سبکها و شیوه های فرزندپروری والدین و کودک دارای اختلالات طیف اتیسم(اوتیسم)

چکیده:
بزرگ کردن و تربیت کودک دارای اختلال طیف اتیسم(اوتیسم)میتواند بسیار چالش برانگیز و در برخی مواقع طاقت فرسا باشد.کودک دارای اختلال طیف اتیسم بازی نمیکند،ممکن است عصبی یا مضطرب باشدو رفتار هایی گیج کننده وناامید کننده برای والدین خود داشته باشد و به راحتی میتوانند موجب آشفتگی والدین خود گرددودر شیوه فرزندپروری آنها تاثیر گذار باشد.ولی در عین حال کودکان دارای اتیسم دارای نقاط قوت و توانایی هایی هستند که فقط زمانی که والدین سازگار می گردند و در مسیری قدم برمیدارند که برای فرزندشان بهترین و درست ترین گزینه است میتوانند پدیددار گردند.این بدین معنی است که هنگامی که یک فرزند اتیستیک دارید همیشه بهتر این نیست که آنچه که در لحظه احساس میکنید انجام دهید،در عوض بایستی به دنبال آنچیزی بروید که حس می کنید طبیعی است.به همین دلیل شاید برای رفع نیازهای فرزندتان نیاز به اصلاح شیوه های فرزندپروری یا ترجیحات خود داشته باشید.به عبارت دیگر شما ممکن است نیاز داشته باشید که آگاهانه از برخی سبک های فرزندپروری دوری کنید که میتواند به راحتی رابطه شما را با فرزند دارای اتیسمتان تخریب و تضعیف کند.

شیوه فرزند پروری بر بهبود اختلال اتیسم یا بدتر شد ان تاثیر مستقم دارد

طیف اتیسم(اوتیسم) نوعی اختلال رشدی عصبی با اجزای ژنتیکی پیچیده است که تحت تاثیر محیط قرار دارد.نقص در مهارتهای ارتباطی و محدودیت در علایق و رفتار های تکراری در اوایل دوره های رشد کودک دارای اتیسم و در زمان شکل گیری شیوه فرزندپروری والدین ظاهر می گردند. در حالی که والدین این مشکلات را ایجاد ننموده اند و مسئول آنها نیستند، اما نقص در روابط اجتماعی و تعامل والدین با کودک می تواند دارای اثر متقابل بر کودک وباعث ایجاد موانعی در فرایند رشد گردد. علاوه بر این کودکان دارای اختلال طیف اتیسم مستعد اختلالات همراهی مانند اضطراب ،فوبیا،افسردگی و… هستند که میتواند بر روابط والدین و کودک تاثیر گذار باشد و به عنوان مزیدی بر علت ها بر بهزیستی عاطفی والدین و خانواده و رسیدن به اهداف تاثیر گذار باشد.نتایج پژوهشها نشان می دهد که همانند کودکان غیر اتیستیک استفاده از سبک های فرزندپروری مناسب می تواند موجب پیشرفت در تعدادی از زمینه ای رشدی گردد. ومطالعات انجام گرفته در آمریکا ،انگلستان ،کشورهای اسکاندیناوی،هلند،ژاپن و چین تمامی مویید این نکته اند که می توان به شیوه فرزند پروری نه از دید افراطی مانند بتلهایم بلکه از دید تاثیر مثبت بر روند رشد کودک دارای طیف اتیسم نگاه نمود شیوه ای که می تواند موجب ارتقاء و رشد کودک دارای دارای اختلال طیف اتیسم گردد.در ابتدا لازم است به تعریف و شیوه های رایج و شناخته شده فرزند پروری اشاره کنیم.برای دانستن همه چیز درباره اوتیسم مطالعه مقاله اوتیسم چیست؟انواع،علت ها و درمانها را پیشنهاد می کنیم​.

شیوه های فرزندپروری

در تعریف شیوه های فرزند پروری می توان گفت که ترکیبی از رفتار های والدین هستند که در شرایط گوناگون رخ داده و نشان دهنده شیوه رفتار والدین در درخواست از فرزندان و یا پاسخ دهی به فرزندان را مشخص می کند و به عنوان شیوه ای ثابت و مداوم مورد استفاده قرار می گیرد. این شیوه های فرزندپروری بر اساس پژوهشهای دیانا بامریند و با زیر نظر گرفتن تعامل والدین و کودکان پیش دبستانی و جمع اوری اطلاعات از انها به دست آمد. او اعتقاد داشت که شیوه های فرزند پروری دارای 3 ویژگی اصلی است:
1)درخواست کنندگی والدین(پذیرش و گرمی و روابط نزدیک)
2)پاسخ دهندگی والدین(کنترل)
3)استقلال دادن
بامریند با استفاده از این سه ویژگی چهار شیوه فرزندپروری را توصیف نمود که عبارتند از:

شیوه فرزندپروری مقتدرانه

شیوه فرزندپروری مقتدرانه هر سه ویژگی درخواست کنندگی و پاسخ دهندگی و استقلال را به میزان بالایی ارائه می کند.در این شیوه والدین صمیمی ،پذیرا،دلسوزند و نسبت به نیاز های کودک خود حساس اند.آنها از فرزندان خود توقعات معمول و معقول دارند و اگاهانه با کودک خود برخورد می کنند و به کودک خود اجازه می دهند که با توجه به شرایط خود تصمیم بگیرد و کودک را ترغیب می کنند به ابراز افکار،علایق و احساسات و در زمان اختلاف نظر باهم مشورت می کنند و والدین نیز از طرفی برای نظرات خود دلایل قانع کننده ای دارند.این والدین کودکشان را به وسیله کلام و نوازش جسمی حمایت می کنند و ارتباط نزدیکی با کودکشان برقرار می کنند و به واسطه رابطه لذت بخششان کودک را به سمت ارتباط نزدیک می کشانند. کنترل در این روش کاملا سازگارانه است و به هیچ عنوان موجب آزردگی کودک نیست.

شیوه فرزندپروری مستبدانه

این والدین سرد و طرد کننده اند و مرتبا کودک خود را تحقیر می کنند این والدین در این شیوه فرزندپروری سطوح بالایی از درخواست کنندگی یا کنترل و سطح پایینی از پاسخ دهندگی و یا پذیرش را ارائه می کنند و انتظارات خود با استفاده از فشار و تنبیه به کودک خود دیکته می کنند و به دنبال داشتن فرزندانی مطیع اند که فقط بگوید”بله ،چشم،باشه بابا،باشه مامان،بسیار خوب”. این والدین برای کودک تصمیم می گیرند و به ندرت به حرف او گوش می دهند وسلب استقلال می کنند .این والدین در صورت امتناع و سرپیچی کودکشان محبت خودرا دریغ می کنند وآن را مشروط به اطاعت کودک از خود می دانند.

شیوه فرزندپروری آسان گیرانه

 این والدین خونگرم اما بی توجه و سهل گیراند و مهار کمی بر روی کودک خود دارند و به درخواست های کودکان خود تن می دهند. این والدین درخواست کنندگی یا کنترل پایین و پاسخ دