایا اتیسم فقط در کودکی باید تشخیص داده شود
    با وجود داشتن همه علایم اتیسم در ۲۰ سالگی سوالی هست که وا وجود والدین بی تفاوت در کودکی تشخیص داده نشده باشه و من در شهرستان مرکزی هستم و هیج گونه امکان خاصی برای تشخیص نبوده و موضوعی که هست میگن اتیسم برای ناتوان ذهنی هست و اگر اتیسم داشته باشه حتما تو کودکی تشخیص میدادن اگر ندادن پس در بزرگ سالی اتیسم وجود نداره با وجود هوش بالا و موضوع غیر از اتیسم هست و میگن چرا تو ۲۰ سالگی به خودت مشکوک شدی که اتیسم داری اگر اتیسم داری پس نباید از علائم اگاه باشی چون توداری میگی این علائم رو داری کس دیگه نگفته مثل اینکه یه بیمار روانی خودش اقرار کنه بیماری داره اما نکته بیمار واقعی اینکه خودش بمیاریش رو انکار میکنه ولی دیگران میگن بیماره حالا میگن اتیسم برای منم مثل همینه چون خودم گفتم پس جای نگرانی و اتیسم وجود نداره
    با اینکه من همه علائم رو دارم و روان پزشک اختلال نقص توجه حاد و بیش فعالی و خوانش پریشی تشخیص داده است و اتیسم هم تایید کرده است اما خودش اینارو میگه اما چندین دارو و قرص هم تحویز کردن
    من نگرانم
    خیلی
    هیچکس درکم نمیکنه حالمو بدتر میکنن
    نمیدونم چه کار کنم کجا باید برم برای تست دقیق اتیسم
    میتونم به پیش شما مراجعه کنم؟

    1. سلام مجدد دوست خوبم برخی موارد رو در کامنت قبلی پاسخ دادم ولی اتیسم در افراد داری هوش نرمال و یا باهوش هم دیده می شه. متاسفانه به دلیل اینکه در ایران در زمینه اتیسم خیلی ضعیف کار شده برخی افراد دارای اتیسم که اکنون بزرگ شده اند نسبت بهشون اجحاف میشه وشرایط سخت شما قابل درک هست . شما برای اطمینان از اختلال اتیسم باید تست adir را انجام دهید و البته هر کمک دیگری هم از دست ما بر بیاد در خدمتتون هستیم

  19. با سلام
    آیا علایم مانند احساس روبات بودن و احساس اینکه غیر ارادی کاری رو داریم انجام می دهیم و یه طور صحیح. احساس اینکه کمی گیج هستم و اینکه دنیا مه آلود است (البته همه اینها احساس هست نه واقعیت) علائم اوتیسم است؟
    باتشکر

    1. سلام دوست من
      ممنونم که با ما صحبت کردید
      باید از خودتون بیشتر توضیح بدید مثلا از ارتباطات خودتون اینکه ازدواج کردید یا اینکه شاغل هستید و روابط شما چگونه هست و در مورد کودکی تون توضیحاتی بدید و از عادت هاتون بفرمایید

      1. در مورد کودکی باید بگم من اصلا دوستی نداشتم و فقط با بعضی از بچه ها محدود در حد چند کلمه و سوال و نه احوال پرسی حرف می زدم. در بچگی به چیز ها چرخوان مثل ماشین لباسشویی علاقه داشتم. سابقه چند بار آزار جنسی داشتم. و اینکه در مدرسه اکثر بچه ها منو آزار میدادن.علاقه به جنس مخالف ندارم و ازدواج نکردم. ارتباط چشمی بسیار کمی دارم.در مورد شغل هم من برنامه نویس هستم. و علاقه شدید به الکترونیک و کامپیوتر دارم.مشکلات حسی هم دارم مثل حس کردن بیش از حس نسبت به صدا و نور و طعم غذا ها.اما همیشه احساس دنیا مه آلود و احساس گیجی و اینکه دنیا مانند یک فیلم سینمایی هست را دارم البته همه اینها احساس است. من الان که 23 سالم هست اصلا دوستی ندارم و نمی توانم کسی را درک یا اینکه در اکثر مواقع منظور کلمات متوجه بشوم.

        1. تشخیص اتیسم در بزرگسالی کار دشوار تری از تشخیص در کودکی هست .اما شما در گفته هاتون برخی از نشانه ها را مطرح کردید ولی این موارد شما میتونه به دلیل تعرض های جنسی و شرایط سخت هم باشه . اما به دلیل واکنش های حسی شما میتوان به اتیسم مشکوک بود .ساکن کجا هستید؟

    1. برای بررسی وضعیت خودتون به یک روانشناس ماهر مراجعه کنید تا هم در زمینه اتیسم و هم بررسی اسیب های احتمالی در دوران کودکی مورد بررسی قرار بگیرید . پیشنهاد می کنم این کار رو حتما انجام بدید

  20. با عرض سلام و تشکر از زحمات شما …
    این بیماری امکان ارثی بودنش خیلی زیاد؟یعنی ازدواج بافردی که خواهر یا برادر مبتلا به اتیسم دارن احتمال اینکه در اینده فرزندشون مبتلا به این بیماری بشه خیلی افزایش پیدا میکنه ؟

    1. با سلام و ممنونم
      بله این اختلال به عنوان یک اختلال ژنتیک شناخته میشه که تا کنون بیش از 100 ژن رو به عنوان عامل اتیسم شناسایی کرده اند
      بله متاسفانه این ریسک در این صورت افزایش پیدا می کنه ولی باید به این مهم توجه کنید که اصولا خانواده هایی درگیر با اختلال اتیسم می گردند که نه پیشینه خاصی دارند و نه ازدواج فامیلی دارند و نه در خانواده ها سابقه اختلال اتیسم وجود داره . اصولا این اختلال همچنان یک معما هست و تقریبا غیر قابل پیش بینی

    2. با سلام و ممنونم
      بله این اختلال به عنوان یک اختلال ژنتیک شناخته میشه که تا کنون بیش از 100 ژن رو به عنوان عامل اتیسم شناسایی کرده اند
      بله متاسفانه این ریسک در این صورت افزایش پیدا می کنه ولی باید به این مهم توجه کنید که اصولا خانواده هایی درگیر با اختلال اتیسم می گردند که نه پیشینه خاصی دارند و نه ازدواج فامیلی دارند و نه در خانواده ها سابقه اختلال اتیسم وجود داره . اصولا این اختلال همچنان یک معما هست و تقریبا غیر قابل پیش بینی .

  21. سلام
    افراد اوتیستیک در چه شرایطی دچار تشنج می شوند ؟ در مورد درمان یا راههای بهبود این بیماری لطفا بیشتر توضیح دهید. من شخصا اعتقاد دارم که خداوند بندگانش را طوری خلق کرده که می توانند به سمت کمال و پیشرفت حرکت کنند و با توجه به اینکه این بیماری هنوز تا حد زیادی ناشناخته است، در مورد عدم درمان آن، نباید به طور قطعی صحبت کرد. من به شخصه به اینکه خواهم توانست راهی برای برون رفت از این مشکل پیدا کنم، بسیار زیاد امیدوارم و همین نقطه امید است که انسان را به ادامه زندگی وامی دارد.

    1. سلام و روز بخیر شما دیدگاه بسیار زیبا و انسانی دارید و امید وارم این دیدگاه در جامعه ما گسترش پیدا کنه.تا کنون روشهای درمانی که برای کودکان دارای اتیسم به وجود امده با تلاش و استمرار والدین و یا متخصصان بوده و نباید نا امید بود.در مورد تشنج گاهی مواقع پیش اگی هایی وجود داره ولی اصولا این اتقاف نا گهانی رخ خواهد داد. شما این موارد رو در مورد خودتون بررسی می کنید یا بستگانتون؟

      1. با سلام
        خیلی ممنون که پاسخ دادین. در مورد مساله تشنج، می خواستم بدونم که در مورد همه افراد اوتیسمی اتفاق می افته؟ اگه میشه در مورد پیش آگهی های اون توضیح بدین. با تشکر

        1. سلام
          پاسخگویی وظیفه ما هست.
          فرواوانی تشنج در میان افراد دارای اتیسم متفاوت هست وبرخی امارها ها 40 درصد و برخی تا 60 درصد این اختلال را در میان افراد دارای اتیسم پیش بینی می کنند.پس ممکن است در برخی افراد دارای اتیسم اصلا این اختلال وجود نداشته باشد
          در مورد پیش اگهی ها ،داده های علمی وجود نداره و نمی توان به انها اعتماد کرد .برخی افت شدید هشیاری و یا مات و خیره شدن رو به عنوان پیش اگی عنوان می کنند ولی این مساله در حال بررسی هست و در حال حاظر متخصصان در حال بررسی eeg در این زمینه هستند و نتایج خوبی هم بدست اورده اند

          1. سلام
            ممنون از لطفتون
            ناتوانی در مدیریت زمان هم می تونه مشخصه افراد اوتیستیک باشه؟ یا داشتن وسواس فکری؟

  22. سلام خسته نباشید، من 30 سالمه و پسر هستم، اخیرا متوجه شدم که ممکنه اوتیسم داشته باشم یا چیزی شبیه اون، ممنون میشم نظرتون رو بگین. من مجرد هستم و دوستان خیلی کمی دارم حدودا دو سه نفر که یکیشون رو سالی یه بار و یکی دیگشون شش ماهی یک بار و اون یکی هم حدودا ماهی یک بار در ارتباط هستیم و اکثر مواقع اونا پیام میدن. از تماس تلفنی بدم میاد و کم پیش میاد جواب تلفن کسی رو بدم. سراغ کسی رو هیچوقت نمیگیرم. مهمونی نمیرم، حتی مهمترین چیزها مثل عروسی یا مرگ فامیل درجه یک باشه نمیرم. دیگران رو به هیچ وجه نمیتونم درک کنم ، چه از نظر باورها و تفکراتشون و چه رفتارهاشون اصلا به نظرم قابل درک و قابل توجیه نیست و انگار همشون مثل برنامه ای که نقص فنی داره هستند. دانشگاه رو نتونستم تموم کنم و همون موقع ها تمرکزم کم شد. از روی اجبار سر چند کار رفتم و چند شغل عوض کردم اما بعد از مدتی بشدت خسته میشم و دوست دارم رهاشون کنم که اینکارو هم کردم. مسافرت نمیرم، نه مشهد نه شمال نه جنوب نه اصفهان نه شیراز هیچ کجا تاحالا نرفتم. علاقه زیادی به فیلم ها دارم و خودمو غرق فیلم ها میکنم بعضی هاشون رو بیشتر از صد بار دیدم. صدای حرف زدن بقیه اذیتم میکنه و سکوت رو دوست دارم، وقتی اعضای خانواده دارن حرف میزنن و صداشون رو میشنوم با اینکه چیز بدی نمیگن و معمولیه حرفاشون ولی اذیت میشم. صدای غذا خوردن بقیه و جویدن غذا هم اذیتم میکنه. رابطه احساسی با کسی نداشتم و چندباری که با کسی دوست شدم بعد کات کردم.

    1. سلام دوست خوبم. ایا شما عادات دیگر هم به جز فیلم دیدن دارید؟حرف زدن شما چگونه هست. از زمان کودکی اطلاعاتی دارید که به ما بدهید؟

      1. آهنگ هم گوش میدم ولی عادت دیگه ای ندارم. حرف زدنم خوب نیست ولی نوشتنم خوبه حرف خیلی کم میزنم و خیلی کم حرفم، توی پیدا کردن کلمات و سریع جواب دادن مشکل دارم. روابط اجتماعیم بسیار ضعیفه. کودکی باهوش بودم و اطرافیان میگفتن خیلی باهوشم. از کودکی کم حرف و گوشه گیر هم بودم. بچگی درسم خوب بود ولی کم کم افت کرد.

        1. دوست خوبم در مورد اتیسم الزاما باید حضوری مراجعه کنید و تا بررسی های دقیق تری صورت بگیره ولی باید در کنار این موارد اختبلال افسردگی و یا اختلال پردازش حسی هم مورد بررسی قرار بگیره و البته وسواس .
          اینها فرضیاتی هستند که باید توسط یک متخصص در مورد شما بررسی شود ممکن هست هیچکدام و یا یک یا چند مورد وجود داشته باشد.

  23. ممنون از مطالب خوبتون.کاش روانپزشکان و روانشناسان بیشتر توانایی تشخیص داشتن.همسر سابقم به مدت پنج سال به مشاوره و روانپزشک می‌بردم و تشخیص نمیدادن.سال ششم تشخیص اختلال شخصیت وسواس شدید(نسبت به لمس شدن و خیسی و سردی و گرمی و مطالعه و کمال گرایی و خیلی چیزای دیگه) که منجر به عدم ارتباط جنسی با بنده شده بود دریافت کرد.و این اختلال همراه بود با تشخیص اوتیسم و اختلال های دیگری که مشخصن به من نمیگفتن پزشکشون.یادمه حوادث طبیعی مثل بارون به خودشون نسبت میدادن که یعنی پاداش کار خوبشون که مطالعه هست بوده.بسیار بی مسئولیت بودن و یجورایی در عالم و منطق خودشون بودن.اضطراب شدید داشتن و یجورایی توی وجودش با خودش درگیر بود.با نزدیکان وآشنایان حس همدردی داشت اما با غریبه ها اصلا همزادپنداری و دلسوزی نداشت.هیچ دوستی نداشت.احساسات جنسی خیییلی محدود داشتن و اجازه بوسیده شدن و لمس شدن نمیدادن و میگفتن حس تجاوز بهم دست میده.متاسفم که تشخیص پزشکان اینقدر ضعیفه.بسیار آدم نجیب مهربون با من و نزدیکان و آرام و خوش قلبی بودن در عین حال

    1. تقریبا تمام نشونه هارو همسر بنده داشتن.اگر تغییر در نظم و برنامه روزانشون اتفاق میفتاد به شدت بهم میریختن و عصبی میشدن و همیشه اذعان داشتن که دوس دارم هرروزم عین هم باشه و زندگیم ماشینی باشه.بسیار سخت هست زندگی با این اشخاص مخصوصن وقتی مثل همسر سابقم اختلال شخصیت وسواس هم داشته باشن که اثر مستقیم بر ارتباط جنسیمون داشت

    2. سلام و ممنونم. مقوله تشخیص اتیسم در بزرگسالان بسیار بسیار پیچیده تر از کودکان هست و متاسفانه متخصصان ما هیچ استفاده ای از تستهای استانداردی چون adir نمی کنند و البته اطلاعات این تست ها رو هم ندارند . به همین دلیل اصولا تشخیص در سنین بالا با اشتباه فراوان همراه هست.بسیار متاسفام از شرایطی که شما داشتید . متاسفانه ما در ایران در همه موارد ضعیف ضعیف ضعیف هستیم.

  24. سلام
    دختر من ۱۴ سالش است . تشخیص های متفاوتی براش دادند ویکی از این ها هم با توجه به علائم رفتاری اتیسم خفیف است. با توجه به اینکه این علائم مشترک میباشد می‌خواستم بپرسم آیا تستی وجود داره که قطعا مشخص کنه که اوتیسم داره یا نه. ضمنا تا این سن هم تشخیص فقط بیش فعالی بوده
    با سپاس

    1. سلام و روز بخیر بله تستهایی مثل adir تستهای دقیقی هستند ولی همه این تستها اگر توسط متخصص اتیسم انجام شوند دقیق هستند . باید فردی که تست را انجام می دهد دارای مهارت کافی باشد

    2. درود
      متاسفانه برای هیچ مدام توضیحاتی که دادید راهکار ارائه ندادید . و این معضل اصلی افراد متخصص خارج از اتاق مشاوره هست. یعنی فقط توضیحات رو‌نوشتید.

      1. سلام دوست خوب من
        در این وب سایت بیشتر از 4000هزار صفحه مطالب در مورد اتیسم قرار داره که همگی به صورت رایگان در اختیار خواننده قرار داده میشه .از طرفی واقعا نمیشه به صورت پیام به خواننده راهکار ارائه داد و برای همین ما یک سامانه مشاوره رایگان قرار دادیم که 100 درصد افرادی که نیاز به مشاوره داشتند رو پوشش دادیم . یک ایراد دیگر این هست که راهکارهایی که پیش از این داده شده بود مورد سوء استفاده قرار می گرفت که برای بنده مورد قبول نیست . مطلب شما در مورد افرادی متخصص خارج از اتاق مشاوره در مورد ما کمی بی انصافی هست چون همین مطالب تخصصی هم در هیچ کجا توسط هیچ متخصصی منتشر نمیشه . این وبسایت روزانه به هزاران نفر کمک می کنه از مادران نوزاد های یک ماهه تا بزرگسالانی که یا خودشان یا نوه هاشوند درگیر با این اختلال هستند و همین توضیحات به خیلی از مراجعین کمک می کنه تا راه درست رو انتخاب کنند .کمی از صحبت شما رنجیدم ولی به واقعیت واقف هستم که میزان انتظارات افراد متفاوت هست . در هر صورت ممنونم که صادقانه با ما صحبت کردید و من هم صادقانه با شما دوست خوبم همکلام شدم . امید وارم پاینده و شاد باشید . فولادگر

    3. سلام وقت بخیر.
      من ساکن شهری کوچک هستم برای همین تا کنون برای مشکلاتم دسترسی به روانپزشک نداشتم.
      از کودکی کودک کم‌رو ولی در کنار اطرافیان و دوستانم پرحرف بود به شدت به اشتراک گذاشتن مطالب یا داستان فیلم‌هایی که میبینم با دیگران علاقه دارم طوری که حتی گاهی اوقات حس می‌کنم نمی‌توانم جلوی حرف زدنم از این موضوعات را بگیرم.
      در مورد حرفه‌ام طبق گفته‌ی خانواده‌ام به هیچ چیزی علاقه ندارم ولی موضوع این است که به موضوعات زیادی علاقه دارم ولی علاقه ام را زود از دست می‌دهم. علاقه‌ام به افراد هم گاهی اینگونه است و پس از مدتی برایم حوصله سر بر می‌شوند یا نمی‌توانم با آن‌ها ارتباطم را حفظ کنم چون میترسم مزاحمشان باشم و آنها تمایلی به ارتباط با من نداشته باشند.
      از نظر درسی همیشه تا قبل از ۱۵ سالگی درس‌هایم را بدون مشکل با بهترین نمره پاس می‌کردم و مورد لطف مربیانم بودم ولی پس از آن درس‌هایم به شدت افت کرد و نسبت به درس‌هایم بی‌توجه شدم.
      چیزی که خیلی باعث رنجم می‌شود این است به شدت تاثیر پذیر هستم و گاهی حس می‌کنم رفتار و احساساتی که به نمایش میگذارم احساسات واقعی خودم نیست و فقط برای اینکه دیگران انتظار دارن آن رفتار را انجام دهم آن را انجام می‌دهم.

      می‌خواستم بدانم آیا احتیاج به مراجعه به روانپزشک دارم یا خیر؟

      1. درود بر شما دوست من
        از نظر بنده باید اول به یک روانشناس ماهر مراجعه کنید چون ممکن است در وحله اول نیاز به دارو نداشته باشید و با جلسات مشاوره وضعیت ذهنی شما بهتر بشه ولی در غیر اینصورت باز هم به یک روانپزشک ماهر مراجعه کنید . چون وضعیت شما حاد نیست و نباید با داروهای اشتباهع یا قوی این حد اقل عملکرد رو هم از دست بدید

  25. سلام
    افراد دارای طیف اوتیسم که از درد بدن و استخوان شکایت می کنند احتمال دارد به سندرم درد AMPS مبتلا باشن؟

    1. سلام و روز بخیر
      بله افراد دارای اتیسم به مانند دیگر افراد ممکن هست که با بیماری ها و اختلالات دیگر هم درگیر باشند ولی برای اینکه به صحت این سندروم پی ببرید باید به یک متخصص درد در منطقه سکونت خودتون مراجعه کنید .برای نمونه میتونید با دکتر ذاکری که البته خودشون هم پدر یک کودک دارای اتیسم هستند و متخصص درد تماس داشته باشید https://www.instagram.com/dr.zakeri.pain/

  26. با سلام. من در پاسخ به دیدگاه‌ها، مطلبی در مورد معافیت سربازی اتیسم دیدم. آیا می‌توانید در این مورد کمی بیشتر توضیح دهید؟ آیا سطح اتیسم (مثلا خفیف باشد) و تحصیلات فرد (مثلا مقاطع تحصیلات تکمیلی باشد) در آن اثر دارد؟

    1. سلام . در صورتی که فرد دارای تشخیص اتیسم باشد و در سازمان بهزیستی پرونده داشته باشد از سازمان بهزیستی برای معافیت نام برده اقدام میشه و سطح خفیف یا تحصیلات فرد مهم نیست .همین که فرد توسط سازمان بهزیستی تشخیص داده بشه و دارای پروند باشه کافی هست . نتنها فرد معاف خواهد شد بلکه این طور که من میدانم یکی از برادران هم معاف خواهند شد .

  27. سلام من چند روز دیگه ۲۱ سالم میشه
    چندساله دارو برای بیش فعالی مصرف میکنم اما جدیدا با خوندن علائم اوتیسم حس میکنم دارای اوتیسم هستم
    اول اینکه نمیتونم با کسی چش تو چش شم و حرف بزنم اذیتم میکنه و باید جای دیگه رو نگاه کنم
    خیلی زود از کوره در میرم و بعدش پشیمون میشم به کوچیکترین صدا یا حرکتی حساسم با بوهایی که بدم میاد استفراق میکنم
    اونوقتا ارتباط زیادی داشتم ولی الان با کسی ارتباط ندارم دوس دارم ارتباطام زیاد باشه ولی نمیتونم شاید حوصله ندارم و لحظه عمل فراری میشم
    از توضیح دادن حسم و خودم عاجزم نمیتونم بیان کنم
    گاهی وقتا به خودم میام میبینم تو ذهنم مشغول جمع و تفریق هستم بی دلیل
    رودر رو نمیتونم زیاد ارتباط برقرار کنم جدیدا و حرف کم میارم یجوری دستپاچه میشم

    1. سلام دوست خوبم . شما علائم اختلال یش فعالی را نشان می دهید اما در مورد اتیسم در شما علائم مشکوکی دیده می شه و ممنون میشم از دوران کودکی خودتون توضیحاتی بفرمایید

  28. سلام.وقتتون بخیر.سوال من درباره شوهرم هست.ایشون بسیار شخص منظمیه.خونه ما همیشه باید مرتب و تمیز باشه .و همیشه همه چیز سرجایش خودش باشه ک برای من با وجود دو تا بچه کوچیک سخته.علاقه زیادی ب حل جدول حروف و سودوکو دارن و خیلی هم سریع حل می‌کنه.خیلی سر وقت کارهاشون را انجام میده و بدون برنامه قبلی ب ندرت کاری را انجام میده ‌‌.یعنی من باید برای انجام کاری حتما چند ساعت قبل با ایشون هماهنگ بشم.با وجود این همه نظم ارتباط اجتماعی خوبی دارن .شغلشون طوریه ک با افراد زیادی برخورد دارن.البته خودشون همیشه میگه ک از شلوغی متنفره و حتی ی زمانی فوبیای جاهای شلوغ داشته.تمام این مسایل قابل حل بود برای من تا وقتی ک برای پسر بزرگم تشخیص اوتیسم عملکرد بالا دادن.حالا پسرم و پدرش مرتب توی خونه با هم دعوا می‌کنند.وقتی پسرم ب هم ریختگی داره شوهرم هم مدام در حال دعوا و داد زدن سر پسرمه‌.کتکش هم میزنه.البته قبل از تشخیص پسرم هم خیلی رابطه خوبی با هم نداشتن اما حالا بدتر شده.شوهرم تحمل رفتارهای تکراری و ب هم ریختگی های پسرم را نداره.حالا من دو تا سوال از شما دارم .اول اینکه آیا شوهرم هم اوتیسم داره و دومی ک خیلی مهمتره باید چیکار کنم ک شوهرم رابطه بهتری با پسرم داشته باشه؟؟؟

    1. سلام مادر مهربان
      در مورد پرسش نخست شما باید بهتون عرض کنم احتمال این هست که همسرتون دارای اتیسم باشه ولی باید این امر حتما بررسی بشه و این تنها در حد احتمال هست .باید پیشینه ایشون و رفتار هاشون مورد بررسی قرار بگیره و باید تست adir برای ایشون اجرا بشه.در مورد پرسش دومتون آیا همسرتون قبول کرده فرزندتون اتیسم هست ؟ و از طرفی باید ایشان مشاوره دریافت کنه و باید شناخت بهتری از اختلال اتیسم پیدا کنه . ایشان باید بفهمند که بیشتر رفتارهای افراد دارای اتیسم در اختیار انها نیست در ست به مانند خود همسر شما که بر نامه هاشون رو باید از روی نظم انجام بدهند و در غیر این صورت پریشان می شن. اگر ایشان قبول بکنند که فرزندتون اتیسم هست و شناخت بیشتری پیدا بکنند نسبت به اتیسم قطعا شرایط بهتری خواهید داشت و البته باید ایشان هم مسئولیت بیشتری برای فرزندتون بر عهده بگیرند چراکه من احساس می کنم که همه مسئولیت ها بر عهده شما هست درسته؟

  29. خیلی ممنون از پاسخگویی تون.متاسفانه تمام تمرینهای گفتاردرمانی پسرم ب عهده منه. تمام بازیهایی که باید با پسرم انجام بدم را وقتی ک پدرش خونه نیست انجام میدم چونکه خونه به هم ریخته میشه.اگر ک برای شوهرم تشخیص اوتیسم بدن امکانش هست ک با درمان بهتر بشه ؟بنظرم ب خاطر حالت‌هایی ک داره اذیت میشه .همیشه عصبیه و از سردرد شکایت می‌کنه.شبها هم خواب خوبی نداره. و صبحها واقعا خسته ست.خودش میگه ک انگار اصلا نخوابیده البته تو خواب هم حرف میزنه.این حالتها با درمان بهتر میشه؟بازم ممنونم از پاسخگوییتون

    1. اگر هسرتون قبول می کنه به یک روانپزشک مراجعه کنید. در اینصورت هم به همسرتون و هم به پسرتون.احتمال این هست که همسرتون هم در گیر با وسواس و اضطراب باشه و نیازمند دارو درمانی

  30. سلام، وقتتون بخیر
    چند وقتیه با مطالعه مطالبی از این قبیل احساس میکنم من اوتیسم دارم.
    کودکیمو زیاد ب خاطر نمیارم حتی دوران ابتدایی، بشدت دختر سر ب هوایی بودم و لجباز و این‌که بهم میگن ساده ای همیشه توی حفظیات مشکل داشتم یعنی اهل درس خوندن نبودم شاید چون مادرو پدرم سخت گیر نبودن (برادری با یک سال اختلاف سنی دارم)توی ارتباط چشمی ضعیف بودم
    ب نقاشی علاقه زیادی داشته و دارم واینکه دپپلم گرافیک فنی دارم
    ب گفته ی دبیران ریاضیم استعداد عجیبی توی ریاضی داشتم ک دنبالشو نگرفتم
    هیچوقت درس نمیخوندم وبدون مطالعه سر امتحان حاضر میشدم ومعدلمم از ۱۵ و۱۶ پایین تر نمی امد

  31. آدم مرتبی ام ،نظمو دوست دارم ،همیشه کارای ک احتیاج ب نظم داشتو ب من میسپردن وکاری ک به من سپرده بشه ب بهترین نحو ممکن انجام میدم
    از بچگی خودم کتابامو جلد میکردم ،لباسامو خودم اتو میکردم میشه گفت اصلا ب خواهر برادرم شباهت ندارم از لحاظ رفتاری
    واینکه روانشناسم گفت آرمانگرام
    دختر آرومی ام البته آروم شدم ۲۲سالمه
    با برادرکوچیکم یک سال اختلاف سنی دارم
    میشه گفت محبت مادرمو نداشتم و همینطور پدر
    برادرم اولین نوه پسر خانواده هست و تک پسر وهمه توجه ها متمرکز اون بوده
    همه میگن دختر مهربونی ام
    بسیار خودرای ام نظر دیگرانو گوش میدم ولی تصمیم گیرنده نهایی خودمم

    1. آیا رفتار های وسواس گونه دارید ؟
      ایا رفتار های تکرار شونده دارید که به صورت عادت باشه؟
      آیا الان در رابطه عاطفی هستید ؟

      1. روی لباسام وسواس دارم اهمیت میدم ب تمیزیشون و بهداشت برام مهمه جوری البته فکر نمیکنم غیر معمول باشه
        رفتار تکرار شونده دقت نکردم فکر نکنم ن ندارم
        تقریبا ۶ساله ازدواج کردم با همسرم مشکل دارم (ب گفته روانشناس بیمار روانیه واعتیاد داره)
        اصلا علاقه ب انجام دادن کارای خونه ندارم
        از کارای تکراری خسته میشم

        1. خوب ببینید شما علائم کافی برای تشخیص اتیسم ندارید و علائمی که شما رو نگران کرده بیشتر مر بوط به ویژگی های شخصیتی شماست و شرایط زندگیتون. ایا رابطه عاطفی با فرد دیگر دارید مثلا با برادر خودتون یا با والدینتون یا با دوستانتون؟

          1. پس مشکلم تو حفظیات دلیلش چیه؟
            دوستی ندارم ب لطف همسرم گرچه در دوران تحصیلم هم بیشتر از دو دوست صمیمی نداشتم و رابطم با هم کلاسی هام خوب بود
            رابطم با اعضای خانواده خوبه(صمیمیتی با پدر و برادرم ندارم جوری که اگه موضوعی برای حرف زدن نداشته باشم سکوت میکنم )و مادرم ک وسواس دارن و کلا مشغول کار خودشه خیلی کم پیش میاد بشینه باهام حرف بزنه ،رابطم با خواهرام خوبه و اکثر اوقات از من مشاوره میگیرن توی زمینه های مختلف،
            واینکه از نظر خانوادم آدم بی احساسی ام ،درحالی ک احساسات عمیقی دارم
            وازنظر افرادی ک شناختی از من ندارن آدم مغروری ام درحالی ک من حرفی برای گفتن ندارم

  32. سلام. خسته نباشید.
    من یه دختر 23 ساله ام.
    از بچگی یه جوری بودم که تو مدرسه و مهدکودک میگفتن به مامانم: دخترت مشکل داره. با بقیه هم سن و سال هاش فرق داره. ببرش دکتر. اما مامانم میگفت: دخترم هیچیش نیست و من رو دکتر نبرد.
    البته بعد 18 سالگی وسواس گرفتم و به اصرار خودم دکتر روانشناس رفتیم. مامانم گفت: چیزهای دیگه رو نگو به دکتر. چون اون ها مشکل نیستن. هرکس یه جوریه. تو هم این جوری هستی. اگه به دکتر بگی، این دکترها طماع اند. به طمع پول الکی میگن دیوونه ای میندازنت تیمارستان. من هم دیدم فقط وسواس اذیتم میکنه. چیزهای دیگه اذیت نمیکنن. فقط وسواس رو به دکتر گفتم و بقیه رو نگفتم. دکتر هم استرس و وسواس فکری و عملی و افسردگی تشخیص داد. مامانم کلا نسبت به دکترها بدبین بود.
    اما حالا که مامانم مرده، میبینم خیلی با بقیه فرق دارم اما دیگران درکم نمیکنن و میگن: همش تقصیر مادرته که تو رو این جوری بار اورده. تو لوسی و… یا میخوان به زور من رو اجتماعی کنن. الان برام سوال پیش اومده که این چه مشکلیه که از بچگی با منه؟ میخوام به اطرافیانم بگم که به خاطر این مشکلم این جوریم.
    قراره برم پیش یه روانشناس بالینی. اما خیلی میترسم. تو اینترنت مطالب مختلفی خوندم. فکر میکنم اسکیزوفرنی از بچگیم با منه! درسته که تا حالا چیزی که دیگران نبینند رو ندیدم و صدایی که دیگران نشنوند رو نشنیدم اما باز هم میترسم اسکیزوفرنی باشه و هنوز توهماتش شروع نشده باشه و چند سال بعد که سنم بالاتر بره توهماتش شروع شه. چون انگار من تو مهارت های حرکتی عقبتر از هم سن و سال هام بودم. طبق گفته مامانم از نوزادی و قبل 1 سالگی و طبق گفته بابام از 3 سالگی حرکات غیر طبیعی مثل مشت کردن دست داشتم. تو همون سنین یکدفعه بدنم رو منقبظ میکردم و مامان و بابام فکر میکردن دارم زور میزنم تا مدفوع کنم خصوصا که یبوست هم از بچگی داشتم و هنوز هم دارم اما اون کارها ربطی به مدفوع کردن نداشت. انگشت های پام رو از بچگی روی هم فشار میدادم و هنوز هم میدم. مشت کردن دست ها رو هنوز هم در مواقع خوشحالی و هیجان و عصبانیت انجام میدم. دیگران گفتن وقتی تو این مواقع دست هام رو مشت میکنم به صورتم هم ادا میگیرم. از وقتی به سال سوم دبیرستان رسیدم در مواقع عصبانیت به بالای سینه ام با دست راست مشت میکوبم. گاهی اوقات موقع هیجان و خوشحالی دست چپم رو مشت میکنم و جلوی صورتم میارم. یه وقت هایی که عصبانی میشم دوست دارم پای راستم رو بکوبم روی زمین. یه وقت هایی که یاد اتفاقات بد گذشته میفتم و یا در مورد اتفاقات حال ناراحتم و نمیدونم باید چی کار کنم خودم رو میزنم و به این شکل اروم میشم. دست و پا چلفتی ام. عاشق جمع کردن کلکسیون از بچگی بودم و هنوز هم هستم. دوست ندارم حموم برم و همه بدنم رو یک جا بشورم چون خیلی خسته میشم. اما دوست دارم تو اتاق بشینم و هربار یه قسمت بدنم رو چرک کنم. یا تو توالت هربار یه قسمت بدنم رو بشورم. البته دیگران میگن تنبلم. زیاد به سر و وضعم اهمیت نمیدم و از کار خونه و نظافت و مرتب کردن خونه و اشپزی خوشم نمیاد و این کارها رو نمیکنم. تو روابط اجتماعی از بچگی ضعیف بودم و هنوز هم ضعیفم. تو فامیل های مادرم افسردگی و مشکلات هورمونی زیاد بوده و تو فامیل های پدرم وسواس به خصوص وسواس شستن. عاشق عروسک ها و اسباب بازی هام هستم و باهاشون بازی میکنم و هر هفته هم از دیجی کالا اسباب بازی میخرم. عقدها و عروسی ها رو از بچگیم نمیتونم تحمل کنم. چون یه مدت که میشستم تو این مجالس سرم یه جوری میشد انگار صداها تو سرم میپیچید و گیج میشدم. با یه روانشناس بالینی تلفنی صحبت کردم که گفت شبیه اوتیسم هست و حتی ممکنه اوتیسم و بیش فعالی و نقص توجه باهم باشند. اما برای تشخیص قطعی باید به مطبش برم. دوبار خواستم برم مطبش اما به خاطر ترافیک سنگین نشد. حالا قراره مطب یه روانشناس بالینی دیگه برم. اما من اوتیسم رو باور نمیکنم. 1- چون اوتیسمی ها نابغه اند. درحالی که من خنگم. تو ریاضی از بچگی مشکل داشتم و هنوز هم دارم. خیلی هم بی دقتی میکنم.2- از بچگی انشا نوشتن برام راحت بود. اما بعضی انشاهام خوب میشد بعضی بد. میتونستم شعر بگم اما طبق گفته خاله ام که دبیر ادبیاته شعرهام تقلید از اشعار دیگه بودن و تکرار بعضی کلمات توشون زیاد بود و تو وزن و معنی مشکلات زیادی داشتن و خوب نبودن. الان دیگه نمیدونم چرا نمیتونم شعر بگم. داستان مینوشتم اما طبق گفته خاله ام داستان هام تقلید از ماجراهای کارتون ها بود و خوب نبودن و مضامین تکراری داشتن و خودم هم یادمه که خیلی سختم بود یک داستان رو به پایان برسونم و انگار اخر داستان هام رو به زور میبستم. بعضی از کارتون های تخیلی مثل سفیدبرفی رو دوست داشتم. دوست داشتم با خونه یا قصر یا جزیره بازی کنم. هرچند که یادمه کارتون جزیره نجات رو میدیدم، با بالش ها جزیره درست میکردم و سعی میکردم با عروسک هام ماجراهایی شبیه به ماجراهای جزیره نجات بازی کنم. یه مدت بعد میدیدم به ذهنم نمیرسه چی بازی کنم از مامانم میپرسیدم: چی بازی کنم؟ سوژه ندارم. میرفتم با توجه به یه برنامه دیگه تلویزیون محیط بازیم رو عوض میکردم. مثلا با بالش ها قصر میساختم و شبیه جومونگ یا یانگم بازی میکردم با عروسک هام البته هیچ وقت خودم رو شبیه جومونگ یا یانگم و…درست نمیکردم. چون خودم تو نقش بازی کردن اصلا خوب نبودم. با عروسک هام سعی میکردم شبیه بعضی از سکانس های زنانه جومونگ و یانگم بازی کنم. یعنی عروسک هام نقش بازی کنن. نه من. تو مدرسه یه بار خواستم با دوستم بازی کنم که مثلا تو کولاک داریم میریم یه جایی، اصلا نمیتونستم خوب بازی کنم. دوستم ناراحت میشد. باید حتما محیط بازی رو خوب شبیه اون بازی که میخواستم بکنم درست میکردم تا بتونم توش بازی کنم. خوب این هنر من رو میرسونه که این همه محیط های مختلف رو برای بازی کردنم از بچگیم میساختم. فکر نمیکنم اوتیسمی ها همچین هنری داشته باشن. چون تو اینترنت خوندم که اوتیسمی ها فقط ریاضی و عدد و رقم میفهمن. یه زمانی هم مامان و بابام با پارچه برام خونه ساخته بودن که میرفتم با عرسک هام توش و درسته که بیشتر مشغول ساختن قسمت های مختلف خونه بودم وکلا بیشتر مشغول ساختن محیط بازی بودم تا بازی کردن ولی همین ها نشون میده من قوه تخیل دارم درحالی که اوتیسمی ها ندارن. 3- اوتیسمی ها بال بال میزنن درحالی که من دست هام رو مشت میکنم.(البته چیزهای دیگه ای هم به دکتر گفته بودم که اینجا نمیشه همه رو نوشت.)
    خیلی نگرانم. ممکنه اسکیزوفرنی باشه؟(چون تو اینترنت نوشته تاخیر در گفتار و مهارت های حرکتی نوزاد و انجام کارهای عجیب با دستان نشانه اسکیزوفرنی در کودک است. عکس یه بچه ای که دستش رو مشت کرده و به صورتش ادا گرفته رو هم یه سایتی که در مورد اسکیزوفرنی کودکان نوشته بود گذاشته بود.)

    1. سلام دوست من
      لطف می کنید به این پرسشها پاسخ بدید
      1- روابط عاطفی شما چگونه هست؟
      2-ایا شما در حال حاظر در رابطه عاطفی با کسی هستید ؟
      3- لطف می کنید در مورد عادتهاتون بیشتر توضیح بدید ؟
      4- در زمان اضطراب میتونید بفرمایید که چه کاری انجام میدید و اصولا چه چیزی شما رو مضطرب می کنه ؟
      5- رابطه عاطفی شما با خانواده چطور هست؟

      1. سلام. خسته نباشید.
        تو مهدکودک و مدرسه هم بودم سختم بود با دیگران جور شم. هبچ وقت برای دوستی با کسی پیشقدم نشدم. همیشه دیگران برای دوستی با من پیشقدم میشدن. که البته اون دوستی هام با قهرهای زیادی همراه بود و بعد از اتمام اون مقطع تحصیلی ارتباطم هم با دوستم قطع میشد. بهم معاون و معلم تو مدرسه گیر میدادن که چرا این قدر ساکت و گوشه گیری و دوست های کمی داری؟ کسی هم اگه میومد باهام دوست شه معمولا یا خودش اسم و فامیلش رو میگفت یا از دیگران اسم و فامیلش رو میشنیدم. یعنی خودم نمیپرسیدم. تو مهد کودک یک دوست، تو دبستان ایمان(اول تا چهارم) یک دوست، تو دبستان قوامی(پنجم) یک دوست، تو راهنمایی دو دوست، تو دبیرستان یک دوست داشتم.(البته تو دبیرستان سال اول دبیرستان هیچ دوستی نداشتم و بچه های دیگه میگفتن: این مشکل داره. خیلی حساسه. هیچ دوستی هم نداره.) از اواسط سال دوم دبیرستان با یک نفر که از من یکسال کوچیکتر بود و خیلی از نظر فکر و رفتار بهم شبیه بود دوست شدم. الان هم هیچ دوستی ندارم.
        مجردم. تا حالا یه خواستگار هم نداشتم.
        مامانم که فوت کرد. با بابام هم دعوا هست. حرف زدن هست و…با همه فامیل های مادرم که قطع رابطه کردم. فقط با دو تا عمه ام گاهی اوقات پیامکی حرف میزنم.
        خیلی چیزها من رو مضطرب یا عصبی میکنه و موقع اظراب یا عصبانیت خودزنی، شکستن ظرف، اسیب زدن به دیوار، داد و فریاد و…
        عادت که زیاد دارم. بیشتر مطابق عادت هام زندگی میکنم. مثلا هر دندون رو باید 6 بار مسواک بزنم. یا قبلا هر هفته جمعه ها میرفتم شاه عبدالعظیم. از بازارش شلوار و اسلایم و یه سری چیز دیگه ای میخریدم. هر هفته شلوار و اسلایم رو میخریدم. چیزهای دیگه هر دفعه یه چیز. البته الان دیگه چند ماهه اونجا نمیرم. از دیجی کالا هرهفته اسباب بازی، لوازم التحریر فانتزی و وسایل مینیاتوری میخرم. من میخوام برای خودم دنیای بچگونه درست کنم و توش بازی کنم. این دنیای بچگونه رو با اسباب بازی ها میسازم. اشپزخانه اسباب بازی رستورانش. سوپرمارکت اسباب بازی بازارش، ماشین های اسباب بازی وسایل نقلیه اش. عروسک ها شهروندانش هستند. دیجی کالا واقعا فوق العاده هست. هم منظم و دقیقه. هم همه چیز داره. هم اصلا لازم نیست از خونه بیرون بریم. خیلی کمکم میکنه تو ساختن دنیای بچگونه. حرکاتی که دیگران میگن حرکات غیر طبیعی احساس میکنم هرچی سنم بالاتر رفته بیشتر شده و خیلی از اوقات مشغول این حرکاتم. البته من این حرکات رو دوست دارم. بهم احساس خوبی میدن. همش تو خونه از اتاقم تا اشپزخونه میرم و برمیگردم. هیچ کار خاصی هم نمیکنم. فقط راه میرم و برمیگردم. هر روز از اتاقم تا اشپزخونه میدوم و میپرم و برمیگردم. مثل بچگی هام عاشق دویدن و پریدنم.
        یه مشکلی که از بچگی هام بوده و هنوز هم هست. اینه که به نظرم اکثر خیابون ها شبیه هم اند. خیابون های کمی که نکات بارزی دارند رو میشناسم. مثل میدون ازادی یا خیابون ولیعصر. یا مسیل باختر. البته خیابون های نزدیک خونه مثل فرهانی،عربشاهی، شونزده متری، مجیدیه رو میشناسم. ولی مثلا شونزده متری دوم هم نزدیک خونمونه. اما نمیتونم از خونمون برم تا شونزده متری دوم. نمیفهمم از چه راهی برم. خیابون هایی که نکات بارز ندارن رو یادم نمیمونه. راهی که هرروز با مادرم میرفتم دبیرستان و برمیگشتم رو یه بار مامانم پرسید: هرروز داریم میریم مدرسه دیگه باید راه رو یاد گرفته باشی. بگو ببینم از این راه بریم؟ گفتم: اره. مامانم گفت: این راه که به دبیرستانتون نمیرسه! همین الان هم بگین برم از خونه تا دبیرسنانم نمیتونم برم.
        مشکل دیگه تو اینه که قیافه ادم ها رو اگه یه بار ببینم و زیاد صحبتی نشه بینمون و نکته بارزی هم تو صورتشون نباشه بار دوم ببینم همون شخص رو ممکنه نشناسم. فیلم هم که میبینم طول میکشه تا قیافه شخصیت های فیلم رو بشناسم. از بچگی همین جوری بودم و هنوز هم هستم.

        1. در مورد وضعیت شما الزاما باید باهاتون صحبت کنیم در صورتی که ممکن هست لطفا در روز شنبه با شماره 03133364601 تماس حاصل کنید و وقت مشاوره تلفنی دریافت کنید . در برخی موارد که شما فرمودید تناقضهایی هست که باید این تناقضات را بررسی کنیم و از طرفی برخی موارد هست که باید به صورت خصوصی با شما صحبت شود لطفا در روز شنبه با همکارم خانم اسدی صحبت فرمایید . سپاس

          1. سلام. ممنونم از راهنمایی هاتون.
            ولی ببخشید میشه بپرسم پس چرا اینجا بهم شماره مرکزتون رو دادید؟ شما هم که مثل من فکر میکنید من اتیسم ندارم و حتی گفتید این بیشتر به ocd و اختلال شخصیت شبیهه.(تو
            جواب سوال قبلیم که همین امزوز تو قسمت خروج از طیف پرسیدم فرمودید.)
            مرکز شما در زمینه اختلالات شخصیت هم کار میکنه؟

    2. الزاما همه اوتیستیک ها نابغه نیستن
      الزاما همه اوتیستیک ها علاقه به اعداد ندارن
      الزاما همه اوتیستیک ها بال بال نمیزنن

      ضمنا قبلا به اوتیسم
      اسکیزوفرنی کودکی میگفتن
      چون خیلی شبیه اسکیزوفرنیه

      1. ممنونم دوست خوبم که در پاسخ دادن ها به ما کمک می کنی. فقط این رو اضافه کنم که اتیسم با اسکیزو فرنی هم از نظر زمان ظهور و هم ابعاد اجتماعی و هم کلامی متفاوت هست

  33. سلام.
    ببخشید. خیلی ترسیدم.
    تناقض!؟
    تو اینترنت نوشته بیماران اسکیزوفرنی حرف های متناقض زیادی میزنن. یعنی من اسکیزوفرنی دارم؟
    میشه لطف کنید در مورد تناقض بیشتر توضیح بدین. کدوم حرفام با هم متناقض اند؟
    بعد من ساکن تهرانم. نمیدونم پیش چه دکتری برم خوبه؟

    1. سلام دوست من .منظور از تناقض این نیست . منظور ما این بود که ما در تحلیل اطلاعات درگیر تناقض هستیم نه اینکه حرفهای شما متناقض هست. همانطور که خدمتتون عرض کردم لطفا با شماره ای که گفته شد تماس بگیرید و با خانم اسدی صحبت کنید . ایشان شما رو راهنمایی می کنند.

  34. با عرض سلام و خسته نباشید خدمت شما مشاور محترم.
    پیش یه روانشناس بالینی رفتم چند روز پیش. این دکتر این حرفا رو زده. به نظر شما خوبه باز پیش همین دکتر بریم؟ یا من بیخودی به این دکتر مشکوکم؟
    برای دخترم با یه روانشناس تلفنی صحبت کردم. دخترم از بچگی دچار مشکلاتی بوده و تا الان که جوونه به خاطر مشکلاتی نشده بود دکتر ببرمش. دکتر گفت امکان اوتیسم خفیف هست ولی باید برای تشخیص قطعی حضوری بریم مطبش و ما به دلایلی نشدبریم مطبش.
    رفتیم مطب یه روانشناس بالینی دیگه که من به این دکتر مشکوکم.★🧐وقتی گفتم دکتر قبلی احتمال اوتیسم خفیف داده. این دکتر گفت: دخترت هیچ چیش نیست. الکی این کارها رو میکنه که تو رو ازار بده! دخترت امکان نداره اوتیسم یا اسپرگر یا حتی شبهه اوتیسم داشته باشه چون مبتلایان به اوتیسم عقب مونده ذهنی اند و دچار عفونت های زیاد و شدید میشن. دکتر به دخترم گفت از اینجا پاشو بشین اونجا. چراغ رو روشن و خاموش کن و دخترم این کارها رو کرد. دکتر گفت: دخترت اگه اوتیسم داشت از دستورات اطاعت نمیکرد. اگه دخترت اوتیسم داشت حاضر نمیشد جاشو عوض کنه اما دخترت از اینجا پا شد رفت اونجا نشست. مبتلایان به اوتیسم حاضر نمیشن جاشون رو عوض کنن. دخترت اگه اوتیسم داشت به صورت هیچ کس نگاه نمیکرد. من به اسکیزوفرنی و دوقطبی هم شک داشتم چون از دوستم شنیدم که اسکیزوفرنی و اوتیسم و دوقطبی شباهت ژنتیکی دارن. به دکتر گفتم. دکتر گفت: اسکیزوفرنی نداره. برای این که اسکیزوفرنی بگیره باید اول یه ضربه به سرش بخوره اون قدر محکم که بیهوش شه بعد اگه زنده موند اسکیزوفرنی میگیره که اونم یه ماهه درمان میشه. اگه اسکیزوفرنی نهفته هم داشته دیگه تا 18 سالگی خودش رو نشون میداد. دوقطبی هم نداره. به دخترم گفت: تو از عمد این کارها رو میکنی!میخوای من بگم مریضی که اشپزی و کار خونه نکنی. دخترم واقعا هم تمایلی به اشپزی و کار خونه نداره. قبلا دخترم پیش روانپزشک رفته و روانپزشک گفته بوده وسواس فکری و عملی و افسردگی داره که دخترم دوادرمون رو رها کرد ولی این دکتر گفت: وسواس نداره. چون وسواسی اگه ببینه این کاغذ دیواری کجه اعتراض میکنه. اما دخترم رو وسایل خودش وسواس داره نه رو وسایل دیگران. دکتر چندتا ضرب المثل ساده پرسید که دخترم تونست معنیشون رو بگه مثل هر که بامش بیش برفش بیشتر که دخترم گفت: هرکس ثروتش بیشتر باشه دردسرش هم بیشتره. یا کوزه گر از کوزه شکسته اب میخوره که دخترم گفت: هرکس علمی داره از علمش برای خودش استفاده نمیکنه. دکتر از دخترم خواست از 100 سه تا سه تا بشمره بیاد پایین که دخترم 97 رو گفت اما بیشتر نتونست بگه. اما دکتر گفت: هیچیش نیست. دخترم دیپلم انسانی داره ولی حاضر نشده دانشگاه بره.
    بعد ببخشید روانشناس های بالینی اجازه داشتن شوکر و باتوم و چماق دارن؟! این روانشناس بالینی که ما رفتیم پیشش واسه دخترم، اصلا نمیذاشت دخترم حرف بزنه. بیشتر داشت خودش حرف میزد و یه خاطره تعریف کرد که به یک خانم که اومده بود مطبش حرفی زد که شوهر این خانم عصبانی شد و میخواست بیاد طرف این اقای دکتر که این دکتر یک چماق داره که اون چماق رو نشون شوهر اون خانم داد چون به روانشناس ها برای دفاع از خودشون اجازه داشتن چماق و باتوم و شوکر تو مطبشون میدن تا اگه بیمار روانی بهشون خواست حمله کنه از خودشون دفاع کنن!😮😮😮😮😮😮😮😮😮😮😮😮😮😮😮😮😮😮

    1. سلام دوست من
      تمام پیام شما رو با حیرت و تعجب تمام خوندم
      واقعا واقعا واقعا شما به چنین شخصی مراجعه کردید. من می دونستم برخی از همکاران من بی سواد و بی کفایت هستند ولی نه تا این حد!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
      دوست من این همکار بنده که البته متاسفام از اینکه ایشان همکار من هستند کوچکترین اطلاعاتی در زمینه روانشناسی ندارند و فکر می کنم اطلاعات ایشان در حد ششم ابتدایی هست و فیلمهای هالیودی زیاد دیده اند. دوست من برای فرزندتون به یک متخصص روانپزشک مراجعه کنید و پیش ایشان دیگه نرید.شوکر و چماق و هر چیز دیگه ای که ایشان داره ممنوع هست . ببینید برخورد دیگران کاملا وابسته به برخورد ماست دیگران آیینه ما هستند.حتما ایشان در مورد خانم اون آقا هم عملکرد خوبی نداشته. بهترین کار این هست که گزارش ایشان رو به بازرسی سازمان نظام روانشناسی بدهید.شاد و پاینده باشید .

      1. ببخشید این دکتر این حرف ها رو هم زده. از دخترم پرسید: تو مدرسه چه درسی رو دوست داشتی؟ دخترم گفت: علوم تجربی. دکتر گفت: تو رشته خودت انسانی کدوم درس رو بیشتر دوست داشتی؟ دخترم گفت: تاریخ باستان. به دوران معاصر که میرسید دیگه خوشم نمیومد. دکتر گفت: اه تاریخ چیه؟ تو هم مثل خواهر منی؟ تاریخ ازش پول درنمیاد. بعد همش به دخترم میخواست بگه که تو سربار پدر و مادرتی که نه دانشگاه میری نه سرکار. دخترم ناراحته که چرا نتونسته جواب این دکتر رو بده. یا وقتی دخترم گفت: وسواس چکی قبلا برام دکتر دیگه ای تشخیص داده. این دکتر گفت: منم وسواس دارم. وسواس شستن! بعد شروع کرد به خاطره تعریف کردن که خواهرش وسواس چکی داره و یه بار وقتی این دکتر زیر لاهاف خواب بوده خواهرش فکر کرده این دکتر مرده و یک چیزی رو اورده روی بینی این دکتر که چک کنه ببینه نفس میکشه یا نه که این دکتر از خواب میپره! حتی عکسی که این دکتر از خودش تو سایتی که تبلیغ کارش رو کرده گذاشته فرق داره با قیافه خودش! نمیدونم یعنی این از اون روانشناس های قلابی بوده!؟ بعد وقتی پرسیدم اگه دخترم چیزیش نیست پس حرکات غیر طبیعی که از بچگی داشته واسه چیه؟ دکتر گفت: دخترت ODD داره یعنی اختلال نافرمانی. یعنی از حرصش این کارها رو میکنه. در حالی که دخترم از نوزادی این حرکات غیر طبیعی رو داشته. یعنی تو نوزادی میفهمیده حرص خوردن چیه و میخواسته نافرمانی کنه!؟ بعد دختر من وقتی بچه بود بیش از حد مظلوم بود و حتی خود من ناراحت میشدم که چرا نمیتونه در برابر بچه های زورگو از خودش دفاع کنه و حرفش رو بزنه؟ این دکتر به دخترم گفت: پایان نامه ام رو میتونم بدم بخونی تا بفهمی هر مشکل روحی که پیدا میشه نتیجه افکار خود ماست. در حالی که دختر من مطالب سنگین و قلمبه سلمبه رو نمیفهمه و اصلا کجا شنیدیم که مریض پایان نامه دکتر رو بخونه؟ حتی دکتر گفت: پایان نامه من رو تو اینترنت خوندی که من رو پیدا کردی؟ این دکتر مطب و کارت و تابلو و منشی هم داشت. یا این دکتر از دخترم پرسید: خونتون کجاست؟ و حتی دکتر گفت: خونه من پیروزی هست. یعنی دکتر خونه خودش رو گفت! اما چه لزومی داشت این حرف؟ این دکتر گفت: اگه دخترت اوتیسم داشت نمیتوتست مدرسه عادی درس بخونه و باید میرفت مدارس مخصوص اوتیسم و نمیتونست الان حرف بزنه و بحث کنه. دکتر میگفت: من با شوخی همه چیز رو شروع کردم. اگه دخترت اوتیسم داشت وحشی میشد چون نمیتونست شوخی رو درک کنه. وقتی دخترم گفت: از بچگی تو ریاضی بی دقتی میکردم. دکتر گفت: منم ریاضیم خیلی بد بوده و تعریف کرد که تو دانشگاه ریاضی 4 گرفته و یه جوری نمره گرفته از استاد و در دوران مدرسه به خاطر ریاضی افتاده مدرسه شبانه. این حرفاش باعث خنده من و دخترم شد. چرا باید یه دکتر خودش رو مسخره کنه پیش مریضش و ابروی خودش رو ببره؟ حتی شک میکنم که این مرد، کلاهبردار بوده یا دیوانه؟
        بعد این سوالاتی که از دخترم کرد این دکتر، تست تشخیص اوتیسم بود؟( از اینجا پا شو اونجا بشین. چراغ رو روشن و خاموش کن و…)
        بعد این که میگین گزارش این دکتر رو به سازمان نظام روانشناسی بدم، چه جوری این کار رو باید انجام بدم؟ میشه لطفا بیشتر توضیح بدین. شما میتونید در زمینه گزارش دادن به سازمان نظام روانشناسی بهم کمک کنید؟ چون متاسفانه شوهرم حرف های این دکتر رو باور کرده و اصلا دنبال این کارها نمیره. خودم هم مریضم. دخترم هم که کلا تو جامعه رفتن و فعالیت های اجتماعی ضغیفه.

        1. در گوگل سازمان نظام روانشناسی رو سرچ کنید و به بازرسی گزارش بدید ولی مهمترین کار این هست که به یک متخصص دیگه برای دخترتون مراجعه کنید و به شاریط دخترون رسیدگی کنید . در ضمن افراد دارای اتیسم عقب مانده ذهنی نیستند و در میان این افراد نوابغ هم وجود دارند

  35. سلام دکتر. یک بزرگسال اوتیسم معنی ضرب المثل ها رو اصلا نمیفهمه؟ مثلا یه ادم 20 و چند ساله. مثلا معنی ضرب المثل های ساده ای مثل گرصبر کنی زغوره حلوا سازی یا هر که بامش بیش برفش بیشتر. یا کوزه گر از کوزه شکسته اب میخوره؟ حتی اگه دیپلمش انسانی باشه؟
    یا یه بزرگسال اوتیسم که سنش دیگه 20 رو رد کرده نمیتونه از حق خودش دفاع کنه و بحث کنه؟
    اخه ما تو فامیلامون یه دختر بود که از بچگیشم گوشه گیر بود طفلک. دیپلم گرفت از رشته انسانی، شوهرش دادن. مادرشوهرش و خواهرشوهراش از اون خاله زنکا. هی گیر میدادن به این که چرا اجتماعی نیست. از اون خونواده هایی بودن خیلی اهل رفت امد و اجتماعی. شوهرش هم پشتش نبود. اونم مثل مادر و خواهراش فکر میکرد. اخرش این دختر بیچاره خودکشی کرد همین چند ماه پیش.
    حالا من نمیخوام بگم این دختر فامیلم قطعا اوتیسم داشته. نه شاید اصلا هیچیش نبوده.درونگرا بوده فقط اما واسم سوال شده. اخه این دختر میفهمید معنی ضرب المثل ها رو. میتونست حرفشو بزنه. از حق خودش دفاع کنه. البته بچگی هاش خیلی مظلوم و بی زبون بود. بزرگ شد میتونست حرفشو بزنه و از خودش دفاع کنه. اما از بچگی تا بزرگسالی همیشه ضعیف بود از لحاظ اجتماعی. اهل دوست و مهمونی و…نبود. 20 و چند سالش بود موقع خودکشی. بیچاره از نظر من که زن زندگی بود. خیلی مرتب و دقیق. کارهاش سروقت. کدبانو. با برنامه ریزی. مرتب، همه کارش رو برنامه. قدرشو ندونستن. البته میگفتن وسواسم داره. مادر این دختر فامیلمون حالا همش خودشو میزنه میگه: اون مادرشوهر و خواهرشوهراش و اون شوهرش دخترمو پرپر کردن. از بس بش فشار اوردن که چرا مثل اونا نیست. دختر من مذهبی بود. پی خودکشی نمیرفت. ولی من میگم تقصیر خود مادر ساریناست. اسم دختره سارینا بود. مادرش فکر میکرد مراجعه به روانپزشک و روانشناس یعنی دیوونه بودن. هیچ وقت روانشناس و روانپزشک و روانکاو سارینا رو ندید. حتی وسواسشم شوهرش میگفت وسواس داره. دکتر نرفته. مشاوره پیش از ازدواج هم نرفته بودن. میگم این چه طرز فکریه هر دختری غذا پخت و لباس شست میتونه با هر پسری سر کار رفت ازدواج کنه. بدون این که ببینن اینا به هم میخوره اخلاقاشون یا نه. به نظر شما چه قدر احتمال اوتیسم بودن سارینا هست؟ با توجه به این که تو بزرگی بحث میکرد. حرفشو میزد. از خودش دفاع میکرد. البته دیگه حریف شوهر و خونواده شوهرش نبود. اونا خیلی پر رو بودن و این که معنی ضرب المثل ها رو میفهمید. اصلا از رشته انسانی که بیشترش ادبیاته با معدل بالا دیپلم گرفت.
    رو سنگ قبر سارینا سال 1400 رو زده سال فوتش و من موندم متعجب که داریم میریم تو قرن جدید و هنوز خاله زنک بازی هست. درک نکردن دیگران هست و…ما کی پیشرفت میکنیم؟

    1. سلام بستگی به سطح اختلال داره . برخی از افراد دارای اتیسم خفیف و بزرگسال ضرب المثل ها را می فهمند و استعاره ها رو درک می کنند.
      دفاع از حق اصولا در افراد دارا ی اتیسم اتفاق نمی افته
      در مورد اون فامیلتون نمیشه نظر داد ولی فکر نمی کنم ااتیسم بوده باشه

  36. سلام وقتتون بخیر من 18سالمه با دیدن علایم بیش فعالی و عدم تمرکز در کودکی و نوجوانی مثلا موقعی هفت ساله بودم مشاور به مادرم گفته بود باهاش تمرینات تمرکز انجام بدین وگرنه کلاس اول رد میشه مادرم میگفتن اصلا صبر نداشتی البته من نوزاد زودرس بدنیا اومدم. به روانپزشک مراجعه کردم و برام دارو تجویز کردن و این اختلال رو تشخیص دادن اون علامتی که بیش از همه منو ازار میداد و با عث شد تصادفی به این اختلال شک کنم همین خیال پردازی نابهنجاری بود که داشتم یعنی یه فیلم مبینم در مورد سقوط هواپیما چن ماه مداوم شب تا صبح به سقوط هواپیما فک میکنم بعد مصرف قرصا بهتر شدم ولی کامل رفع نشده یعنی اصلا نمینونم بیرونش کنم از ذهنم ممکنه اختلال من طیفی از اتیسم باشه؟اشتباهات محاسباتی زیاد غلط جواد دادن تست ها به کرات نداشتن صبر در کودکی و نوجوانی و همچنین پرسیدن سوالات تکراری به وفور علی رغم پاسخ مکرر انها و همچنین وسواس فکری عملی که طبق گفته روانپزشک پدرم بصورت اکتسابی رفتاری از پدرم به من منتقل شده نظیر شست و شوی مکرر نگرانی شدید درمورد بیماری احساس گناه و سرزنش شدید ممنون میشم راهنماییم کنید.

    1. سلام دوست من لطف می کنید در مورد عادتهای خودتون بفرمایید . و اینکه ارتباطات شما با دیگران چگونه هست ؟لطف می کنید بفرمایید ارتباطات عاطفی شما چطور هست؟

      1. سلام ببخشید منظور از عادت ها چی هست؟ ارتباطات عاطفی خاصی ندارم ولی بشدت به مادرم وابسته بودم چه در کودکی که به صورت فیزیکی بندرتاز مادرم جدا نمیشدم چه در نوجوانی از لحاظ عاطفی وقتی حضور نداره حس کم بود دارم ولی وابستگی غیرعادی وجود نداره.درمورد دوستیابی هم هیچ وقت شروع کننده دوستی نبودم و شاید در ان واحد یک دوست داشتم اونم فقط در مدرسه بشدت در انتخاب دوست استاندارد دارم واسه خودم و وقتی رفتار ناهنجار ازش می بینم کمکم دوستیو متوقف میکنم یعنی در دوستیابی بشدت سختگیرم و اینکه از بچگی بیشتر اوقات تنها بودم چون تک فرزند بودم و هستم ببخشید میتونه اختلالی از طیف اوتیسم باشه؟واقعا از پاسخگوییتون ممنونم

        1. دوست من سلام .منظور از عادت فعالیتها و رفتارهایی هست که شما تمایل داشته باشی روزانه انجام بدی و یا در طول روز چند بار انجام بدی و اگر این کار رو نکنی درگیر با اضطراب بشی؟

      2. و اینکه امروز برای ویزیت دوباره به روانپزشک مراجعه کردم و با پرسیدن چند سوال دوز دارو هارو بالاتر بردن ولی پدرم میگن این داروها ضرر دارن و بهتره بجای توقع بیش از حد بین درس خوندنت تفریح بزاری واسه خودت تا خسته نشی و همه اینجا بخاطر اینکه تو خونه موندی و همش درس میخونی و سختگیریهای مادرته و این حرفا بشدت منو ناراحت کرد قصد دارم فعلا ا شروع خوردن داروها خودداری کنم و بجاش ورزش و یوگا و مدیتیشن رو امتحان کنم به نظرتون کار درستیه؟
        و اینکه من اصلا در ریاضیات و مکان یابی استعداد ندارم و علی رغم تلاش بالا نتیجه دلخواه نمیگیرم یعنی اون18 ای که کسی که یک سوم من درس میخونه میتونه بیاره این نمره رو ولی من با سه برابر خوندن بازم احتمال بی دقتی در امتحان وجود داره نمیگیرم ولی برای مثال در انشا و داستان نویسی در مسابقات اموزش پرورش دوم شدم و همیشه بدلیل گستردگی دامنه لغات و انشا های عالی مورد تشویق معلمان قرار گرفتم ممکنه به اشتباه بیش فعالی تشخیص داده شده باشه؟ممنون از راهنماییتون

        1. از نظر من شما علائمی را اتیسم رو گزارش نمی کنید بلکه بشتر مواردی که گزارش می کنید مربوط به اضطراب و تا حدودی افسردگی هست و میتوان به وسواس فکری هم اشاره نمود.در مورد نقص توجه باید مورد بررسی قرار بگیرد . ایا تا کنون داروی ریتالین برای شما تجویز شده؟

          1. خیر روانپزشکم گفتن بجای ریتالین یه دارو بنام استراموکس برات تجویز میکنم که جدیدتر از ریتالین اومده و برخلاف ریتالین وابستگی ایجاد نمیکنه

        2. دوست من این موردی که شما فرمودید قطعا برای پسری به سن شما درد ناک هست ولی مقطعی و گذرا هست .مواردی که شما از اونها گلایه می کننید مانند مهارتهای حرکتی نوعی توانایی مهارتی و اکتسابی هست که با تمرین شما میتونید در اونها مهارتهای خودتون رو بیشتر کنید ولی من حس می کنم شما باید دوستی های خودتون رو با افرادی که دوستشون دارید بیشتر و بیشتر کنید و به مرور خودتون و توانایی و جذابیتهاتون رو به انها ثابت کنید . مسیر سلامت روان برای همه انسانها به یک شکل نیست . سعی کنید مسیری که در اون حس بهتر و انرژِی بیشتری دارید را انتخاب کنید.سعی کنید زمان بیشتری با دوستانتون بگذرونید و و با اولویت ها و زندگی همسن هاتون بیشتر آشنا بشید اون موقع زیاد به خودتون هم سخت نمی گیرید و می بینید هر جوانی مشکلات خاص خودش رو داره و مشکلاتتون رو بزرگ نمی کنید .در مورد دارو هاتون نمیتونم بهتون مشاوره بدم چون در تخصص من نیست . ولی از نظر من شما در گیر با اتیسم نیستید و لی الان یکی از بحرانی ترین دوره های زندگیتون رو به مانند سایر جوانها دارید طی می کنید .سعی کنید از این دوران طلایی زندگیتون لذت ببرید . ذهن خودتون رو آزاد کنید وسعی کنید محدودیت های خودتون رو کمتر کنید. برای شروع ازتون می خوام با مادر یا پدرتون برنامه ای رو تنظیم کنید و هر هفته به یکی از جاهای تفریحی شهرتون برید و از بودن با کسانی که دوستشون دارید لذت ببرید.

      3. چیزیی که من رو بیش از هرچیز ازار میده سرزنش کردن خودمه چون همش خودمو مقصر میدونم و میگم چرا تلاش نکردی و اینجوری میشه ولی واقعا اینطور نیس تلاشمو میکنم ممکنه بعضی وقتا تنبلی کنم ولی خیلی کم.
        من همیشه در مدرسه زنگ ورزش از زمین بیرون بودم چون کسی منو نمیزاش تو تیمش علی رغم اینکه همه بچها منو دوس داشتن و رتبه اول کلاس بودم و هیچ مشکل جسمی نداشتم فوتبالم افتضاح بود و اتفاقا این ناهماهنگی بین اعضای بدن رو به روانپزشک گفتن مثلا میخواستم شوت کنم راست میرفت چپ نه یبار نه دوباره بکرات….حتی ضربهای ساده که همه از پسش بر میومدن واقعا از اون زمان روحیم خورد شد و ناخوداگاه پذیرفتن که دست پا چلفتیم بخاطر همین اشتباهات همیشه از زمین بازی بیرون بودم پدرم همبشه میگف تو تو هپروت هستی یعنی حواست جمع نیس و اینکه برام کابوس بود تو جمع خانوادگی فوتبال و والیبال بازی کنن چونضعف شدیدم معلوم میشد یادمه کلاس والیبال میرفتم و مسابقه برگزار شد و پدرم و دو نفر از فامیلامون هم اومدن دیدن مسابقه هیچ وقت اون زمان رو فراموش نمیکنم همه بچها کلی توپ ضربه زدن ولی هیشکس توپ رو نزاشت من بزنم از ترس خراب کردن و بعد از کلی وقت اتفاقی توپ به من رسید که اونم اشتباهی زدم تو صورت خودم خیلی دردناک بود اون لحظه جلو اون همه ادم این سوال تو ذهنم اومد شاید این اتفاقا هم به خاطر اون اختلال بیش فعالی یا چیز دیگه ای بوده باشه؟
        خیلی ممنون واقعا از شما

  37. سلام.
    میگن افراد اوتیسم نمیتونند شوخی و کنایه و ضرب المثل رو بفهمند. خوب این جوری که دیگران برعکس میان اذیتشون میکنن که.
    هیچ راهی براشون وجود نداره؟ یعنی نمیشه یادشون داد؟
    یعنی اگه به یه اوتیسمی بگیم اگه کسی گفت: هر که بامش بیش برفش بیشتر. به این معنیه که هرکس ثروتش بیشتر باشه زحمتش بیشتره. اون اوتیسمی نمیتونه یاد بگیره اینو؟
    حتی اگه اون مبتلا به اوتیسم بزرگسال باشه یا اوتیسمش خفیف باشه مثلا اسپرگر باشه. باز شوخی و کنایه و ضرب المثل نمیفهمه؟
    کودک اسپرگر چه طور؟ تو کودکی و نوجوانی هیچ ضرب المثل و شوخی و کنایه ای نمیفهمه؟ حتی اگه مادرش بگه بش: معنی این ضرب المثل اینه. باز یاد نمیگیره؟

    1. سلام دوست من . قطعا با اموزش فرد دارای اتیسم و بخصوص اتیسم خفیف می تونه معانی ضرب المثل ها را متوجه بشه .فرد دارای اتیسم دارای ناتوانی ذهنی نیست بلکه الگوهای یادگیری متفاوتی ئداره و تفسیر این اطلاعات براش متفاوت انجام میشه. پس اگر اطلاعات به شیوه صحیح به کودک اموزش داده بشه فرد دارای اتیسم یاد می گیره

      1. ممنون.
        اما اگه یه شخص اوتیسم خفیف مثل اسپرگر بش یاد بدن شوخی و کنایه و ضرب المثل رو با روش صحیح. این شخص ممکنه خودش هم بعدا از شوخی و کنایه و ضرب المثل و… استفاده کنه؟ یا خودش هیچ وقت استفاده نمیکنه؟
        یه اقایی رو تلویزیون نشون میداد فکر کنم اسپرگر بود. ضرب المثلی که مادرش به کار میبرد رو گفت!

  38. سلام.
    میگن افراد اوتیسم نمیتونن از حق خودشون دفاع کنن! خوب ابن جوری که همه اذیتشون میکنن که. یعنی هیچ راهی نداره. نمیشه بهشون یاد داد از حق خودشون دفاع کنن؟!
    حتی اگه بزرگسال باشن و اوتیسمشون خفیف باشه مثلا اسپرگر باز نمیتونن از حق خودشون دفاع کنن؟!
    اخه من تو تلویزیون کسانی رو دیدم که اوتیسم داشتن ولی این قدر خوب در مورد زندگی خودشون صحبت میکردن که من نمیتونم اون جوری تو صداوسیما حرف بزنم.(البته نمیدونم سطحشون چی بوده.) حتی یکیشون فکر کنم اسپرگر بود که تعریف میکرد یه نامزدی داشت که مدت طولانی معطلش کرده بود و این شخص اسپرگر بهش اعتراض میکنه و نامزدش ولش میکنه. خوب این یعنی دفاع از حق.
    ببخشید شاید من چون اطلاعاتم کمه اینو میگم ولی به نظرم عجیبه اون اقای اسپرگری که تلویزیون نشون میداد و سرکار میرفت و میخواست ازدواج کنه نتونه از حق خودش دفاع کنه؟(ببخشید لطفا ناراحت نشیدـ) من پیام های دیگرانو میخوندم. خود شما در جواب یه نفر دیگه گفتین اتیسمی ها نمیتونن از حق خودشون دفاع کنن.(در جواب کسی که به جای اسمش دو تا ستاره گذاشته مال روز 28مهر فرمودین.) البته شما دکترین بیشتر از من میدونید. برای من سوال پیش اومده.)
    چون بچه خواهرمو اتیسم تشخیص دادن. البته شهرستان کوچیک و کم برخورداری میشینن و دکتر سطحشو نگفته. قراره شهر بزرگتری برن برای تشخیص بیشتر. پسره. حرف میزنه ولی نمیتونه در برابر بچه های زورگو از حق خودش دفاع کنه. خواهرم خیلی ناراحته میگه بچم تا اخرعمر توسری خور میمونه و همه جا حقشو میخورن؟!

    1. سلام اصولا نمی توانند از حق خودشون دفاع کنند . اما می تونن در این زمینه آموزش دریافت کنند.

  39. سلام.
    بعد من این سوالم بپرسم بااجازه.
    یه دختر تو فامیل داریم که 23 یا 24 سالشه فکر کنم. خیلی از ویژگی های اسپرگر رو داره و از بچگی هم داشته ولی خونواده اش توجه نکردن و تا حالا دکتر نرفته. اما حالامیترسه بره دکتر. چون ابنترنت نوشته اسپرگر در دختران بزرگسال اغلب به اشتباه یه بیماری دیگه تشخیص داده میشه.
    این حرف اینترنت تا چه حد صحیحه؟ شما چه نظری در مورد این دختر فامیلمون دارین؟

  40. سلام.
    خسته نباشید.
    از شما خواهش دارم که در این زمینه به من توضیحاتی بدید.
    میگن افراد مبتلا به اوتیسم نمیتونند از حق خودشون دفاع کنند!
    این حرف درسته؟
    فقط در مورد کودکان اوتیسمه یا در مورد بزرگسالان اوتیسم هم درسته؟ یعنی یک بزرگسال مبتلا به اوتیسم هم نمیتونه از حق خودش دفاع کنه؟!
    فقط در مورد اوتیسم شدیده یا در مورد اوتیسم خفیف و سندروم اسپرگر هم صدق میکنه؟ یعنی یک شخص مبتلا به سندروم اسپرگر هم نمیتونه از حق خودش دفاع کنه؟!

  41. سلام.
    من سواد زبادی ندارم. چند کلاس خوندم تو بزرگی. مطالب علمی سایتا رو زیاد درست نمیفهمم. توضیه ساده بدین ممنون میشم.
    بچه های من از تو تلوزیون یه چیزایی شنیدن و تو اینترنت یه چیزایی خوندن تعریف تمجید از اتیسم زیاده انگار خیلی اتیسم رو مده و ستایش میکنن. الان بچه های من فکر میکنن اتیسم چیز خوبیه و میگن چرا خدا به ما اتیسم نداده؟ ما اتیسم داشتیم نابقه میشدیم. ریاضیمون خوب بود. من چی بگم بشون؟ اصلا اتیسم خوبه یا بد؟
    راستی یکی از فامیلای شوهرم بچشو برد دکتر گفت اتیسم خفیفه. الان مادر و پدرش خوشحال اند. میگن درمان نمیخواد. بچمون چرا کارگر و کلفت شه؟ بذار مثل انشتین نابقه شه. انشتین هم اینترنت نوشته اتیسم داشته. اینده داشته باشه. میگن بچه های اتیسم نابقه و با استعداد اند. درمان کنیم استعداد و هوشش بره بشه یه بدبختی مثل ما؟ منم پچرو دیدم. ان قدر ساکت و اروم و سربه زیر و خانم و مهجوبه این دختر هزار ما شاءالله ببینیدش حض میکنید. حافظه اش این قدر قویه. شعرای تلوزیون رو قشنگ حفظ میشه. فقط یه وقتایی کارهای عجیب میکنه. این حافظه رو اتیسم این قدر قوی کرده؟ اگه کار اتیسمه که اتیسم خیلی خوبه.
    راستی من ایمیل ندارم. ایمیل نمیدم دیدگاهم نمیره. یه چیزی الکی پسرم گفت این مدلی بنویس نوشتم واسه ایمیل. اسمم واقعیه ایمیلم الکی. چرا ایمیل اجباریه؟ ببخشید ناراحت نشیدا ایمیل مردم به چه کارتون میاد؟

    1. سلام
      مواردی که شما فرمودید مربوط به فقر فرهنگی و دانش پایین هست که در اکثر مردم ما وجود داره.این دیدگاه کاملا اشتباه هست که همه کودکان دارای اتیسم نابغه هستند بر عکس این دیدگاه هم همینطور .یعنی نه همه کودکان دارای اتیسم نابغه هستند و نه هم دیر اموز یا کند اموز یا ناتوان ذهنی .در طیف اتیسم هم میتوان افراد باهوش دید و هم فرد دیر اموز یا ناتوان یادگیری.از طرفی یک فرد اتیسم خفیف و باهوش به خودی خود تبدیل به یک فرد نابغه نمیشه.چراکه در افراد غیر اتیسم هم برای سرامد بودن نیازمند تلاش هست.

  42. سلام.
    شما ارگوتراپیست هستید؟
    میگن ارگوتراپیست با کاردرمانی اتیسم رو درمان میکنه. درسته؟
    بعد شما تهران هم شعبه دارید؟
    یه جوونی تو فامیلمون رو اتیسم خفیف تشخیص دادن. بچگیش یه مشکلاتی داشته که تشخیص اشتباه گرفته. یعنی دکترا میگفتن این مشکله. این دارو رو بخور. میخورد. ولی خوب نمیشد. حتی یه مشکلات دیگه ای پیدا میکرد. چند تا روانپزشک رفته همین جوری شده. حالا یه دکتر دیگه رفتن گفته اتیسم خفیفه. اسپرگره. تشخیص های قبلی اشتباه بوده. خلاصه دختره و 30ساله. این دکتر جدیده میگه بره کاردرمانی. در حالی که همین دکتر گفته اتیسم سطح یکه.
    اما ما که میگیم لابد این دکتره هم اشتباه کرده. اخه اتیسم خفیف و اسپرگر و سطح یک مگه کاردرمانی میخواد؟ حرف میزنه قشنگ. تو مدرسه عادی هم درس خونده.
    شما در مورد ارگوتراپیست و کاردرمانی چیزی میدونید؟ به دختر 30 ساله اتیسم خفیف اسپرگر سطح یک میتونه کمک کنه؟ دیگه دیر نشده برای این؟ کودک اتیسم رو میگن میبرن کاردرمانی اخه. این که دیگه کودک نیست.
    مادر این دختر فامیلمون نگرانه. میگه میریم کار درمانی مسخرمون میکنن که تازه الان اومدیم. یا میگه اینا یه وقت دخترمو موش ازمایشگاهی نکنن. مثل روانپزشک های قبلی که واقعا میگم با داروهاشون هیچی جز عوارض و رنج نسیب این دختر بیچاره نشد. از شانس این دختر بدبخت موندم. تهران میشینن. شهری که میگن بیشترین امکانات رو داره. اونوقت هرچی دکتر الاغه خورده به تورشون. موندم چه جوری این همه دکتر اشتباه تشخیص دادن؟! هر دکتری قبلا رفته یه بیماری تشخیص داده و یه سری دارو داده.
    با لحن بد نوشتم ببخشید. با شما دعوا ندارم. اعصابم خورده. سر همین مشکل فامیلمون. مادرش برام خیلی عزیزه. مثل خواهریم با هم. نمیتونم ببینم این جوری بشن خودش و دخترش.

    1. سلام
      روانشناس هستم
      ارگو تراپیست بخشی از خدمات اتیسم رو میتونه پوشش بده
      بله کار درمانگر میتونه بهشون کمک کنه

  43. سلام.
    ببخشید من اینو از یه بازیگری شنیدم که دخترش اتیسم داشت. میگفت مبتلایان به اتیسم نمیتونن دروغ بگن!!!
    این درسته؟ در مورد اتیسم خفیف و اسپرگر و سطح یک هم صدق میکنه؟

        1. سلام دوست من و بسیار ممنونم بابت دقت نظر شما
          بله طبق این مقاله این افراد هم میتونن دروغ بگن ولی به چند نکته باید توجه کنیم
          نخست اینکه توانایی دروغ گفتن در هر سطح اتیسم متفاوت هست و این مقاله شامل همه سطوح نیست و اینکه این مقاله بر اساس اطلاعات dsm4 نگاشته شده
          دوم اینکه در منابع همین مقاله از مقالات دکتر بارون کوهن استفاده شده و نظریه ذهن که به طور ضمنی خلاف این مطلب رو مطرح می کنند
          سوم اینکه به تجربه بنده توانایی دروغ گفتن در افراد اموزش دیده و سطح یک و خفیف بیشتر دیده میشه که بخصوص افراد اموزش دیده
          در کل با این مقاله که شما فرمودید موافق هستم ولی متاسفانه نمیشه این مورد رو با یک مقاله تایید کرد و باز هم بر اساس تجربه توانایی دروغ گفتن در افراد اتیسم رو کم می بینم.هرچند مراجعینی داشتیم که 18 ساله بودند و قطعا در طیف اتیسم اما به وضوح میتونستن دروغ بگن اما این فرد توانایی شناختی بسیار بالایی داشت و به خوبی تحلیل موقعیت می کرد.

          1. سلام .آیا ازدواج با یک فرد اوتستیک درسته؟
            آیا میتونن بچه‌ی سالم داشته باشن یا نباید ریسک بچه دار شدن رو کنن؟

          2. درود دوست من
            ازدواج با یک فرد دارای اتیسم میتونه بالای 30 درصد احتمال داشتن بچه اتیسم را به همراه داشته باشه. البته ممکن هم هست که نتیجه این ازدواج یک فرزند سالم هم باشه ولی باید به ریسک بالای این نوع ازدواج ها توجه نمود.دوست من برخی منابع علمی از جمله پزوهشی در سال 2019 نشان داده که اگر والدین یک کودک درگیر با اتیسم باشند احتمال 9 برابری وجود داره که فرزند انها نیز درگیر با اتیسم باشه.البته برخی از منابع میزان 4 برابری را معرفی می کنند اما این امارها دقیق نیست. در هر صورت شما تصمیمی سخت در پیش خواهید داشت.در ضمن به این نکات هم توجه کنید
            اکثریت کودکان دارای اتیسم والدینی داشته اند که اصلا درگیر با هیچ اختلالی نبوده اند. پس فرزندان اتیسم از والدین غیر اتیسم هم زاده می شوند نکته دیگر اینکه در مقاله ای که در اتیسم مولکولی منتشر شده است اگر مادر درگیر با اتیسم باشد حدودا 5 برابر و اگر پدر درگیر با اتیسم باشد حدودا یک و نیم برابر احتمال دارد فرزند انها درگیر با اختلال اتیسم باشد
            دوست من می بینید که این امارها و یافته ها چقدر متفاوت هستند. برای همین هست که عنوان کردم شما تصمیم سختی در پیش دارید

  44. سلام.
    سوال دیگم اینه که مبتلایان به اتیسم انگار تو حرف زدن و فهمیدن حرف دیگران به خصوص ارایه های ادبی و ضرب المثل و صرف فعل و… مشکل دارن.
    پس افراد اتیسم تو درس هایی مثل ادبیات، عربی، انگلیسی نباید خوب باشن؟ درست میگم؟
    حتی افراد اتیسم خفیف و سطح یک و اسپرگر هم نباید تو این درس هایی که گفتم یعنی ادبیات و عربی و انگلیسی خوب باشن؟

  45. سلام.
    ببخشید چه گیری افتادید از دستم؟!!🤣 هی ازتون سوال میپرسم. خسته نباشید.
    میگن افراد اتیسم نمیتونن متوجه حالات چهره شن؟ درسته؟ پس ایموجی ها رو هم نمیفهمن و به کار نمیبرن؟ درسته؟ افراد اتیسم خفیف و سطح یک و اسپرگر هم متوجه حالات چهره نمیشن و ایموجی ها رو نمیفهمن و به کار نمیبرن؟
    میگن افراد اتیسم اصلا از حرکت تو چهره یا دست ها استفاده نمیکنن موقع حرف زدن؟ درسته؟ این در مورد افراد اتیسم خفیف و سطح یک و اسپرگر هم صدق میکنه؟
    این دختر فامیلم که میگفتم ایموجی به کار میبره تو پیامک هاش. اخم و خنده و تعجب و گریه رو میفهمه از تو صورت افراد و خودش هم حرف میزنه یه وقت هایی حرکاتی تو صورتش داره یا دست هاش رو یه وقت هایی در حال حرف زدن که هست تکون میده. بعد دکتر گفته اسپرگره!
    با این حرف چه قدر موافق هستید؟ که افراد باهوش گوشه گیر اند و متفاوت اند با بقیه و جذب خیلی از چیزهایی که بقیه میشن نمیشن و علایق خاص خودشون رو دارن و تو روابط اجتماعی ضعیف تر اند؟ من فکر میکنم این دختری که میگم خیلی باهوشه و به خاطر همین این ویژگی ها رو داره. طیف اتیسم نیست. ولی انگار داشتن هوش زیاد غرامت و تاوان داره که غرامت و تاوانش هم یه سری مشکلات روحی و روانیه. کلا میگن افراد باهوش بیشتر مستعد مشکلات روانی اند درسته؟

    1. در صورت اموزش متوجه میشن
      بله در مورد همه سطوح صدق می کنه ولی سطح 3کمی اموزش پذیری کمتری دارند
      در مورد افراد باهوش همه نوع رفتار و شخصیت وجود دارد.
      این صحبتتون ممکنه درست باشه که فهم بیشتر درد بیشتر داره

  46. با سلام و خسته نباشید.
    امکان داره کسی اتیسم خفیف سطح یک اسپرگر و بیش فعالی و نقص توجه داشته باشه در بچگی و در بزرگسالی کلا از طیف اتیسم خارج شه و فقط بیش فعالی و نقص توجه باهاش بمونه و هیچ علامتی از اسپرگر نمونه؟

      1. سلام.
        ممنونم.
        ما یه شخصی داریم تو فامیل که الان تو سنین جوونیه و خیلی از علایم اتیسم رو داشته از بچگی. مثلا یه سری حرکات عجیب داشته. ولی دهه شصتیه و خونواده ها اون زمان به این چیزا انگار اهمیت نمیدادن. اینه که دکتر نرفت تا نوجوونی که رفت یه دکتری گفت اتیسم خفیف و اسپرگر و سطح یک محسوب میشه و ADHD هم داره. ولی پیگیر درمان نشد چون بچه طلاقه و خیلی مشکلات داشته.
        حالا الان که دیگه سی و چند سالشه. حرفش رو میزنه ولی هنوز اون حرکات باهاش اند. اون بی دقتی ها و سریع عصبانی شدن ها که فکر کنم مال ADHD اند هم هنوز باهاش اند. میتونیم بگیم از طیف اتیسم خارج شده؟ فقط ADHD باهاش مونده؟ البته الان وسواس فکری و عملی و افسردگی و اختلال خواب هم گرفته. دختر هم هست.
        البته میگم هیچ درمانی نشده. من به خواهرم این حرفو میزنم مسخره میکنه. میگه: این بدون هیچ درمانی از اتیسم خارج شد! پس این همه متخصص اتیسم و… چی اند؟ هویج اند؟ اینا به چه دردی میخورن؟ طرف همین جوری بزرگ شه خودبه خود خوب شه دیگه. الکی دکون باز کردن به اسم درمان اتیسم؟(البته قصد اهانت به شما رو ندارم. حرف خواهرم رو نوشتم. ببخشید اگه بهتون بر خورده.)

        1. این فرد باید مورد بررسی قرار بگیره . از طیف خارج شدن باید توسط یک متخصص اعلام بشه و از طرفی ملاک های زیادی باید بررسی بشه.همه متخصصین اتیسم بهخ یک شکل نیستند و از طرفی شاید اصلا این فرد اتیسم نبوده

  47. سلام.
    تو یه سایت که تخصصی اتیسم بود و حالا نام نمیبرم که کامنتم منتشر شه اینو خوندم.
    اگرچه برای بزرگسالان اوتیسمی مدیریت فضاها و زمانبندی کمی دشوار است اما بسیاری از ان ها کارمندان خوبی میشوند.
    ببخشید من معنی زمانبندی رو نمیفهمم. مگه معنیش همون وقت شناسی نیست؟ مگه نمیگن افراد بزرگسال اتیسم خیلی دقیق و منظم و وقت شناس اند و برنامه روزانه دقیقشون رو بدون هیچ مشکل و تغییری اجرا میکنن؟ پس وقتی میگه زمانبندی کمی براشون دشواره چه طور ممکنه چنین چیزی؟

  48. سلام.
    بعد یه چیز دیگه. اگه طرف مثلا ADHD هم همراه یه اتیسم خفیف سطح یک اسپرگر داشته باشه و ADHD شدید تر از اتیسم باشه در این فرد، امکان داره ادم بی نظم و انضباطی بشه و وقت نشناس باشه و شلخته باشه و نتونه وقتش رو مدیریت کنه؟

  49. سلام.
    میگن افراد اتیسم قوه تخیل ندارن درسته؟ این یعنی چی که قوه تخیل ندارن؟ یعنی نمیتونن خیالبافی کنن؟

  50. سلام، پسری ۲۵ ساله که تقریبا تمامی این علائم رو داره (بعضی از علائم رو خفیف) ایا ممکنه همین بیماری باشه و اینکه تست تشخیص غیر حضوریتون تا چه حد دقیق هست و دقیقا به چه صورت
    با تشکر

    1. سلام دوست من
      اگر فردی تمام این علایم رو هم داشته باشه باز هم نشانه تشخیص نیست و الزاما باید توسط یک متخصص این نشانه ها تایید بشه.
      تست بزرگسالان رو نمیشه به صورت غیر حضوری انجام داد

  51. سلام
    من 28 سالمه و با توجه به مشکلات زندگیم از ابتدا تاکنون، فکر میکنم احتمالا نوع خفیفی از اوتیسم رو داشتم و دارم که متاسفانه تشخیص داده نشده و باعث رنج و عذاب من و خانواده ام شده. می خواستم بپرسم درصورت تشخیص مثبت اوتیسم در من توسط یک روانپزشک چه مراحلی باید طی بشه و چقدر زمان می بره که معاف کامل و دائم از سربازی بشم؟ چون سربازی برای فردی مثل من حتی برای چند ساعت هم کابوس و شنکجه است و حتی فکر کردن بهش هم من رو به فکر خودکشی می اندازه. با تشکر.

    1. سلام دوست من
      شما برای سربازی باید در ابتدا در کمسیون های سازمان بهزیستی شرکت کنید و پرونده داشته باشید . بعد از اون میتونه با معرفی نامه سازمان بهزیستی به نظام وظیفه مراجعه کنید برای معافیت از خدمت

  52. من از بچگی داشتم. بالاخره تشخیص داده شدم. بعد از اینکه نمیتونستم از هیچکسی کمک بگیرم چون هیچکسی کمکم نمیکرد و اهمیت نمیداد. اونقدر دارو خوردم و دو بار خودکشی کردم تا فهمیدم اون مشکل عملکردی و سنسوری و … که نمیتونستم موفق دیگه بشم با اینکه خیلی عالی بودم چی بود. دیگه خیلی دیره… نمیدونم باید زنده بمونم یا نه. چون خیلی خیلی در کشیدم و الان هم خیلی خیلی درد احساس میکنم.

    1. سلام دوست خوب من
      متاسفام بابت تمام سختی هایی که متحمل شدی و ممنون میشم من رو دوست خودت بدونی و با من حرف بزنی. من شنوای صحبت های شما هستم و تا حد توان کمکتون خواهم کرد

  53. با سلام و احترام
    من به اوتیسم مبتلا هستم. و 24 سالم هست. متاسفانه دکتر ها نتوانستن زود تشخیص بدن و تشخیص من حدود 10 سال طول کشید و دکتر ها انواع دارو های اعصاب را روی من امتحان کردن…
    الان به علت تجویز زیاد دارو ها توسط پزشکان مثل افراد پارکینسون شدم (سفتی عضلات – مشکل در راه رفتن و لرزش شدید و احساس که ذهنت خالی شده – سردرگمی و…)و دقیقا نمی دونم چکار کنم
    حتی دارو های ضد پارکینسون بهم دادن…
    به علت مصرف طولانی مدت دارو بهم گفتن دارو ها باید کم کم قطعش کنم اما من خیلی دارم عذاب می کشم…

    1. سلام دوست خوبم
      متاسفام بابت سختی هایی که متحمل شدید . افراد بسیاری مانند شما دوست عزیز هستند که تشخصی اتیسم را دریافت نکرده اند یا به اشتباه تشخیص های دیگر دریافت کرده اند و به دلیل داروهای اشتباه در حال عذاب کشیدن هستند.اولین کاری که شما میتونید انجام بدید این هست که به مراکز سازمان بهزیستی مراجعه کنید و در کمسیون های سازمان بهزیستی شرکت کنید .دومین راه این هست که از یک متخصص خوب در زمینه دارو درمانی کمک بگیرید تا فرایند مصرف دارو را تغییر دهید .سومین کار این هست که از روانشناسان متخصص در زمینه اتیسم مشاوره و کمک دریافت کنید تا بتوانید شرایط فعلی خودتون رو تغییر بدید . در هر صورت ما درکنار شما هستیم

  54. با سلام و احترام
    من به اختلالات ASD و PTSD و DID مبتلا هستم که توسط سه روانپزشک و روان شناس تایید شده….
    قبلاً براتون کامنت گذاشته بودم…
    سوالم اینکه آیا DID قابل درمان هست….
    من نمی توانم احساساتم بیان کنم و در بروز احساساتم بشدت مشکل دارم و به همین علتم وقتی پیش روان پزشک میرم حرفام اونا دچار سردرگمی می‌کنه و روان پزشکان احساس می‌کنه حالم خوبه…
    من احساس تکه تکه شدن و تجزیه به چند شخصیت دارم تقریبا این احساس از سن 9 سالگی باهام بوده….
    گاهی وقتی یکی از شخصیت هام می خواد خودکشی کنه و من خیلی آزار می ده منم مجبورم مرتب با این احساس و شخصیت مقابله کنم که منو خیلی خسته می‌کنه تا الان 4 بار داشتم خودکشی میکردم که شخصیت میزبان جلوش گرفته و نگذاشته خودکشی تا آخر انجام بدم و وسط کار منصرفش کرده‌..‌
    دکترم بهم گفته درصورتی که نمی توانی جلو خودکشی بگیری باید بستری بشی و ECT بشم . اما زمانی که پیش دکتر می رم نمی توانم بهشون بگم تو لحظه ای که افکار خودکشی سراغم میاد چه اتفاقی افتاد….. یه جوری انگار اون لحظه فراموش کردم. و اینکه وقت ویزیت دکتر به دکترم میگم خوبم و مشکلی نیست( دکتر گیج میشه) چون اون لحظه خودکشی احساساتش فراموش کردم…
    اما به صورت لحظه ای این اتفاق(میل به خودکشی) برام می‌افته و تا الان کنترلش کردم ولی واقعا خسته شدم و متاسفانه کسی منو درک نمی کنه…
    من مرتب دچار فراموشی احساسی میشم (فراموشی تجزیه ای) و اینکه احساساتم نمی توانم به یاد بیارم و یا اینکه نمی توانم بیانش کنم و همین باعث سردرگمی پزشکم شده….
    من در کودکی بشدت دچار آزار جنسی و کلامی و رفتاری شدم. و تقریبا بعد 8 سالگی که بهم تجاوز شد دچار Did شدم و تا الان این وضعیت ادامه داره….
    دیگران بهم میگن رفتار نرمال هست و تو خیلی مهربون هستی و به همه کمک می کنی و برای هرکاری اجازه می‌پرسی و… اما واقعیتش اینکه من اصلا حالم خوب نیست و با یک محرک محیطی اون شخصیتی که می خواد خودکشی کنه ظاهر میشه و اطرافیانم متوجه نمی شوم. تا الان خیلی باهاش مقابله کردم اما خیلی خستم کرده….
    من با این همه مشکلاتم تا مقطع لیسانس برق درس خواندم و شغل هم داشتم اما باشدت DID دیگه نتوانستم درسم و شغلم ادامه بدم….
    واقعیتش دلیل رفتار بد دیگران در کودکی متوجه نمی شم من فقط به علت ASD با دیگران متفاوت هستم و هیچ وقت متوجه نشدم چرا اینطوری باهام رفتار می کردن…..
    لطفاً کمکم کنید…..
    آیا امکانش هست حضوری پیشتون بیام؟
    باتشکر

    1. سلام دوست من . بله به یاد دارم که قبلا هم پیامهایی داده بودید
      در این خصوص باید و الزاما به یک روانپزشک و روانشناس ماهر مراجعه کنید و داروهایی متناسب با شرایط توصیفی خودتون دریافت کنید . شما در وحله نخست نیازمند دارو درمانی و سپس مشاوره های شناختی هستید .شما ساکن کجا هستید؟

        1. دوست من بهم اجازه بدید تا از همکاران یزد در خصوص یک روانشناس خوب پرس و جو کنم و خدمتتون عرض کنم

  55. سلام وقت بخیر
    برادر من ۳۷ سالشه و کاردان رادیولوژی ولی تابحال شغل ثابتی نداشته و چن مدت کوتاهی بصورت نیمه وقت کار کرد و الان تو خونه س .بعد از اتمام سربازی تقریبا یک سری کتاب مشخص رو بیشتر فیزیک و ریاضی دوره دبیرستانه رو میخونه و همچنان داره اینکارو‌ میکنه و در مورد مسائل مذهبی به شدت حساسه توی اعتقاد خودش حتی شک هم نداره اجازه صحبت هم نمیده.تقریبا هیچ دوستی نداره و خیلی کم صحبت میکنه ینی تا سوالی نکنی معمولا ساکته و سعی میکنه با کمترین میزان غذا خودشو سیر کنه

    1. سلام دوست من .
      چقدر خوبه که نگران برادرتون هستید.
      ایا از گذشته برادرتون و کودکی ایشان میتونید برخی از موارد رو مطرح کنید .برای نمونه چه زمانی حرف زدن و یا اینکه رفتار تکراری دارن؟ایا در ارتباط برقرار کردن مشکل داشتند .ایا اکنون رفتار های وسواسی و یا عادت های عجیب دیگه مانند همان کتاب خواندن ها رو داره؟

      1. ممنون از توجهتون
        پرس و جو کردم از کودکیش هیچ چیز غیر عادی نداشته
        این کاراش از حدود ۲۵سالگی شرو شد.دائما یک سری کتاب خاص رو میخونه.زود عصبی و ناراحت میشه.خیلی خیلی کم صحبت میکنه.شغلی نداره با وجود نیاز شدیدی که خانواده از نظر مالی داره.و حافظه و هوش نسبتا خوبی هم داره.کلا یجا می شینه رو زمین صب تا شب همون کتابای تکراری
        چندین ساله کارش اینه

        1. تا حالا ازش پرسیدین چرا این کتابهای تکرای رو میخونه ؟به نظر می رسه برادرتون دارای یک اختلال روان هست ولی با اطلاعاتی که می دید نمیشه استنباطی داشت .برای ایشون الزاما باید به یک متخصص روانپزشک مراجعه کنید

  56. سلام و وقت بخیر.
    18 سالم هستش، برخی از علائم رو دارم ولی مطمئن نیستم برای تشخیص اوتیسم کافی باشن. اشاره کنم به روانشناس مراجعه نکردم ولی با تحقیقاتی که داشتم تا حد زیادی مطمئن هستم خیلی از رفتارهام ممکنه به ترامای کودکی مرتبط باشن، البته از کودکی بهم گفته میشد خیلی حساس هستم و شاید برای همینه روم تاثیر گذاشتن.
    اجتماعی نیستم و در روابط اجتماعی ضعیف هستم، خیلی وقت ها حس میکنم منظور فرد مقابل رو کامل متوجه نمیشم، مگه اینکه فردی باشه که باهاش صمیمی هستم. نمیتونم ارتباط چشمی رو تحمل کنم و به شدت مضطربم میکنه، ولی مطمئن نیستم این از چند سال اخیر شروع شد یا کودکی، هرچند همچنان سعیم رو میکنم خیلی مستقیم تو چشمای فرد مقابل زل بزنم.
    از وقتی که یادم میاد به خاطر رفتارهای عجیبم باهام برخورد میشد و شاید از حدودای 13 سالگی تلاشم رو کردم که تو محیط اجتماع رفتار متفاوت تری داشته باشم هرچند رفتارم در محیط خانه به شدت متفاوته.
    دوستان فراوانی ندارم، اگه بخوام افرادی که باهاشون نزدیک هستم رو نام ببرم شاید 2 یا 3 نفر باشن. متوجه شدم تمرکز اصلا خوبی ندارم و حافظه ضعیفی دارم که در درس خوندن مشکل شدید برام ایجاد کرده، در کودکی هم درس خوندن برام سخت بود ولی کودک باهوشی بودم و تو مدرسه مشکل برام ایجاد نمیشد. در برخی درس ها مانند ریاضی و فیزیک به شدت ضعیف هستم و هرچقدر هم تلاشم رو میکنم انگار توانایی یادگیری شون رو اصلا ندارم، برعکس، در نقاشی، فعالیت های هنری، نوشتن، ساخت ویدیو، ترجمه و ادیت خیلی خوب هستم.
    علاقه هام بیشتر مربوط به انیمیشن و فیلم و سریال و کتاب و داستان هستش و برخی اوقات برای اینکه آروم بگیرم نیم ساعت دور اتاق راه میرم و این موضوعات رو توی ذهنم برای خودم برای چندمین بار توضیح میدم. نمیتونم بگم عادت های وسواس گونه م چیا هستن فقط میدونم وقتی تغییری ناگهانی و بدون هشدار در برنامه روزانه م ایجاد میشه به شدت عصبی میشم (مثل وقت هایی که باید ناگهانی برم بیرون)
    از کودکی رابطه خوبی با همسن هام نداشتم، در دوره ابتدایی با معلم ها صمیمی تر بودم تا همسن هام. از کودکی بهم میگفتن فرد ضعیف و حساسی هستم، به شدت به مادرم وابسته بودم و از پس خودم بر نمیومدم. بچه آروم و منزوی ای بودم و ترجیح میدادم تنها باشم. از چیزهای جدید میترسیدم.
    همچنان با چیزهای جدید مشکل دارم، با طعم و بافت خیلی از غذاها مشکل دارم، صدای بلند و حتی صدای حرف زدن به شدت برام درد اوره و معمولا گوش هام رو میگیرم، و حس میکنم تو تحمل فشار روانی نسبت به اطرافیان ضعیف تر هستم.
    تو شناخت احساساتم خوب نیستم و تقریبا هیچوقت نمیتونم بیان شون کنم (ممکنه مرتبط به نحوه تربیتم باشه) و خیلی وقت ها نمیتونم دلایل مردم رو برای کارها و احساساتشون درک کنم. اوایل فکر میکردم همه مثل من هستن ولی چند ماه پیش متوجه شدم که اینجور نیسن. اوایل فکر میکردم ممکنه به دلیل انرژی بالا و تمرکز ضعیفم ADHD هم باشم ولی فکر میکنم احتمالش پایینه. برای اوتیسم هم مطئن نیستم اما میخوام نظرتون رو بدونم، احتمالش هست اوتیسم داشته باشم؟

    1. سلام دوست من
      ایا شما حادثه تروماتیک داشتید ؟در چه سنی؟
      ساکن کجا هستید ؟
      برخی مواردی که شما می فرمایید میتونه نشانه هایی از اتیسم خفیف باشه ولی میتونه در اثر تروما هم باشه .ممنون میشم از روابط دوستانه،عواطف و ارتباطتون با خانواده بیشتر توضیح بدید

      1. راستش نمیدونم اصلا میشه بهش گفت حادثه تروماتیک یا نه، چون ممکنه بخاطر حساس بودن خودم و نحوه تربیتم باشه؟ حقیقتش تا همین چندماه اخیر اصلا نمیدونستم این ها رفتارهای سالمی نیستن.
        بیشتر این رفتارها شامل این میشد که تو جمع یا پیش بقیه همسن هام از کودکی تحقیر میشدم، بخاطر ابراز احساسات باهام برخورد میشد یا مسخره م میکردن، معمولا مدام بهم گفته میشد ساکت باشم و سرم تو کار خودم باشه، به کسی نمیتونستم اعتماد کنم، معمولا با جمع کنار نمیومدم و تنها بودم، و بخاطر برخی حرف های اطرافیان معمولا اعتماد به نفس پایین داشتم، وو دوبار پیش اومد بدون هیچ دلیلی توی جمع حالم بد میشد و به گریه میوفتادم و معمولا بخاطر این رفتارم تو خونه بام برخورد میشد.(کلی بگم همه خاطرات مربوط به قبل از 10 سالگی هستن)
        البته خودم به شخصه خاطرات زیادی ندارم (اشاره کردم به شدت حافظه م ضعیفه و فقط چندتا خاطره بد یادم هست) ولی مادرم میگه که از همون سن پایین حساس و ضعیف و بی اعتماد به نفس بودم، پس نمیدونم به محیط مرتبط هست یا نه.
        تقریبا هیچوقت نمیتونم احساساتمو مستقیم بیان کنم و میشه گفت رابطه عاطفی خوبی با هیچکسی ندارم. روابطم با دوستانم خوب هستش، هرچند همیشه حس جدا موندن رو ازشون دارم و خیلی کم پیش میاد راجع به خودم باهاشون صادق باشم. رابطه م با اعضای خونواده به این صورته که به برادرم از همه نزدیک ترم، و معمولا سعی میکنم ابراز وجود نکنم و چیزی نگم که از بقیه اعضای خونواده توجه منفی نگیرم، هیچوقت هم حمایتی (عاطفی) ازشون دریافت نکردم (دلیل رابطه نزدیکم با برادرم این هستش که از نظر اینجور رفتارها به شدت شبیه به من هستش و مثل بقیه من رو بخاطر کارهام اذیت نمیکنه و جفتمون هم تو خونواده زیاد محبوب نیستیم) خونواده م افراد خوبی هستن ولی بعضی وقت ها با بعضی از کارهاشون نمیتونم کنار بیام ( زیادی حساسم شاید) .
        و اهل استان لرستان، شهرستان کوهدشت هستم.

        1. دوست من شما تحلیل های خوبی از خودتون دارید و رفتار خودتون و دیگران را به خوبی تحلیل می کنید و این برای دختر 18 ساله خیلی خوب هست و این میتونه شما رو از اتیسم دور کنه هرچند در پیام اولتون برخی از موارد میتونست شما رو به اتیسم نزدیک کنه . در این خصوص نیاز هست که یک یا دو جلسه با یکی از همکاران و یا ما داشته باشید تا بتونیم این موارد که شک برانگیز هستند رو بررسی کنیم . برای نمونه میخوام شما از انچیزهایی که شما رو به خودش مشغول می کنند و شدیدا بهش علاقه مندید بفرمایید. از عاداتتون بفرمایید. با دوستانتون چطور هستید و رابطه شما به چه صورت هست؟ایا تمایل عاطفی به فرد خاصی دارید این فرد میتونه دختر ویا پسر باشه

          1. چیزهایی که بهشون علاقه‌مند هستم بیشتر داستان‌ها و کارکترها‌ و ماجراهای‌ مربوط به کتاب‌ها و فیلم و سریال و انیمیشن هستن، یا معمولا داستانی تو دهن خودم میسازم، کم پیش میاد علاقه‌م مربوط به دنیای‌ اطراف خودم باشه، هرچند باید اعتراف کنم مدتی هست بیشترین چیزی که ذهنم‌ رو مشغول کرده موضوعات مربوط به سلامت روان و بیماری‌ها‌ هستن، از کودکی هم یکم توجه‌م بهش جلب‌ شده بود ولی نه به این شدت، اخیرا بیشتر رفتارهای‌ خودم‌ یا اطرافیان (یا حتی کارکترهای‌ تخیلی) رو تحلیل میکنم یا مثلا به این فکر میکنم طرف تحت چه شرایطی بوده که در نهایت تبدیل به فردی که هست شده ؟ از تعریف کردن یا فکر کردن به اینجور مسائل لذت میبرم.
            از جمله عادت‌هام این هست که نمیتونم یه کار رو انجام بدم و حداقل باید دوتا کار باشه، یا حداقل اتفاق دیگه‌ای در اون لحظه‌ بیفته که بتونم نادیده‌ش بگیرم و فقط روی یکی از کارها تمرکز کنم. واسه کارهایی‌ که ازشون لذت‌ میبرم میتونم تمرکز کنم، ولی برای کارهایی که نمیخوام نه. مثلا در کودکی حتی موقع غذا خوردن هم با خودم کتاب میبردم سر میز. در وقت‌هایی‌ که فقط یک کار ور انجام میدم خود به خودم حواسم پرت میشه و ذهنم به یه چیز دیگه فکر میکنه. وقتی به مسئله‌ای فکر میکنم معمولا از سرجام بلند میشم و فقط راه میرم(والدینم‌ هم موقع فکر کردن راه می رن پس فکر میکنم محیطی باشه) یه بار متوجه شدم حتی وقتی حواسمم‌ نیست اینکارو انجام میدم(برا همین معمولا تو محیط خارج از منزل سعی میکنم به موضوعاتی که هیجان‌زده‌م میکنن فکر نکنم) ک پیش میاد ثابت بشینم‌ و به چیزی فکر نکنم، اگه قراره به حرف کسی گوش بدم و روش تمرکز کنم باید حتما کار دیگه‌ای‌ هم انجام بدم، در غیر‌صورت، حواسم پرت میشه و به یه چیزی فکر میکنم، برخی اوقات هم در صورت داشتن استرس‌ یا تحمل کردن فشار روانی، معمولا دست ها و پاها و سرم رو تکون میدم، ولی این مورد اخیرا اضافه شده.
            دوستان فراوانی ندارم و در رابطه داشتن با غریبه‌ها خیلی خوب نیستم، معمولا از چیزهایی که بقیه لذت میبرند لذت نمیبرم. از بین دوست‌های خودم، روابطم‌ با اون‌هایی که بهتر درکم میکنن‌ یا قابل اعتمادتر هستن، بهتره. با اون ها بیشتر حرف میزنم، شاید هرروز(بحث هم حتما درددل‌ نیست، بیشتر بحث مربوط به موضوعات مورد علاقه‌ جفت‌مون) هرچند تلاشم‌ رو میکنم‌ با بقیه دوستانم حرف بزنم، ولی خیلی وقت‌ها موضوعی برای شروع بحث پیدا نمیکنم، یا حتی به دلایلی که نمیدونم ازشون فاصله میگیرم و در نهایت ناراحت میشن که چرا بهشون توجه نمیکنم. از همین رو میتونم راحت بگم هرچند خیلی از دوست‌هام انسان‌های‌خوبی هستن، ولی نمیدونم چرا، رابطه عاطفی‌ای باهاشون ندارم‌ و حرف‌ زدن باهاشون برام راحت نیست. از طرفی، شاید با ۲ نفر از دوستان رابطه اعتمادی عمیق و کمی هم رابطه عاطفی‌ بهتری‌ دارم.
            و خیر، تا حالا تمایل عاطفی به هیچ کسی نداشتم.

          2. دوست من
            مواردی که شما فرمودید میتونه بیشتر اشاره به ویژپی های شخصیتی یک نفر باشه . هرچند گزینه اتیسم رو خفیف با عملکرد بالا رو رد نمی کنم اما در سن شما برخی ویژگی های خلقی و رفتاری طبیعی هست و حتی برخی جوانها ممکن هست بسیار رفتار های شدید تری داشته باشند و بعد از 20 سالگی دیگر چنین رفتار های را نشان ندهند.ایا این گونه بودن شما را اذیت می کند؟ایا این موارد باعث مختل شدن روال زندگی شما و اطرافیانتان شده ؟ایا به این صورت هست که خودتان بخواهید این شرایط را تغییر دهید یا با این شرایط اوکی هستید؟

  57. راستش از اینکه شنیدم ممکنه این رفتارها تا حدی عادی باشه خوشحالم. حقیقتش‌ از همون ابتدا برخی اوقات اذیت میشدم (بیشتر در محیط های مختلف اجتماعی) و هنوز هم اذیت میشم، اما میتونم باهاش کنار بیام و بهش عادت کردم. تنها بخشی که باعث آزارم شده مشکل در تمرکز کردن و یادگیری برخی از موضوعات هست و سعی کردم تغییرش بدم (تا حدی بهتر شدم). ولی خیلی کلی بگم، تا حد زیادی با شرایط کنونی اوکی هستم و میتونم باهاش کنار بیام. ( دکمه پاسخ نبود مجبور شدم کامنت بزارم)

    1. در صورت مشاهده و مصاحبه به صورت قطعی میتونم خدمتتون عرض کنم که در گیر با اتیسم هستید یا خیر.در هرصورت امید وارم هر جا هستید شاد و خرم باشید. همین که با شرایط اوکی هستید خوبه . همین اوکی بودن رو برخی از افراد ندارند .

  58. سلام ۲۴ سالمه خانم هستم.
    ۶ ماه پیش یادمه پسرعمه خردسالم هروقت خونمون میومد یه حرکات غیرعادی داشت که یه روز مامانم بهم گفت شما دوتا توی یه مورد عین همین.(حالت کلنجار رفتن زیاد با در، باز و بسته کردنش ، علاقه داشتن به درب) که این حرف مادرم منو به فکر فرو برد رفتم کلی سرچ کردم و شک کردم به خودم و پسرعمم که اوتیسم داشته باشیم بعدها متوجه شدیم اوتیسم داره. ولی من به خانوادم چیزی نگفتم که این علائم رو دارم که نگران نشن.
    و اینکه یادمه توی راهنمایی،دبیرستان و دانشگاه خیلی سر به زیر بودم دلیلشم فکر میکردم از روی حیا بوده. با اساتید چشم تو چشم نمی‌شدم خیلی خجالتی بودم به فرد مظلوم و ساکت و مهربون مشهور بودم یه نفر بهم میگفت گوشه گیری.
    وقتی با جنس مخالف رودر رو میشدم دست و پاهام میلرزید از استرس نمیدونستم چرا.
    زمانیکه میخواستم کنفرانس بدم بعضی جملاتی که حفظ کرده بودم در لحظه از ذهنم خارج نمی‌شد و باعث می‌شد ارائه م خراب بشه و مدام استادم بهم گیر می‌داد تا اینکه تمرین کردم کمی بهتر مسلط شدم.
    در دانشگاه خیلی با پسرها رفتار سردی داشتم
    جوری که عادتم شده بود برای بقیه هم رسمی بودم و حتی گاهی اخم میکردم بدون دلیل و متوجه این کارم نمی‌شدم تا اینکه یکی بهم گوشزد کرد و سعی کردم به رفتارم آگاه باشم .
    در دوران دانشجویی، عشق یه طرفه رو دوبار تجربه کردم و جوری نبود که ارتباط فیزیکی داشته باشم صرفا از راه دور بود. در بچگی هم چون یه پسر در فامیل داشتیم عاشقش شده بودیم که تهش به نتیجه نرسید.
    توی دبیرستان و راهنمایی یادم هست که عده ای من رو دست مینداختن و چون ساده بودم از سادگیم سواستفاده میکردن. توی دانشگاه از بس مهربون بودم و دلسوز، گاهی وقتا از مهربونیم چوب میخوردم.
    توی راهنمایی سه تا دوست صمیمی داشتم توی دبیرستان دوتا. و توی دانشگاه یکی
    که تا الان اگه واقعا رفیق بامعرفتی میبودن یادی از من میکردن.
    همیشه من شروع کننده رابطه دوستی نبودم البته.
    توی دانشگاه با همه دوستام رابطم در حد احوال پرسی و جزوه گرفتن بود.
    توی بسیج دانشگام فعال بودم تقریبا هر اجتماعی میبود شرکت میکردم با علاقه.
    ولی اگه به من میگفتن درباره موضوعی حرف بزن از زیرش در میرفتم به هرطریقی. به کم حرفی عادت دارم.
    اما در فضای مجازی تا بحثی درباره موضوعی پیش میومد من کلی تایپ میکردم جواب منطقی میدادم(مجازی پرحرف بودم حضوری کم حرف!)
    اما در جمع حضوری باشه حرف زدنم نمیاد.
    توی مهمونی ها با هم سن و سال خودم فقط راحت میتونستم حرف بزنم . اگه همسن خودم نمی‌بود میرفتم گوشه کناری می نشستم ساکت.
    من در کل رفتار اسلوموشن یا آهسته ای دارم توی همه کارهام. دیر حاضر میشم آخرین نفر همیشه غذام تموم میشه، در تصمیم گیری دیر عمل میکنم که این برام بحرانی شده.
    علتشم بنظرم اینه که وسواس فکری دارم که چه کاری انجام بدم خوبه یا بد، چه کاری رو کی انجام بدم چه لباسی بپوشم،کجا برم
    وقتایی که میخواستم درس بخونم خیلی باوسواس و دقیق میخوندم حتما اتاقم باید تمیز میبود تا تمرکز کنم و سکوت مطلق.

    شبا باید حتما ساکت باشه دوروبرم تا خوابم ببره و چراغ خاموش باشه.

    اکثر وقتا بی خوابی دارم . اگه خسته باشم راحت میتونم بخوابم.

    من کم شنوام. زردی بالای نوزادی به عصب سمت چپ گوشم آسیب زد . دکتر اونموقع به مادرم گفته بود بچتون طوریش نیست هوشش خیلی بالاست.
    (فکر میکنم در اثر ضربه ی زردی به مغز دچار اوتیسم شده بودم ک دکتر تشخیص نداد عجیب بود!)
    با سمعک خوب صداها رو میشنوم چون بعضی از صداها اذیتم میکنه مثل صدای ماشین‌ها ، پرنده ها، جویدن غذا ، حتی صدای بلندصحبت کردن دیگران باعث میشه سمعکم رو دربیارم تا کمتر بشنوم صداها رو.

    اونقدر که حساسم به صدا، گوشیم همیشه روی سایلنت میذاشتم تا اینکه بعدا مجبور شدم باصدا بزارم تا تماس‌ها رو متوجه بشم.

    به نور هم حساسم ، نور گوشیم تا ته کمه همیشه.

    موقع درس خوندن با نور اتاقم که خیلی می‌درخشید اذیت میشدم.

    حس بویاییم خیلی قویه.

    یه جا بوی گاز کمی میومد هیچکس متوجه نبود تااینکه من گفتم رفتن حلش کردن وگرنه آتش سوزی می‌شد.

    به بوی سیگار و قلیون خیلی حساسم.یا بوی عرق.

    و یا حتی بوی عطر! به همین دلیل عطر نمیزنم.

    از بچگیم زیاد یادم نیست
    خیلی شر بودم و فقط عاشق دویدن و پارک رفتن بودم.مادرم می‌گفت قشنگ سلام نمیکردی به مردم، فقط روبه روت رو نگاه میکردی مستقیم میدویدی . نحوه دوست پیداکردنم جالب بود با دویدن دوستم میشدن. ) از شعرهایی که به ما یاد میدادن رو از بر بودم همشو.قرآن ۸تا سوره حفظ بودم.
    علاقه داشتم به قصه و داستان گوش دادن.
    روی در و دیوار اتاقم پر از نقاشی چسبونده بودم نقاشی های خوشگل و بعضا عجیب و فضایی تخیلی . یک جای سفید خالی توی برگه نقاشیم نبود.
    مامانم می‌گفت از خواب که بلند میشدم برم مدرسه، خیلی دیر حاضر میشدم مکث زیاد داشتم صدای سرویس مدرسه رو درمی‌آوردم.

    مامانم می‌گفت گاهی وقتا خیلی فرز و زرنگ بودی و کارها رو درست انجام ممیدادی.اره خب من اراده کنم سریع انجام میدم کارهام رو.
    مادرم تعریف می‌کرد پنجم دبستان بودم برای درس خوندن کشش نداشتم نمراتم بد می‌ششد.بابام می‌خواست منو دیگه نفرسته مدرسه.اما مادرم جلوش وایستاد و گذاشت تا هرجا دوست دارم ادامه تحصیل بدم. توی راهنمایی دبیرستان خداروشکر درسام پیشرفت کرد.
    توی دانشگاه فقط دروسی ک علاقه داشتم نمره خوب می‌آوردم.
    به یادگیری درس بیشتر علاقه مند بودم تا امتحان دادن.

    چنان در درسام دقیق بودم استادم از من تعریف می‌کرد بعنوان بهترین دانشجوی باهوش.

    کنکور ارشد نخونده رتبه۳۰۰آوردم!
    کنکور کارشناسی رو هم خیلی خوب نخونده بودم ولی بهترین رشته بهترین دانشگاه آوردم.
    یه استعدادی که دارم اینه که با یه چشم به هم زدن صفحه رو میخونم اصولا کتابهامو سریع می‌خونم عمیق .

    پایان نامم رو بهترین نحو دادم نمره الف شدم.
    توی دبیرستان آزمون تحصیلی میدادم رتبه تک میشدم.

    میدونم شاید نبوغ دارم ولی قدرشو نمیدونم.اگه بخوام میتونم مقاله بدم بیرون اختراع کنم .

    خیلی اهل سوتی دادن هستم دست خودم نیست گاهی واقعا سر به هوام .
    شوخی رو اصلا درک نمیکنم همیشه جدی می گیرم.
    ضرب المثل و کنایه و تیکه رو اصلا متوجه نمیشم. فقط یه چنتا ضرب المثل کم یاد دارم.

    به تازگی ازدواج کردم بزرگترین اشتباهی ک کردم مشاوره نرفتم. خیلی زندگی کردن برام سخته. همیشه باید حرف برای گفتن داشته باشم ولی کم حرفم. باید کارایی ک دوست ندارم انجام بدم. کارایی ک انجام نمی‌دادم انجام بدم(کار خونه و اشپزی). ازوقتی ازدواج کردم از روال روتین زندگی روزمره ام خارج شدم. و این ناراحتم میکنه.

    نمیدونم چطور خودم رو وفق بدم با زندگی جدید.

    از درون خیلی احساساتی ام ولی خیلی ابراز احساسات برام مشکله.

    حرف زدن به موقع، دفاع کردن از حقم برام سخته.
    راحت نمیتونم با همسرم و خانوادش حرف بزنم معذبم با غریبه ها یی ک تازه باهاشون آشنا شدم.
    ۵ماهه از عقدم گذشته شوهرم بهم میگه چرا راحت نیستی باهام چرا حرف نمیزنی.
    منم می مونم چی بهش بگم. بهش میترسم بگم اوتیسم دارم میترسم ازم جدا بشه دوستش دارم اخه.

    بدبختی اینجاست که شوهرم مدام شوخی میکنه هی من ناراحت میشم. با کنایه زیاد حرف میزنه من بعضیاشو متوجه نمیشم.

    نمیدونم من از وقتی ازدواج کردم کلا رفتارم عوض شده آدم سابق نیستم. قبلش اجتماعی تر بودم کمی اما دیگه نیستم.

    مجرد ک بودم تمام علایقم رو دنبال میکردم به همه خواسته هام می‌رسیدم. کلی رویا داشتم.

    متأهل ک شدم نسبت ب علایقم بی ذوق شدم یهویی. نمیدونم چرا.
    خواسته هام رو نمیتونم به زبون بیارم.

    برای حرف زدن زبونم قفل میشه میخ میشم زل میزنم گاهی.کلمات از ذهنم میپرن فراموش میکنم بعضی حرفام رو.

    دروغ هم نمیگم اگرم گاهی دروغ میگم زود لو میرم.

    بعضی مواقع اخیرا موقع حرف زدن دستم بی اختیار تکون میدم.

    مجرد ک بودم فکر میکردم ازدواج کنم به خواسته هام میرسم. هدف داشتم. فکر می‌کردم آسونه ازدواج.

    نمیدونستم خیلی سخته. وقتی تازگی کشف کردم اوتیسم دارم نباید ازدواج میکردم
    چون تحمل زندگی برام طاقت فرساست .
    هر اوتیسمی ک پیام من رو میخونه اشتباه من رو تکرار نکنه.
    من به خودم مطمئن نبودم این معضل رو دارم اگه آزمایش ژنتیک میدادم معلوم می‌شد و ازدواج نمیکردم.

    خلاصه نصيحت من به همه افراد حتی سالم ها اینه ک قبل ازدواج چکاپ کامل برید.
    من یه ماه قبل اینکه عقد کنم واکسن زدم شاید بخاطر واکسن هم بوده باشه ک اوتیسمم شدیدتر شده موقع اازدواج.چون قبلش بقول خانوادم یه آدم دیگه بودم بهتر بودم راحت تر کمی حرف میزدم. با اعتماد به نفس بودم البته از زمان دانشگاه اعتمادبه نفسم بالا رفت . قبلش کم بود الان هم کم شده نمیدونم چرا واقعا.

    هرجور باخودم فکر میکنم نمیدونم چرا نمیتونم با همسرم راحت باشم محرم من هست ولی پیشش استرس دارم معذبم.

    با بابام اینطوری نیستم اصلا. راحت حرف میزنم .

    به لمس شدن بوسیدن بغل توسط اطرافیانم حساسیت نشون میدم.
    البته خداروشکر با شوهرم اینطوری نیستم. وقتی چیزی باب میلم نباشه زود عصبی میشم و بعدش پشیمون. خیلی زودرنجم و اشکم درمیاد سر هر چیزی. کنترل نمیتونم بکنم گریه کردنم رو.

    زمان خیلی از دستم درمیره برنامه ریزی درستی ندارم. بی نظم نیستم اگر بخوام خیلی دقیق برنامه می چینم طبق اون عمل میکنم و وقت شناسم.

    کلا هرکاری رو اراده کنم به نحو احسن و سریع انجام میدم بادقت.ولی بیشتر مواقع حس و انگیزه کاری رو ندارم.

    روی کآری ک انجام میدم دقت و وسواس شدیدی بکار میبرم.

    نمیدونم چرا وقتی همسرم نیست احساس راحتی میکنم!
    وقتی ک هست همش دغدغه دارم ک چی بپوشم چی بگم چجوری حرف بزنم سوتی ندم، چیزی نگم ناراحت نشه و خیلی چیزای دیگه..

    وقتی پیش خانوادم هستم پرحرفم ولی پیش دیگران کم حرف.

    گاهی وقتا واقعا بی احساس و بی ذوق ام مثل ربات. گاهی وقتا از درون احساساتی و پرذوقم ولی بروز دادنش سخته برام.

    همیشه هم توی ذوق دیگران میزنم(: و حرص دیگران رو زیاد درآوردم.

    بعضی وقتا هم دست و پاچلفتی بودم و گیج بازی درمی‌آوردم.
    ۶
    کلا از بچگی تا الان مایه دردسر بودم.

    لطفا بگید تشخیصی ک دادم اوتیسم دارم درسته یا خیر.ممنون اگه دارم چیکار کنم بهتر شم.ببخشید پرحرفی کردم برخلاف کم حرف بودنم در ظاهر.
    به امید اینکه درمان قطعی پیدا بشه.

    1. سلام دوست خوبم
      ممنونم که با ما صحبت می کنید
      مواردی که شما فرمودید بسیار کامل بود. برخی مواردی که شما فرمودید میتونه نشانه های از اتیسم سطح یک یا یک انسان متفاوت با خلق و خویی متفاوت باشه .دوست من باید این رو بدونی که همه انسانها با هم فرق می کنند ولی برخی از آنها تفاوت هاشون بیشتر و این باعث میشه بیشتر به چشم بیان . خوب حالا باید ببینیم شما در کنار این قضیه چه چه شرایطی را داری؟شما مشخص هست که تحصیلات خوبی داری و خانم باهوشی هستی و البته با هوش تر از خیلی از افراد دیگه و مشخص هست که موقعیت ها رو خیلی خوب تحلیل می کنی . خوب پس از این ویژگی های متفاوت و برجسته خودت برای کمک به خودت استفاده کن. بهترین راه حل اینه که همیشه به همسرت احساست رو بگی بهش بگو که دوستش داری و هیچ وقت نمی خوای از دستش بدی د راینصورت یک گفتگو بین شما و همسرت به وجود میاد که در تحکیم روابط عاطفی بهتون کمک می کنه و بهتون کمک می کنه همدیگر رو بهتر بشناسید و بفهمید که اگر گاها نارحتی و یا نگرانی نمیتونه خدشه ای به احساس عمیق شما ایجاد کنه.از طرفی باید قبول کنی که ازدواج یک مرحله جدیدی از زندگی هست که ما در این مرحله موقعیت های قبلی رو پشت سر میگذاریم و پا به دنیایی اشتراکی می گذاریم که میتونه خیلی متعالی تر از قبل باشه .سعی کن برای زندگی و تفریح و وقت های ازاد خودت برنامه های دونفر بگذاری اما از خود واقعیت دور نشو تا در اینصورت احساس نگرانی نکنی.مطمئنا زندگی خوب و شادی در اینده در انتظارت هست فقط یادت باشه همیشه با همسرت صحبت کن از نگرانی هات و یا از احساسات و یا عواطف خودتون با همدیگر صحبت کنید.ین تصور رو نداشته باش که وضعیت ازدواج شما خیلی متفاوت از دیگران هست . نه دوست من این وضعیت رو تقریبا همه تجربه می کنند ولی از شما کمی پر رنگ تر هست چون شما انسان متفاوت تری هستی . به همسرت اجازه بده تفاوت هات رو ببینه و قبولت کنه . یادت باشه که همه متفاوتیم و این متفاوت بودن دلیلی بر این نیست که ما شایسته یک زندگی خوب یا یک ازدواج خوب نیستیم .شاد و خوشبخت باش همش دست خودت هست .

  59. سلام. کاملا تصادفی و اصلا یادم نمیاد چطوری سوال “آیا من اوتیسم دارم” را گوگل کردم و مقاله شما را خوندم. بخشی از کامنتهای دوستان رو هم خوندم و اشتراکات زیادی بین رفتارهای خودم و مقاله و دیدگاهها پیدا کردم. من الان ساکن ایران نیستم. 33 سال دارم. هیچ وقت دوست صمیمی نداشته ام.
    – دوران مدرسه حداکثر یک یا دو دوست. همیشه به همکلاسی ها و آشنایان که میدیدم/میبینم چقدر با دوستانشون ارتباط نزدیکی دارن غبطه میخورم. همیشه احساس میکنم یه دوست در زندگی کم دارم.
    – در جمع های بزرگ خیلی اذیت میشم. اصلا نمیدونم رفتار درست چیه. در محیط ایران که بودم بدتر بود چون همیشه یه بحث تعارفی هم بود که واقعا درک نمیکردم باید تعارف کنم یا نه. چند بار چگونه باید تعارف کنم. در محیطی که الان هستم یا اهمیتی به موضوع نمیدم یا حداکثر یه بار میگم. ولی باز هم ایرانی هایی اینجا هستن اطرافم که در انتخاب رفتار درست شک میکنم و اذیت میشم. همیشه بعد از اینکه از این مهمونیها و جمع ها برمیگردم خیلی خسته ام. نمیدونم از درونگرا بودنه یا چی
    – زمان گفتگو برام سخته همون لحظه بتونم جواب بدم. مخصوصا اگه موضوع خیلی مهمی باشه. کلمه واقعی هول شدن در تمام زندگی من هست. در هر لحظه از زندگیم هول میشم. میرم یه کار اداری انجام بدم هول میشم. با یکی قرار ملاقات ساده (حتی نه کاری) داشته باشم استرس میگیرم. کلا همیشه اضطراب دارم و نمیدونم چجوری حرفم یا درخواستم رو درست بیان کنم
    – هر نوع گفتگویی رو باید از قبل بهش فکر کنم تمرین کنم هر نوع سناریویی را در نظر بگیرم و آماده باشم.
    – ارتباط چشمی برام سخته. موقع حرف زدن به چشم طرف مقابلم نگاه کنم نه میفهمم خودم چی میگم نه طرف مقابلم چی میگه. باید به یه جای دیگه نگاه کنم، انگار حالتای صورت یا چشم، حواسمو پرت میکنه.
    – در مقابل احساسات دیگران نمیدونم چه عکس العملی داشته باشم. یکی ناراحته، یکی گریه میکنه، یکی خوشحاله یا هر احساسات دیگه ای، نمیدونم واقعا چی بگم یا کاری انجام بدم. همین طوری آروم بشینم و گریه اش رو ببینم. یا بغلش کنم یا تنهاش بذارم یا حرفی بزنم ؟؟؟؟ دوست دارم حسش رو بهتر کنم ولی نمیدونم چجوری
    – روزهای مهم که صد درصد از قبل آماده میشم و تمرین میکنم. ولی این کل ماجرا نیست. من هر لحظه ام رو چندین بار زندگی میکنم. برنامه ریزی میکنم. اگه یه ذره از برنامه خارج بشم کل زندگیم بهم میخوره. اگه برنامه نداشته باشم نمیتونم تمرکز کنم.
    – متاهلم و این رفتارهام همسرم هم اذیت میکنه چون برنامه ریزی هاش مثل من دقیق و جزیی نیست. مثلا اگه آخر هفته برنامه ای بذاره که با دوستای ایرانی مون بریم جایی من عصبانی میشم که چرا زودتر به من نمیگه من دقیق میخوام برنامه رو بدونم ولی گاهی همه شون برنامه های لحظه ای میریزن و من واقعا چه همراهی شون کنم چه نکنم داغون میشم.
    – وقتی میخوام چیزی رو یاد بکیرم بهترین حالت برام ویدیوست. نوشته ها رو باید چند بار بخونم. احساس میکنم obsession من همون دقت روی کلمات متن و گرامر متنه. خیلی به ندرت من موقع خوندن متن تمرکز دارم. اکثر متنها رو باید چندین بار بخونم تا بفهمم چی خوندم و یادم بمونه. اگه مطلب درسی هم باشه که وحشتناکه. همیشه شاگرد اول بودم ولی همیشه 24 ساعته درس میخوندم. هیچ وقت هیچ تفریحی نداشتم تا بتونم خودمو برسونم.
    – وقتی با کسی حرف مشترک ندارم نمیتونم حرف بزنم. اصلا درک نمیکنم چرا با فردی که حرف مشترک ندارم باید باشم. همسرم برعکسه منه. با هر کسی یه بحثی داره. روی هر موضوعی که باشه. خیلی تلاش کردم مثل اون بشم ولی بیشتر خسته ام میکنه. الان که در مورد اوتیسم خوندم برام جالب بود که تنها نیست.حتی اگه با خانواده هم حرف مشترک نداشته باشم دوست ندارم یه جا باشم.
    – وقتی میرم کنفرانس با آدمهای جدید و ناشناس مشکلی ندارم استرسی ندارم ولی اگه کسی رو بین حضار بشناسم استرس میگیرم.
    – موقع کار صدای حرف زدن بقیه اذیتم میکنم. فقط صدای حرف زدن. اگه صدای توپ و تانک بیاد صدای حیوون بیاد چه میدونم صدای گوش خراش هیچ کدوم اذیتم نمیکنه. فقط صدای حرف زدن. برا همین موقع کار تو محیط کارم همیشه هدست دارم و یا صدای بارون و رعد و برق گوش میدم یا یه آهنگی که باز زیاد حرف نزنه توش
    – قبلا خیلی استرس داشتم تو هر شرایطی. تقریبا دو سالی هست که در مورد خیلی چیزا هر گونه حس خودم رو از دست دادم نه چیزی خوشحالم میکنه نه ناراحت نه گریه نه خنده نه ترس نه استرس … انگار همه حسها درونم مردن
    – هیچ وقت پیش مشاور نرفتم. از وقتی هم که از ایران خارج شدم مشکلات رو اوایل به تفاوت فرهنگی ربط میدادم ولی خب بیشتر و بیشتر که میگذره حس میکنم واقعا یه تفاوتی دارم با بقیه و این خیلی اذیتم میکنه
    – همیشه احساس میکنم بقیه دارن با طعنه باهام حرف میزنند. احساس میکنم بخاطر رفتارهام منو فرد بی ادبی میدونند. ولی واقعا تو شرایط مختلف نمیدونم چه رفتاری داشته باشم. تو جمعهای ایرانی هم که خیلی بدتره.
    – شنونده آرومی ام. نمیتونم بگم خوب ولی توی جمع ها همیشه آروم میشینم و بی سر و صدا فقط گوش میدم به بقیه و همیشه استرس دارم که کسی مجبورم نکنه وارد بحث بشم. برا همین همیشه رنگ پوستم قرمز میشه. گوشهام داغ داغ میشه و دستها و پاهام یخ میزنه. گاهی که احساس امنیت میکنم که دیگه کسی کاریم نداره یکم قرمزی کم میشه
    – روی هر کاری که انجام میدم خیلی دقت و وسواس دارم. برای همین سعی میکنم بهترین باشه کارم و اگه نباشه و اگه یه نفر انتقاد کنه از خودم به قدری عصبانی میشم که به خودم آسیب میزنم یا ساعتها گریه میکنم. واقعا ساعتها … به قدری که چشمها و سرم درد میگیره و باید قرص مسکن قوی بخورم
    – همسرم نظرش اینه که بیشتر مشکلات رفتاری و روحی من بخاطر انتقاد دائمی مادرم از من بوده. حتی کوچکترین موارد رو مادرم ازمون انتقاد میکرد. سرزنشمون میکرد. (همین باعث شده خودم هم از داشتن فرزند بترسم). همسرم میگه بخاطر همینه که من تبدیل شدم به منتقد اعظم خودم. ولی بهر حال اگه اینم باشه باید راه حل و درمانی داشته باشه. شما تصور کن در سال دوم راهنمایی من با تفاوت معدل فقط دو صدم شاگرد دوم شدم. 32 شاگرد بعد از من بودن ولی مادرم اولین جمله ای که بعد از گرفتن تقدیرنامه گفت چرا دوم شدی؟ چرا اول نشدی؟ این رو همیشه داشتیم. چرا 19.75؟ چرا 20 نشدی؟ چرا زیر کفشت کثیفه؟ چرا؟ چرا؟ چرا؟
    – گاهی احساس میکنم مشکلات روانیم به قدری زیاده که هیچ کاری هم از دستم برنمیاد. تنها راهش اینه زندگیم رو تموم کنم. هیچ وقت از زندگی لذت نبردم. گاهی فکر میکنم اصلا به چی علاقه دارم. همسرم تشویقم میکنه به کاری که علاقه دارم بپردازم موسیقی هنر یا هر رشته کاری ولی احساس میکنم به قدری مادرم از هر کارم انتقاد کرد حتی تصمیم هم نیمتونم بگیرم به چی علاقه داره
    – مشکل تصمیم گیری من فقط در مسائل بزرگ زندگیم نیست. حتی نمیتونم تصمیم بگیرم کدوم رنگ لباس رو در مغازه امتحان کنم و بخرم. در هر مورد کوچکی مشکل تصمیم گیری دارم که این همیشه باعث جدل با همسرم میشه
    – مطمئنم فکر کنم مشکلات بیشتری هم پیدا میکنم ولی نمیدونم چجوری این مشکلاتم رو حل کنم

    آیا اینها نشونه اوتیسمه یا بیماری دیگه ای هست؟ آیا اگه اوتیسمه، درمانی داره؟

    1. درود بر شما دوست خوبم
      ممنونم از متن کاملتون و اینکه با ما صحبت کردید
      دوست من ،برخی از مواردی که شما مطرح کردید میتونه نشانه اتیسم در بزرگسالی باشه ولی برای این امر نیاز هست که از گذشته و کودکی شما اطلاعات بیشتری داشته باشیم.این موارد ذکر شده میتونه نشانه اختلالات دیگری مانند وسواس و یا اضطراب هم باشه و یا حتی اختلالات دیگه. صحبت همسرتون هم میتونه درست باشه بخصوص اینکه به نظر میاد مادرتون رفتارهای وسواسی داشتند.
      نخست اینکه شما باید یک مشاوره کامل از همکارم خانم اسدی دریافت کنید برای این کار میتونید در بخش مشاوره ما از ایشان نوبت مشاوره دریافت کنید
      برای دریافت راهکار هم بعد از دریافت مشاوره های ابتدایی در خدمتتون هستیم.

  60. سلام وقت بخیر
    میخام درمورد خصوصیاتی که دارم توضیحاتی بدم و شما لطف کنید راهنمایی بفرمایید.
    من تا کلاس پنجم دبستان تو یک روستا کوچیک که تعداد خانوارش نزدیک 20 تا خونواده بوده بزرگ شدم.و بعد از اون تا پیش دانشگاهی رفتم خونه پدربزرگم تو ی شهر کوچیک درس خوندم و بعدش دانشگاه تهران قبول شدم و بعد تموم کردن درسم تهران مشغول کار هستم.
    به گفته خانوادم تو بچگی مدام گریه میکردم و دیر راه رفتم و دیرتر از همسالان صحبت کردم و اینکه لجبازی و یکدنگی زیادی داشتم و علاقه زیادی به لباس پوشیدن و کفش پوشیدن نداشتم و راستش خودمم یاد میاد که تا قبل از اینکه برم کلاس اول زیاد لباس نمیپوشیدم و لخت بودم.
    علاقه زیادی به بازی کردن با بچه ها نداشتم ولی چون اختلاف سنیم با خواهرم و دختر عموم و پسر عموم کمه و تو روستا بچه ها تو ی رنج سنی بودیم علی رغم میل باطنیم با اونا بازی میکردم.تو بازی دوست نداشتم وسایلامو به کسی بدم.عاشق اب بازی بودم و تو تابستون روزی دوبار تا سه بار میرفتم آبتنی و اینکه دوست داشتم همیشه بیرون از خونه باشم و اینکه وابستگی زیادی به پدرم داشتم طوریکه از دوسالگی به بعد بغل پدرم میخابیدم و اینکه پدرم موتور داشت و اگه میخاست بره شهر یا یک روستا دیگه منم باهاش میرفتم و بارها شده بود که مدرسه نرفتم تا با بابام برم شهر یا جای دیگه.
    از همون کودکی صحبت با دیگران برام سخت بودش و وقتی با کسی صحبت میکنم دوس ندارم تو چشماش نگاه کنم ولی برای رعایت ادب نگاه میکنم و اگه طرف از اعضا خانواده یا کسی باشه ترجیح میدم که وقتی باهاشون حرف میزنم خودمو مشغول به کاری کنم تا زیاد باهاشون تماس چشمی نداشته باشم.
    از خونه که میام بیرون و میخام برم سرکار اضطراب دارم،درصورتی که میدونم سرکار هیچ اتفاق بدی نمیفته.
    اصلن دوس ندارم وقتی از خونه بیرون میرم کس اشنایی رو ببینم تا مجبور نباشم بهش سلام کنم و سرکار که میرم برای مودب بودن به همکارام سلام میکنم و زیاد دوس ندارم باهاشون صحبت کنم،راستش اصلن نمیدونم چجوری سر صحبتو با کسی باز کنم و ی موضوع مشترک برای گفتگو پیدا کنم.
    غذای خیلی تند زیاد میخورم،راستش وقتی غذا تند میخورم ی حس خوشایند بهم دست میده و اینکه در بیشتر مواقع نمک به غذام نمیزنم و بعضی مواقع که میزنم اونم خیلی کمه. مزه ترش رو هم خیلی کم حس میکنم.
    به گرما و سرما حسی ندارم،مثلن الان که هوا سرده من با پیراهن میرم بیرون درصورتی که همه لباس گرم پوشیدن ولی اگه هوا خیلی سرد باشه ی کاپشن بارونی نازک میپوشم،و تو خونه هم بیشتر مواقع لباسامو درمیارم و ی شرت پامه.
    خیلی علاقه زیادی به بیرون رفتن و پیاده روی دارم و شده که برم بییرون و ۳،۴ ساعت راه برم،بیرون که هستم دوس دارم ویترین مغازه هارو نگاه کنم ولی زیاد از خرید کردن خوشم نمیاد و اگه بیرون مغازها توپ یا بادکنکی یا چیزی اویزون باشه خیلی مواقع با دستم بهشون ضربه میزنم تا تکون بخورن.بانک که میرم یا منتظر مترو یا اتوبوس که هستم مدام راه میرم و خیلی کم پیش میاد که روی صندلی بشینم.روی پله برقی هم که هستم نمیتونم ثابت وایستم و مدام تکون میخورم و این طرف و اونطرف میرم.کیف و اگه خریدی کرده باشم که تو پلاستیک هستش رو با انگشتام زیاد نگه نمیدارم و دوس دارم بندازم دور مچ دستم.
    تهران با برادرم خونه اجاره کردم و بیشتر مواقع برادرم شهرستان هستش و اینکه دلم برای کسی زیاد تنگ نمیشه و خیلی کم و دیر به دیر به خونوادم زنگ میزنم و بیشتر مواقع خودشون بهم زنگ میزنن.
    از صدا زنگ گوشی بدم میاد و گوشیم رو حالت سکوت و لرزش هستش،وقتی گوشیم زنگ میخوره یا پیام میاد اضطراب میگیرم،مثلن حتی وقتی میدونم کسی که بهم زنگ زده میخاد بهم بگه الان واست پول ریختم.
    از بچگی پدرم ضرب المثل و کنایه ها رو بهم یاد میداد و منم علاقه زیادی به یاد گرفتنشون داشتم و تو ذهن خودم اون ضرب المثلها رو تغییر میدادم و خنده دارشون میکردم.
    تو حرف زدن خیلی پیش اومده که نیت طرفو از گفته هاش نفهمیدم طوری که بعدن کس دیگه ای که باهام بوده برام توضیح داده که منظور طرف چی بوده از حرفاش یا خودش که فک میکرده من خودمو زدم به اون راه یا منظورشو نفهمیدم برام بیشتر و شفاف تر توضیح داده و اینکه نحوه حرف زدن دیگران رو متوجه نمیشم مثلن از بقیه شنیدم که فلان همکار وقتی حرف میزنه زیاد کلمه خاصی رو تو حرفاش تکرار میکنه یا زیاد دستاشو تکون میده. و بارها شده که تو حرف زدن با کسی یا تو جمعی ی حرفی زدم که احمقانه بوده و یا طرف از حرفم ناراحت شده درصورتی که به نظر خودم حرف بدی نزدم.
    شروع یک گفتگو و مکالمه و ادامه دادنش برام سخته و از نظر بقیه ادم جالبی برای صحبت کردن نیستم،راستش با خودم زیاد فک میکنم و قدرت تخیلم خوبه و ی دنیا موازی تو ذهنم با این دنیا ساختم و این تخیلاتمو هر زمان که وقت داشته باشم به صورت ایده و داستان مینویسم و اینکه توانایی اینو دارم اگه ی اتفاقی میفته یا کسی چیزی میگه من همون لحظه یه حرفی بزنم که خنده دار باشه و اونایی که هستن بخندن،راستش چون زیاد اهل صحبت کردن نیستم در بیشتر مواقع همون حرف رو هم به زبون نمیارم و تو ذهن خودم میگم.
    علاقه زیادی به نگاه کردن به تابلو مغازه ها دارم و اینکه پلاک ماشینها رو نگاه میکنم ولی اصلن حفظ نمیکنم.
    فیلم زیاد میبینم و تو ذهنم درمورد فیلمی که دیدم فک میکنم و اونو تو ذهنم تحلیلش میکنم و خیلی دوس دارم کسی باشه که درمورد فیلم باهاش صحبت کنم.
    از انداختن گردنبند و دست بند و بستن ساعت خوشم نمیاد ولی اگه کسی دستبند دستش باشه یا گردبند یا اگه خالکوبی داشته باشه زیاد نگاه میکنم.
    موتور سواری بلدم ولی رانندگی با ماشینو اصلن نگرفتم و اینکه از بچگی ادم دست و پا چلفتی بودم و به خصوص تو کارهایی که به حرکات دست مربوطه مثل بستن بند کفش و نوشتن ضعیف بودم.واسم پیش اومده موقع راه رفتن حواسم نبوده به درخت یا چیزی خوردم و خیلی مواقع اگه دستم یا پام تو خونه به جایی بخوره و خون بیاد متوجه نشم.
    از مسافرت رفتن خوشم نمیاد و یادم میاد تو دوران مدرسه و دانشگاه هم تقریبن هیچ اردویی رو نرفتم.
    احساس دیگران رو از رو چهره درک میکنم مثلن الان میخنده پس خوشحاله و ناراحت داره گریه میکنه ولی اگه کسی ماشین خریده و خوشحاله و بقیه دارن بهش تبریک میگن من برام سخته که بهش تبریک بگم و اگه بهش تبریک بگم خیلی معمولی میگم طوریکه بقیه فک میکنن من حسودیم شده در صورتی که اصلن حسادت نمیکنم،یا اگه کسی عزیزشو از دست داده باشه نمیتونم خوب بهش تسلیت بگم.

    1. درود دوست خوب من
      از اشنایی با شما بسیار خوشحالم
      دوست من ،مواردی که شما فرمودید میتونه هم نشانه اختلال اتیسم سطح یک در یک بزرگسال باشه و هم نشانه های از اختلال پردازش حسی و هم ویژگی های شخصیتی یک فرد و یا هر مورد دیگری….
      اما نکته اینجاست که شما باید یک ارزیابی دریافت نمایید اما برای این امر باید ببنیم که ایا روال زندگی شما در حال حاضر سخت و ناراحت کننده هست و یا اینکه خیر و میتواند با همین روال به جلو بروید و به زندگی عادی و روز مره خود ادامه دهید و البته لازم هست اشاره کنم در صورت اینکه این روال و موارد باعث رنجش شما هستند باید مشاوره دریافت کنید و این روالها را مثلا با cbt تغییر دهید.ولی درمورد تشخیص از نظر بنده تشخیص فرد برزگسال دارای اتیسم بسیار بسیار دشوار تر از کودک دارای اتیسم هست .برای این منظور باید مراجعه حضوری داشته باشید تا بتوانیم به شما کمک کنیم.راستی دو سوال شما در دانشگاه چه رشته ای خوانده اید و اکنون شغل شما چیست؟

      1. سلام وفت بخیر
        ممنون بابت اینکه پاسخ ایمیلمو دادین
        راستش به دلیل مشغله کاری نتونستم زودتر پاسخ پیامتونو بدم
        راستش خودم رشته تحصیلیم گفتاردرمانی هست و در تهران مشغول بکار هستم و با اینحال بعد اتمام درسم در دانشگاه که با اوتیسم آشنا شدم درمورد خودم شک کردم ولی در این مدت به دلایل مختلف پیگیر نبودم ولی الان به دلیل اینکه زندگی شخصیمو تا حدودی تحت تاثیر قرار داده دنبال این هستم که اختلال اوتیسم دارم یا نه و پاسخ این پرسش واقعن برام مهم است

        1. دوست من بهترین کار این هست که یک ارزیابی کامل و حضوری دریافت کنید برای این کار می تونید به افرادی که تست ADIR رو کار می کنند مراجعه کنید تا مطمئن بشید درگیر با اتیسم هستید یا نه لطفا به ایمیل [email protected] پیام بدید تا شماره تلفن فردی که در تهران این تست رو انجام میده در اختیارتون قرار بدهم

  61. سلام.
    من از بچگی یه سری مشکلات داشتم ولی دکتر نبردنم.
    یک بار رفتم پیش روانشناس بالینی، گفت: شبیه سندروم اسپرگره. ولی بعد که بیشتر صحبت کردیم. گفت: یه تفاوت هایی با اسپرگر داره. باید بیشتر بررسی شه. شاید مشکلات آناتومی مغزی باشه.
    قراره برم دکترهای دیگه ای واسه بررسی های بیشتر.
    ولی میخواستم بدونم مشکلات آناتومی مغزی به چه معناست؟ ایا شبیه سندروم اسپرگر ممکنه بروز کنند؟ (چون واقعا هم تو اینترنت اسپرگر رو میخونم شباهت بهش زیاد دارم ولی تفاوت هم باهاش دارم.)
    مشکلات آناتومی مغزی چه تاثیری روی زندگی میتونند بذارند؟ (چون تو اینترنت هرچی سرچ کردم چیزی در مورد مشکلات اناتومی مغزی نبود.)
    ممنون میشم اگه یک توضیحی در مورد مشکلات آناتومی مغزی بدید.
    من دختر 24 ساله هستم و دیپلم انسانی دارم. دیپلم رو با معدل بالای 18 گرفتم.
    واقعا احتمال داره مشکلات آناتومی مغزی داشته باشم؟

    1. درود دوست من
      مشکل اناتومی مغزی یک تشخیص خیلی خیلی خیلی کلی هست مشکل اناتومی مغزی خیلی گسترده هست و اصولا نباید از این عبارت استفاده کرد.اگر قرار هست تشخیصی داده بشه باید از عبارات مشخص استفاده بشه.باید از این همکار گرامی بخواهید یک منبع معتبر در مورد اختلالی به نام مشکل اناتومی مغزی به شما معرفی کنند.به نظر من متخصص خودتون رو تغییر بدید

  62. سلام شبتون بخیر
    من از بچگی یک سری حرکات اضافی دست و پا داشتم و مدام با انگشت های پا یا دست بازی می‌کردم و اصلا ثابت نمیتونم بشینم مخصوصا وقتی یکم مضطرب میشم بابت شرایط محیط کلا خیلی سریع استرسی و عصبی میشم و کل بدنم شروع به لرزیدن میکنه الان ۲۷ سالمه و ۳ ساله که علاوه بر این درک حرف های بقیه خیلی برام سخت شده و وقتی با کسی هم صحبت میکنم همه میگن مثل گوینده ها حرف میزنم گاهی اوقات هم میگن انگار خودت نمیفهمی چی میگی کلمات بعدیم یادم میره همینطور نمیتونم منظورم رو درست برسونم و جملاتم تقریبا نا تمام میمانه مهارت بالایی تو کارم دارم ولی به خاطرم قدرت کلام شلی که بابت مشکلاتی که متوجه شدم دارم ندارم نمیتوانم موفق شم البته تا پیش دانشگاهی سطح حفظیاتم عالی بود اما الان خیلی ضعیف شده ولی همون موقع روابط اجتماعی خیلی خوبی نداشتم خیلی ناراحتم میشه کمکم کنید

    1. درود دوست من
      این مواردی که شما فرمودید باید بیشتر بررسی بشه برای نمونه باید بررسی کنیم که چه میزان شما احتمال داره درگیر با اضطراب باشید. و اینکه ایا علائم دیگری مانند وسواس و یا رفتارهای عادتی دیگه و یا نقص در عملکرد های عاطفی دارید یا نه.ساکن کجا هستید؟

  63. سلام
    من خانومی ۳۹ ساله هستم و فکر میکنم اختلال اوتیسم رو از کودکی داشتم
    زمانی که به مدرسه رفتم تا مدت ها با اینکه توجه و نگاهم به مربی اموزش بود اما چیزی یاد نمیگرفتم و نمیتونستم تمرکز کنم،تا حدی که مسئولین اموزش از والدین خواسته بودن در صورت استمرار این وضعیت منو به مدرسه معلولین ذهنی ببرن.اما به مرور با فشار اموزشی و معلم خصوصی اوضاع بهتر شد
    هیچ وقت دوستی نداشتم اگر هم بود مقطعی و معاشرت بیشتر از طرف اونها بود
    تو ارتباط چشمی مشکل دارم و از نگاه کردن به صورت دیگران موقع صحبت دوری میکنم . در حال حاضر که شاغلم و همیشه مشکل عدم تمرکز دارم
    لیست روزانه کارهام رو باید بنویسم تا فراموش نکنم، دلم نمیخواد با کسی حرف بزنم ، با تنهایی خودم خیلی خوشحال ترم
    بهترین موقعیت های شغلی رو بخاطر استرس تغییر ندادن محیط از دست دادم، حتی به اشیا وابستگی دارم
    و همیشه تو ذهنم در حال تجسم بدترین اتفاق ها هستم
    ترس از دست دادن و انتخاب غلط تمام زندگی من رو فلج کرده، نمیدونم مشکلات من به موضوع افسردگی بر میگرده، یا ریشه در اوتیسم داره

    1. درود دوست من
      ممنونم که با ما صحبت می کنید
      مواردی که شما فرمودید میشه از چند جنبه بهش نگاه کرد. این موارد میتونه هم نشانه اتیسم باشه و هم نشانه برخی اختلالات دیگر مثل اختلال ocd یا افسردگی و یا حتی اختلال شخصیت.
      ایا شما رفتار های تکرار شونده هم دارید ؟
      ایا شما رفتارهای وسواسی هم دارید؟

  64. سلام اقای دکتر. خسته نباشید.
    خواهرزادم یه دختر جوونه که از بچگی دچار مشکلاتی بوده که والدین فکر میکردن از عمده کاراش دکتر نبردنش فقط دعواش میکردن که چرا این جوری هستی.
    حالا دختر خواهرم خودش رفته دنبالش روانشناس رفته گفته از بچگی این جور بودم الان این جورم روانشناس گفته ممکنه اسپرگر باشه. ممکنه بیماری دیگه ای باشه. برو پیش روانپزشک واسه ادامه تشخیص.
    شنیدیم اگه شخصی مشکل مغزی از بچگی داشته باشه اول باید بره پیش روانشناس بعد روانپزشک بعد متخصص اعصاب و روان بعد متخصص مغز و اعصاب بعد نوار مغز بعد سیتی اسکن مغز. درسته؟
    چند روز دیگه دختر خواهرم قراره بره پیش روانپزشک. اگه روانپزشک هم بگه یه مشکلی هست که از بچگی داره چه قدر راه مونده تا سیتی اسکن مغز؟
    اگه تشخیص اسپرگر بدن سیتی اسکن مغز میدن یا اگه بیماری دیگه ای تشخیص بدن؟ چه بیماری تشخیص بدن سیتی اسکن مغز میدن؟
    اخه ما شنیدیم هر بیماری مادرزادی مغزی تو سیتی اسکن مغز مشخص میشه. خواهر زاده منم از وقتی نوزاد چند ماهه بوده اولین علائم و چیزهای عجیبش دیده شده.

    1. درود دوست من
      در مورد ویژگی های ایشان ابتدا باید یک متخصص اتیسم ایشان را مورد بررسی و سنجش قرار دهند. در صورت وجود اختلال اتیسم می توان هم رفتار درمانی و هم دارو درمانی را انجام داد. اما سی تی اسکن به عنوان یک فرایند تشخیصی نباید استفاده بشه و مورد تایید نیست و شاید یک فرایند کمکی باشه. در هیچ کجای دنیا تاکید می کنم در هیچ کجای دنیا از سی تی اسکن برای تشخیص طیف اتیسم استفاده نمی شه.تشخیص استاندارد اتیسم تنها از طریق پرسشنامه و مشاهده انجام میشه

  65. سلام وقت بخیر
    من یه دختره23 ساله هستم
    همیشه ارتباط برقرار کردن با افراد برام سخت بوده و حتی تو بچگی هم مثل بقیه هم سن و سالام نبودم و بیشتر هم به بزرگتر از سن خودم تمایل داشتم ک خب تو جمع های اونام نمیتونستم حرف بزنم و همییشه برچسب ساکت و منزوی میخورد بهم، البته اینم بگم برخورد مامانمم تو جمع ها باهام زیاد خوب نبود
    تو دوران مدرسه همیشه دو سه تا دوست صمیمی داشتم ک باهاشون راحت بودم ک هرسال تقریبا همونا بودن و هنوزم باهاشون درارتباطم ولی نه مثل قبل،با بقیه دوستا و همکلاسیام خوب بودم تقریبا ولی ارتباط عمیق نمیتونستم باهاشون بگیرم یا نمیدونستم باید الان چه رفتاری داشته باشم یا چه حرفی بزنم،یه جورایی تو جمعشون اینجوری بودم ک در میان جمعم و دلم جای دیگری…راحت نبودم.
    این حالتام و وسواسم تو دبیرستان و کنکور بیشتر شد و چهارسال پیش حدود یک سال و خورده ازیپم و ریسپیریدون مصرف کردم و بعد بدون نظر پزشک کم کم قطعشون کردم و همیشه برام سوال بود ک چرا دکتر بهم ریسپیریدون داده.
    نمیخام از خودم تعریف کنم ولی انگار هوش و استعداد بالایی تو اکثر کارها دارم و همین میترسونتم و نمیزاره کاری کنم چون همیشه تو یه حوزه ای که وارد میشم میبینم چه توش خوبم میگم عهه همینه،همین استعداد و علاقه منه،بعد چند روز دیگه تا با یه حوزه دیگه آشنا میشم میگم عه اینم چه جالب و باحاله،برم سراغ این و… اخرم نمیفهمم باید چه کاری کنم،دلم خیلی از حوزه ها رو همزمان میخاد.
    تو دوران مدرسه بدون خوندن یاا کمتررین زمان خوندن(واقعا کم)همیشه نمرات بالایی میگرفتم که باعث میشد دوستام فکر میکردن من یه دروغگو هستم و همش دارم درس میخونم.
    همین برچسبا باعث شد که حتی از به طرف درس رفتن هم زده شم و نتونم کمترین تمرکز و خوندن رو برای کنکور بزارم و حسابی سرخورده و درجا زدم.
    شاید از نظر بقیه قابل درک نباشه ولی واقعا این فکره داره اذیتم میکنه که من با کمترین تلاش میتونم بهترین نتیجه رو بگیرم،ترجیح میدم سراغ کاری نرم تا برچسب نخورم یا حتی کار رو پیچیده کنم برای خودم تا احتمال موفقیتم توش کم شه،از موفق شدن میترسم
    حتی میترسم از اینکه فکر کنم باهوشم و حتی اطرافیانم ک بهم میگن حالم بد میشه،همش با خودم فکر میکنم اگه من تو همه چیز قراره باهوش یا خوب باشم،پس اونایی که تو خیلی کارا شاید اون استعداد زیادو نداشته باشن یا خوب نباشن چی میشن؟پس من حتما دارم حق اونارو میخورم، پس نههه من حتما تو همه چیز باهوش نیستم و چیزایی هم هست ک توشون خوب نباشم
    این فکرااا آزارم میده به معنای واقعی
    بنظرتون اینا نشونه اتیسم میتونه باشه یا چیز دیگه ای؟
    و باید چیکار کنم؟ توصیه ای برای خودم و فکرام دارید ک بتونه بهم کمک کنه؟
    ممنونم

    1. درود دوست من
      ممنونم که ما رو به عنوان هم صحبت انتخاب کردی
      دوست من این موارد که شما فرمودید نمیتونه نشانه اتیسم باشه و بیشتر نشانه هایی از نوعی شخصیت هست که باید بیشتر شناخته بشه تا بتونم بهتون کمک کنم.شما درمورد وسواس صحبت کردید و ممنونم میشم بیشتر درموردش برام توضیح بدید و اینکه ایا نظر دیگران درمورد خوتون براتون مهمه؟
      در مورد روابط خانوادگی تون بهم بفرمایید ؟ و اینکه الان دانشجو هستید؟

  66. درود به شما
    خیلی ممنونم ازتون🙏
    در مورد وسواس،وسواس چک کردن،شستشو و فکر کردن
    مثلا در مورد شستشو اینجوری بود که فکر و تمرکزم یهو میرفت یه جا دیگه،بعد ک ب خودم میومدم میدیدم کلی زمان گذشته
    چک کردن و شستشو رو بنظرم الان خیلی بهتر از قبل شدم و برا خودم مرحله ب مرحله اش کردم ولی بازم کماکان میاد سراغم
    در مورد فکر کردن،انگار نشخوار فکری دارم،خیلی زیاد فکر میکنم راجبه مساعل مختلف،کافیه یه مطلب جدید ببینم یا یه موضوع جدید چه تو ذهنم،چه تو زندگی پیش بیاد،کلی در موردش فکر میکنم که مثلا درسته،غلطه یا زوایای مختلف یا پنهانش چیه، و اینم خودش آزار دهنده اس این مقدار فکر کردن و خب باعث میشه کارامم هی عقب بندازم.
    در مورد نظر دیگران،اره برام مهمه بنظرم،البته قبلا شدید تر بود و الان سعی میکنم کمتر اهمیت بدم و روم خیلی تاثیر نزاره،حتی الان طوری شدم ک بنظرم نظرات مثبت بیشتر اظطراب بهم میده و حالمو یه طوری میکنه نسبت به نظرات منفی،نمیدونم همیشه اینطوری بودم یا نه
    و در کل دیگران برام خیلی مهم اند،اینکه سعی کنم کاری نکنم ک اذیت شن و یا اینطوری نباشه ک خودمو بهتر ببینم یا حتی اونا بهتر ببینن و…
    مثلا الان یک ساله و خورده ای هس که با محافل ادبی و ادبیات به طور خاص آشنا شدم و واقعا بهش علاقه مندم و اولین چیزی هست که ادامه اش دادم ولی اینطوری نیستم که زمان زیادی براش بزارم و یا مثلا تنها حوزه مورد علاقه زندگیم باشه،همین الانشم دوست دارم خیلی چیزای دیگم امتحان کنم در کنارش،تو همین مدت تو محافلی ک میرفتم،نظر خیلی از افرادی که سالها تو این حوزه مطالعه و دستی دارند جلب میشد بهم و تعریف میکردن و خب این باعث میشد همش فکرایی ک گفتم بیاد سراغم و حالم یه طوری شه و نگران بقیه اعضا باشم و خب بعضی وقتام حس میکردم از حسادت یه حس بدی بهم منتقل میکنند با رفتارشون یا یه نگاه بدی بهم دارند هرچند که باهم روابط خوبی هم داشتیم.
    روابطم با خانواده خوب و معمولیه،ولی اینطوری نیستم که هرچیزیو بهشون بگم یا زیاد از هم تعریف کنیم و..،از بچگی هم کارامو ب خودم سپردن و از لحاظ عاطفی یا خیلی از کارای شخصی مستقلم و حتی بار خواهر کوچکترمم رو دوش منه خیلی وقتا،با پدرم بهترم و راحت تر،مامانم کلا هیچوقت از نظر عاطفی کار خاصی نکرده و اتفاقا برعکس همیشه هم سعی کرده جلو بقیه یه ایرادی ازم بگیره یا ضایعم کنه و حس بدی بهم بده،هرچند که این رفتاراش بنظرم ناخودآگاهس و الان دیگه سعی میکنم درکش کنم و کمتر ناراحت یا عصبی شم چون حس میکنم خودشم تو یه سری از حسرت های دوران بچگی یا یه زمان خاصی مونده و اونم بنظرم با وجودی ک استعداد خوبی تو خیلی چیزا داره ولی انگار خودشو باور نداره و یه اعتماد ب نفس ضعیف ک فقط دوست داره جلو بقیه موجه جلوه کنه و رفتاراش فیک و الکیه بعضی وقتا و از نظر من ک برعکس این رفتارای الکی موجه بیشتر به دل نمیشینه و برا همینه ک هی ب مام گیر میده و یا مثلا رییس بازی در میاره،و وسواسم داره مثلا چک کردن یا شستشو که فکر میکنم اونم هی ذهنش پرت میشه ولی هیچوقت حتی این رفتارای خودشم نمیپذیره چه برسه ب اینکه بخاد بره دنبال درمان،پدرمم بنظرم تا حدودی کمالگراس و تو خانواده پدریمم سابقه وسواس و اظطراب هست.
    نه من دانشجو نیستم و این یکی از سرخوردگی های زندگیمه،هم بخاطر خانوادم ک روشون نمیشه بگن دخترشون هیچی نشده،هم بخاطر خودم که دوست داشتم دانشگاه و اتفاقات بعدشو تجربه کنم ولی هیچوقت نتونستم درس بخونم برا کنکور،هی از این شاخه به اون شاخه پریدم و رشته های مختلف رو خاستم کنکور بدم،ولی هر رشته ای هم خاستم برم سراغش نتونستم براش بخونم و تلاشی کنم،روزایی ک درست برای کنکور خوندم به تعداد انگشتام نمیرسید تا پارسال که تصمیم گرفتم بخونم برای فرهنگیان رشته زبان و دو هفته براش خوندم و اولین تجربه درس خوندن طولانی و مستمر عمرم بود،درصدام نسبت به این دو هفته خوب بود ولی فرهنگیان زبان چهار پنج نفر فقط از استان ما میخاست،ک من رتبم نرسید.
    الانم میترسم بخام درس بخونم به دلایلی ک گفتم.
    اینم بگم ک من اظطراب اجتمایی شدید هم داشتم و حتی دستام یخ میکرد و ضربان قلبم میرفت بالا موقع حرف زدن با بقیه و هول بودم،از وقتی این محافل ادبی رو رفتم تونستم به این مورد خیلی غلبه کنم و شاید بخاطر همینه ک این محافل رو ادامه دادم،الان خیلی آرامشم تو این مورد بیشتر از قبله و اظطرابم کامل از بین نرفته ولی خیییلی کمتر شده.

    1. درود دوست من
      با توجه به صحبتهایی که داشتید از نظر بنده اتیسم منتفی هست وباید بر روی وسواس و اضطراب کار کنید. شما پتانسیل های خود درمانی را دارید بهتره به سراغ یک روانشناس خوب در منطقه سکونت خودتون برید و در مانهایی رو شروع کنید مثلا cbt.برخی از رفتار هایی که شما را نگران کرده هم میتونه ریشه در گذشته شما داشته باشه.
      دوست من به کنکور بهتر بیشتر فکر کنید. سعی کنید این حجم از توانایی رو در مسیر درستی استفاده کنید تا برای اینده هم شرایط بهتری داشته باشید هرچند که همه چیز کنکور نیست و بهترین حالت اینه که شما انسان راضی از خودتون باشید و آرامشی که دیگران ندارند را بدست بیارید.در خدمت شما هستم .

  67. درود به شما
    خیلی ممنونم که از طریق سایت این فرصت رو ایجاد کردید برای راهنمایی و خیلی ممنونم برای توصیه هاتون
    اره واقعا خودمم بخاطر کنکور و دانشگاه نرفتن ناراحتم،ولی متاسفانه نمیدونم چرا نمیتونم با درس خوندن ارتباط بگیرم،آرزوم شده مثل بقیه ک میتونن بشینن پای درس،منم بتونم بشینم و درس بخونم،امیدوارم بتونم یه طوری به این موضوع غلبه کنم.
    در مورد توانایی ها هم من هنوز شک دارم به خودم،گاهی فکر میکنم شاید همه شدن ها و چیزایی ک گفتم فقط از روی شانس یا اتفاق یا همچین چیزی بوده باشه،از کجا معلوم همچین چیزی نبوده باشه؟از کجا معلوم دلیلش استعداد من یا خود من بوده باشه؟
    این فکرای مختلف،هی در این زمینه میاد سراغم
    انگار دنبال راهی ام که حقیقتو در مورد خودم بفهمم و بدونم واقعا چی درسته و چی درست نیس
    راهی نیست که بشه در این مورد بفهمم؟
    سپاس

    1. سپاس از شما دوست خوبم
      نه در مورد شما و با توضیحاتی که دادید نمی توان بحث شانس یا رخداد را مطرح نمود.قطعا هر کسی دارای نوعی استعداد هست و البته الان دیگه به هوش به عنوان یک عامل واحد در یادگیری نگاه نمی کنند و هوش یک کلیت هست . و ممکنه شما در برخی از موارد توانایی هایی خاص داشته باشید. می تونید برای پیدا کردن پاسختون از همین کانال با ما در ارتباط باشید و البته بنده در حد توان و زمان در خدمت هستم

      1. درود به شما
        سپاس بابت راهنمایی و لطفتون
        خوشحال میشم از کمکتون بهره مند شم در حدی که براتون امکانش هست
        از چه طریقی و چطور میتونم ارتباط بگیرم؟

          1. ممنونم
            درمورد پیدا کردن پاسخم،از چه راه هایی میتونم اقدام کنم؟ تستی چیزی در این مورد وجود داره که برم سراغش؟

          2. خودتون نباید به دنبال پاسخ باشید سوالات رو مطح کنید و پاسخ دریافت کنید.

  68. من ۱۹ سالمه و تقریبا تمام علائم گفته شده رو دارم !
    تقریبا هیچ دوستی ندارم
    ارتباط اجتماعی برام سخته و نگاه کردن به صورت آدم ها برام مشکله
    و شروع کارهای جدید برام ترسناکه
    راهی هست که قطعی متوجه بشم که اتیسم دارم یا نه؟

    1. درود دوست خوبم
      برخی از این موارد میتونه به عنوان یکی از ویژگی های شخصیتی باشه و الزاما باید توسط یک متخصص اتیسم مورد بررسی قرار بگیرید تا مشخص بشه این علائم مربوط به چی هست. ولی اگر این علائم در حال حاظر خللی در زندگی روزمره و روتین شما نداره باید از مشاور ها کمک بگیرید تا بتونید کارایی زندگی خودتون رو به حد اکثر برسانید.نکته ای دیگر اینکه شما در حال حاظر در مقطع سنی هستید که بیشترین کنش و واکنشهای عاطفی و هیجانی را دارید و باید همه جونب را در مورد خودتون در نظر بگیرید . دوست جوان من براتون بهترین ها رو آرزو دارم و از تون می خوام از لحظه های زندگی بیشترین لذت رو ببرید

  69. سلام منم۱۹ سالمه و براساس چیزایی ک گفتید فک میکنم اوتیسم دارم و ناراحتم امیدوارم زودتر بمیرم راحت شم

    1. درود دوست خوبم
      دوست من تشخیص اتیسم در بزرگسالی کار سختی هست و الزاما باید از تست های استاندارد مانند adir استفاده بشه. حتی خود من هم برخی از این علائم رو دارم.اما زندگی چیزی نیست که بشه راحت کنارش کذاشت درسته حالا سختی ها بیشتر شده بخصوص برای جوانهایی در سن شما. اما به خودت امید وار باش. روزی خود شما میتونی دست دیگران رو بگیری و بهشون امید به زندگی بدی.خوشحال میشم اگر حرف زدن با من بهت کمک می کنه با من حرف بزنی همیشه اماده شنیدنت هستم.

  70. سلام من یک پسر ۸ ساله دارم که واقعا هم خودش و هم ما در عذاب هستیم همیشه بهانه میگیره و گریه میکنه اصلا کلمه نه نمی پذیره در درس ها بسیار ضعیف هست به نحوی که سال اول دوبار تکرار کرد چون با گوشی اصلا نتونست درس بخونه دست خط بسیار بدی داره هر کاری که دوست داره به هر نحوی که شده باید انجام بده و اگر مخالفت کنیم با هر تر فندی شده، داد و بیداد و گریه و روی اعصاب ما راه‌رفتن باید انجام بد ه حتی اگر شده ۲۴ ساعت گریه میکنه تا به خواسته اش برسه خیلی به سیگار علاقه داره اگر شده هرجا سیگار ببینه برمی داره میدزده و می کشه و اگر سیگار نباشه با کاغذ سیگار درست می کنه و مثل سیگار دودش می کشه با هم سالانش نمیتونه خوب ارتباط بگیره فوتبال نمیتونه با بچه ها بازی کنه کلاس شنا رفت اما اصلا شنا یاد نگرفته قانون نمی پذیره بدون اجازه وسایل دیگران بر میداره و روی وسایل خودش اصلا حساسیت نداره و به دیگران میده همیشه وسایلمشو گم می کنه و اصلا یادش نمیمونه کجا گذاشته یا چی شده چیزهای منفی را به شدت سریع یاد میگیره و هرچی براش توضیح میدهم اصلا توجه نمیکنه و کار خودش می کنه آموزش پذیری خیلی پایینی داره و به شدت دروغ میگه به نحوی که برای کشف حقیقت باید ۴۸ ساعت زمان بذارم تا از یک طریقی حقیقت امری متوجه بشم جوری دروغ میگه و قسم میخوره و وانمود میکنه که راست میگه که هرکسی قانع می شه راست میگه .بدون اجازه پول و وسایل دیگران بر می داره خلاصه که کلا برای من آبرو نذاشته و واقعا از داشتن این بچه همه جا خجالت زده میشم پارسال خیلی پیگیر درمانش شدم اما متاسفانه درمانگر دلسوز و متعهد و متخصصی نبود همه به فکر پول بیشتر بودند هیچ نتیجه ای نداشت یه مدت دارو مصرف می کرد که به شدت اضافه وزن گرفت و همش می خوابید و اصلا هیچی یاد نمی گرفت انگار مغزش بی حس می شد. داروهاشو قطع کردم تشخیص نقص توجه و بیش فعالی داده شده لطفا کمکم کنید خیلی نگران آینده اش هستم چون واقعا علاقه شدید به بزهکاری و دود و سیگار داره و آموزش پذیری بسیار پایینی داره اگر می تونید کمکم کنید من یک مادرم و زندگیم سیاه شده نا امید شدم گاهی میگم خدا کنه بمیره عذاب وجدان می گیرم از این افکار خودم یا میگم من بمیرم که راحت بشم بعدش می گم من نباشم واقعا معلوم نیست چه بلایی سرش بیاد اگر کسی هم در شهر اراک می شناسید معرفی کنید من منتظر جواب و کمک شما هستم.

    1. درود دوست من
      سپاس که با ما صحبت کردید
      برخی از علائمی که فرمودید نشانه اختلال بیشفعالی و نقص توجه هست که با اختلال سلوک همبودی پیدا کرده. فرزندتون الزاما نیازمند رفتار درمانی پیوسته است. بصورت کلی باید بر روی رفتار او کار کنید. الزاما باید به یک متخصص مراجعه کنید که بتواند رفتار درمانی های گروهی را به خوبی اداره کند.دارو درمانی تنها به همراه رفتار درمانی می تواند برای فرزند شما موثر باشد. اگر اصفهان بودید می توانستیم در این خصوص به شما کمک کنیم . ولی در اراک باید به یک روانشناس کودک که در حیطه اصلاح رفتار مهارت دارد مراجعه کنید .اما اختلال اتیسم در فرزند شما منتفی است و قطعا اگر از نزدیک فرزندتان را ببینیم بیشتر می توانیم به شما کمک کنیم

  71. ضمن عرض ادب و تشکر از راهنمایی و همراهیتون .
    متأسفانه بخشی از نشانگان اوتیسم رو در همسرم میبینم !!!در حالی که بنا به گفته‌های خودش، در سنین نوجوانی برای ایشون تشخیص بیش‌فعالی گذاشتن و البته نه دارو گرفته و نه پیگیر درمان بوده . ۳ سال دوران راهنمایی رو طی ۶ سال سپری کرده و در اوایل دبیرستان ناچار به ترک تحصیل شده . همیشه گوشه‌گیر و منزوی بوده و بعد از دوران سربازی ، اسیر اعتیاد و سوءمصرف مواد شده و متاسفانه این روال همراه با سرکوبهای پدر و تحقیرها و سرزنشهای نامادری بی‌مهر و غیرمسئولش همواره تشدید شده و البته بعد از خروج از ایران ( به اجبار پدر و نامادری) در حالی که با علامت ‌افسردگی شدید و اعتیاد دست به گریبان بوده، نتنها غربت حالش رو بهتر نکرده ، بلکه بی‌پشتوانه‌تر از گذشته ،دچار عوارض دیگری از قبیل اضطراب و استرس شدید هم شده !!! بعد از ۱۰ سال اقامت و کار و زندگی در اروپا ، زمانی که به ایران بازگشت و با معرفی دخترخاله‌ایشون که دوست و همکار من بود، با هم آشنا شدیم و البته به لحاظ عاطفی بسیار صمیمی به نظر میرسید ، اما همون‌موقع هم خوب بخاطرم هست که مدام پاهاش رو تکون میداد و حتی اولین بار که از من خواستگاری کرد، جواب مثبت ندادم چون متوجه استرس شدیدش شده‌بودم. ولی خودش گفت بخاطر اینه که سالها از ایران دور بوده و هیجان‌زده است.اما اولین چیزی که توجهم رو بهش جلب کرد، مهربونی زیادی بود که در نگاهش موج میزد و لبته اینکه بسیار صادق و راستگو به نظر میرسید…..بعد از نامزدیمون ایشون به اروپا برگشت تا شرایط رو برای ازدواج و ملحق شدنم به ایشون مهیا کنه و حدودا یکسال تلفنی دوران نامزدی رو سپری کردیم و همین امر باعث شد خیلی از اختلال‌هایی که بعدها در رفتار و شخصیتش دیدم، از چشمم پنهون بمونه. به شدت تمرکزش کمه و حتی یادم نمیاد که ی فیلم رو تا پایان پیگیری کنه ، بیشتر اوقاتی که در خونه‌ست در رختخواب به سر میبره و خیلی تمایل به خواب داره ، یادم نمیاد دویدن و جست و خیزش رو دیده باشم و به لحاظ حرکتی خیلی کند و ضعیفه و کلا ارتباط چشمی با من که همسرش هستم هم نداره و همین امر همیشه منجر به بروز اختلافمون می‌شده همواره؛ چرا که من توقع دارم حین گفت‌وگو نگاهش رو از من نگیره .خیلی وقتها حین صحبت کردن با دیگران هم یا مثلا تعریف کردن یه موضوعی چشم‌هاش رو میبنده و یا اینکه نیمه‌باز نگه میداره . کلا نمیتونه شروع‌کننده ی ارتباط اجتماعی باشه و بسیار ضعیف هست در برقراری رابطه با آدمها . حتی یک دوست صمیمی هم نداره و برام عجیبه که در اینستاگرام هم بیشتر سعی داره دوستان پدرش رو که در کودکی باهاشون خاطره داشته و قبل از مرگ مادرش و خواهرش در کودکی باهاشون مرتبط بودند، پیگیری کنه . به ا رتباط‌ها و آشنایی‌های جدید چندان خوش‌بین نیست. این چند سال گذشته از زندگی مشترکمون رو که مرور میکنم، میبینم هموا ره درگیر مسائل ناتموم ایشون و پرونده‌های بازش با گذشته‌ام!!!! انگار نه انگار که گذشته‌هایی که هنوز در موردشون صحبت میکنه، مربوط به ۳۰ سال پیشه . به خاطر نقصهایی که وجود داشته تصمیم گرفتم فرزند نداشته باشیم که از نظر ایشون هم هیچ مشکلی نبود. گاهی بسیار کودکانه گریه میکرد که البته الان کمتر شده، شاید چون من چندباری سرزنش کردم متاسفانه!!!! از بعضی چیزها می‌ترسه ؛ ترسهای بی‌مورد….چهره‌ها و حالات صورت بیشتر آدمها رو تفسیر میکنه …..بسیار زود رنجه و همیشه ی بقچه حرف و حدیث داره که از آدم‌ها به دل بگیره و برای خودش و من چالش تولید کنه و روابطمون رو با اطرافیان محدود کنه!!!!!! همیشه روی انگشت‌های پای آدمها زوم داره و در مورد آدها با توجه به شکل انگشتهاشون قضاوت میکنه . در مواردی بسیار باهوش به نظر میرسه و به جزئیاتی دقت داره که غالبا دیگران ندارند و برعکس در مواردی که حیطه توجه و دقت غالب آدمهاست، بسیار بی‌دقت و حواس پرته . دیگران به راحتی میتونند سرش کلاه بزارن و حتی حقیقت رو اونجور که دلشون میخواد براش تفسیر کنند و به اشتباه بیندازنش. ۱۵ سال از زندگی مشترکمون میگذره و هرگز کار سازنده‌ای نکرده و همواره از یادگیری فن و مهارت گریزون بوده . خط تحریریش اونقدر بده که انگار ی بچه دبستانی ست. هیچ کاری رو به اتمام نمیرسونه و شلخته است و حتی در کشوها و کمدها رو بعد از استفاده باز می‌گذاره.. چالش‌های زیا دی با ایشون داشتم و البته اونقدر همراهی کردم که در مواردی واقعا رشد کرده و بهتر شده ؛ چون همیشه اعتماد به نفسش بسیار پایین بوده ، حضور من رو در کنارش باعث اعتماد به نفس خودش تلقی کرده البته الان بهتر شده چون آگاهانه و کم‌کم کمک کردم که با اعتماد به خو دش، مسئولیت برخی امور از قبیل خرید کردن رو به عهده بگیره اما کلا در برخورد با آدم‌های زورگو بسیار آسیب‌پذیر و بدون دفاعه و نمیتونه از خودش دفاع کنه..‌‌..حتی با اینکه میدونم خیلی مهربونه و دوستم داره، حمایت مردانه‌ای در موقعیت نمیتونه داشته باشه از من . سالها مورد ظلم پدر و نامادریش بوده و همین باعث شد که من فکر کنم علت همه نواقص و ضعف‌های شخصیتیش مربوط به زندگی و شرایط بد خانوادگیشه، اما چند سالی ست که مقوله” سندرم آسپرگر و اوتیسم خفیف” در مورد همسرم توجهم رو جلب کرده و با خوندن مقاله شما بیشتر هم شد این احتمال . خواهش میکنم راهنمایی کنید باید چطور پیگیری کنم در حالی که متاسفانه در این سال‌ها با روانشناسهای کم دقتی که تشخیص‌های بد و نادرست گذاشتن ، زیاد برخورد داشتم و یا از اطرافیان شنیدم. چطور میشه به ی تشخیص درست و قابل اعتماد دست پیدا کرد🙏

    1. درود دوست من
      در خصوص همسرتون باید به دو نکته اشاره کنم . برخی از مواردی که شما فرمودید به صورت مستقیم به اتیسم اشاره داره باید در این خصوص تست adir یا cars رو انجام بدید تا مشخص بشه ایشان در طیف هست یا خیر
      نکته دیگر اینکه همسرتون ممکنه این علائم را به خاطر شرایط سخت و دشوار گذشته خودش داشته باشه. شکستهای پی در پی رفتار بد پدر و نامادری ،محیط نا امن عاطفی و اجتماعی چنان حفره های عمیقی در یک کودک ایجاد می کنه که تا پایان عمر همه احساسات و توانایی فرد رو در خودش می بلعه و نمیشه از اون فرد انتظار رفتار و عملکرد نرمال داشت.
      درمورد همسرتون باید دو تستی که گفتم رو انجام بدید تا به مراحل بعدی برسیم.
      شما در چه کشوری هستید؟

  72. سلام من 46 s سالمه در کودکی هیچ وقت دوست صمیمی نداشتم و فقط بازی میکردم خجالتی بودم و ترسو ۲۳ سالگی ازدواج کردم و الان دخترمذ۲۱ سالشه و من هیچ دوستی ندارم و نمیتونم با کسی ارتباط بگیرم جنس مخالف و کم حرف هستم و تنها مرتب به گذشته فکر میکنم الان هم تحت درمان افسردگی هستم اگه اوتیسم باشه پروسه درمانم عوض میشه

    1. درود دوست من
      درمورد تشخیص الزاما بایستی مورد ارزیابی قرار بگیرید ولی اگر تشخیص اتیسم در شما درست باشه کمی روال درمان بایستی تغییر کنه و بیشتر باید سمت مشاوره هایی برید که شرایط شما رو براتون شفاف تر کنند و اینکه با شناخت بیشتری از زندگیتون به جلو برید. باید دیگران نیز مشاوره هایی دریافت کنند تا انها هم متناسب با شرایط شما با شما ارتباط داشته باشند و چالشهای کمتری داشته باشید.

  73. با سلام و احترام
    پسر من مبتلا به اوتیسم و عضو انجمن اوتیسم و 26 سالش هست. متاسفانه دکتر پسرم مدتی حضور نداره و پیش روانپزشک دیگری رفتیم وقتی به روانپزشک گفتم پسرم به اوتیسم مبتلا روانپزشک گفت نمی توانه پسرتون به اوتیسم مبتلا باشه و اینکه کسانی که به اوتیسم مبتلا هستند نمی تواند درس بخوانند و اینکه باید رفتار های پرخاشگری داشته باشن و اصلا تکلم نداشته باش و اینکه در کل نمی توانند در زندگی موفق باشند و…..
    سوالم اینکه چرا برخی روانپزشکان و روان شناسان چرا اینطور رفتار می کنند ….. مگه کسی از نظر عصبی با دیگران متفاوت هست باید حتما رفتار خطرناک انجام بده یا اینکه می گن افراد اوتیسم درکی نداره!!!!
    من و پسرم خیلی از این کلمات ناراحت شدیم و اینکه کمتر روانپزشکی درکی از اوتیسم داره….
    و اینکه بعد از ملاقات با روانپزشک افکار خودکشی و خودآزاری پسرم بیشتر شد……
    در ضمن پسرم به علت آزار اطرافیان چندین بار در کودکی اقدام به خودکشی کرده بوده….

    1. درود دوست خوبم
      متاسفام از اینکه تا این حد متخصصین ما در مورد این اختلال اطلاعات کمی دارند
      متاسفانه نظر عمده روانپزشکان و متخصصان در مورد اتیسم ،چیزی مانند کم توان ذهنی هست.اصولا متخصصان به دنبال اختلال شدید و 3 اتیسم هستند و به دلیل دانش پایین سطح 1 یا خفیف این اختلال مغفول مانده.این روانپزشک هم اموزش دیده همین سیستم دانشگاهی فوقاالعاده معیوب ماست.متاسفانه در کشور ما شناخت درستی در مورد اختلال اتیسم وجود نداره و اصولا متخصصین با اطلاعات نادرست خودشون خانواده ها را گمراه کرده و یا با همین دانش ناکافی اقدام به تجویز اشتباه می کنند . البته هستند روانپزشکان و متخصصانی که فوق العاده خوب کار می کنند اما این عده انگشت شمارند.در حال حاضر در دنیای غرب موجی در حال شکل گیری است که اختلال اتیسم را به عنوان شرایط اتیسم تعریف کنند یعنی به جای اختلال طیف اتیسم از عبارت شرایط طیف اتیسم استفاده کنند ولی هنوز در ایران ما ساده ترین تشخیص ها با اشتباه همراه است
      بابت ازاری که شما و فرزندتون متحمل شدید متاسفام ولی خوشحالم که پسر شما، مادر و دوست خوبی داره که میتونه به اون اتکا کنه و همین برای فرزندتون کافی هست چون دنیای فرزندتون شما هستید.

      1. سلام آقای فولاد گر عزیز.من بیست و چهار سالمه آقا هستم.از بچگی حس میکردم با بقیه فرق دارم ولی خانوادم هیچوقت به فکر این نبودن منو دکتر ببرن.تو مدرسه درسم خوب بود مخصوصا انگلیسی و تا حدی ریاضی ولی باهم کلاسیام نمیتونستم درست ارتباط بگیرم و همیشه مسخرم میکردن یا بهم زور میگفتن.الانم هیچ دوستی ندارم و هیچ مهارت اجتماعی هم ندارم همیشه دوست دارم تنها باشم وقتی توی جمع باشم(حتی جمع فامیلی)به شدت مضطرب میشم.ارتباط چشمی خیلی کم برقرار میکنم و کم حرفم.توی حرف زدنم کمی مشکل دارم گاهی اوقات نمیتونم درست جمله بندی کنم.بعضی وقتا هم حرف ها و کار هام از نظر دیگران عجییه ولی خودم متوجه نمیشم.توی کارهای عملی (مخصوصا کارهای ظریفی که با دست انجام میشن)خوب نیستم و کمی دست و پا چلفتی ام.ولی تو فهمیدن درس و مطالب علمی و نظری مشکلی ندارم.با توجه به این علایمی که گفتم به نظر شما من اوتیسم دارم ؟آیا تشخیص اوتیسم برای سن و سال من امکان پذیره ؟اگر بله برای تشخیص به چه پزشکی مراجعه کنم ؟

        1. درود دوست من
          ایا شما رفتار های وسواسی هم دارید ؟
          با توجه به مواردی که فرمودید از نظر من شما برخی از علائم مشکوک به اتیسم را دارید
          بله در این سنسن هم میتوان تشخیص را انجام داد
          به پزشک متخصص اعصاب و روان که با اختلال اتیسم اشنا باشه باید مراجعه کنید و یا به مراکز اتیسم

    1. به مرکز اتیسم کرمانشاه مراجعه کنید و پزشکی که در این زمینه فعال هستند رو جویا شوید

  74. سلام. من ۲۴ساله هستم و دختر، مدتیه که درمورد اوتیسم توی بزرگسالی شنیدم و‌ مطالبی که خوندم باعث شد که با فلش بک هایی به کودکی تا امروزم مواجه بشم. معمولا توصیف شرایط و احساساتم برام سخته و نمیتونم بیانشون کنم به درستی ولی تصمیم گرفتم اینجا کامنت بذارم و راهنمایی بگیرم. چیزهایی که از کودکی حدود ۴سالگی یادم میاد اینه که زیاد جیغ میکشیدم و تا جایی که اطرافیانم میگن جیغ های مکرر و زیاد بی دلیل یا گاهی زمانی که چیزی خلاف میلم بود. روز هایی بود که ممکن بود مطلقا حرف نزنم. روز هایی بود که احساس بیقراری داشتم و وسایل خونه رو به طرز پرخاشگرانه ای به هم میریختم. به سن مدرسه که رسیدم توی هفت سالگی، بیقراری و عدم توانایی ارتباط با اجتماع واضح تر شد و چندماه گریه می‌کردم و مادرم مجبور بود توی مدرسه کنارم بمونه تا کنترل بشم و آروم بمونم، پیدا کردن دوست از اون زمان تا الان برام سخت بود و تمایل و رغبتی هم ندارم به پیدا کردن دوست.نمیدونم چقدر گفتنش مهمه ولی از بچگی توی بخاطر سپردن چهره های افراد مشکل دارم. به نقاشی از بچگی علاقه ی زیادی نشون میدادم و از نظر بقیه توش واقعا حرفه ایم و استعداد دارم. ارتباط چشمی بسیار ضعیفی دارم و کاملا ازش خودداری میکنم در حدی که به فرد مقابلم بر میخوره و بابتش سرزنش میشم و وقتی مجبورم میکنن به ارتباط چشمی انگار نمیتونم به درستی نفس بکشم و لکنت میگیرم و نمیتونم حرف بزنم خاطرات نزدیکم مه آلود و مبهمن برام و گاهی اتفاقات چندماه اخیرم رو به یاد نمیارم. پاهام رو معمولا تکون میدم یا دستامو تکون میدم یا بازی میکنم با انگشتام و رفتار های تکراری مثل سوت زدن یا بشکن یا دست زدن بی دلیل و بدون فکر دارم. دکتر حدود یکسال قبل تشخیص افسردگی ماژور داد ولی با مصرف دارو هم کنار نیومدم و نتونستم ادامه بدم و احساس بدی از خوردن دارو داشتم. هوش متوسط به بالایی دارم و نمره های خوبی با درس خوندن کم میگیرم اما ازین شاخه به اون شاخه میپرم و ادامه دادن یک مسیر برای مدت طولانی برام سخته. بیرون از خونه احساس امنیت ندارم و گاهی دلم میخواد وقتی بیرون خونه هستم بزنم زیر گریه یا جیغ بکشم توی جمعیت هم احساس خفگی و اضطراب شدید دارم. موقع حرف زدن هم استرس شدیدی میگیرم و تپش قلبم بالا میره و ممکنه واضح حرف نزنم. درک بعضی از احساسات دیگران برام سخته و مثلا نمیدونم دوست داشتن دقیقا چیه یا نفرت و…

    1. درود دوست خوبم
      با مواردی که شما فرمودید میتوان به اتیسم مشکوک شد. هرچند تشخیص افسردگی هم درست هست ولی در افراد بزرگسال دارای اتیسم افسردگی شایع هست. اما ایا با این شرایطی که فرمودید زندگی برای شما دشوار و غیر ممکن شده و یا اینکه با کمی تغییر میتوانید زندگی روزمره خودتون رو داشته باشید؟
      در افراد بزرگسال نمی توان به صورت مستقیم مداخله انجام داد و بهترین کار این هست که به صورتی متمرکز بر مشکل اقدام نمود.
      ساکن کجا هستید؟

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آیا نیاز به مشاوره تخصصی در حوزه اتیسم دارید؟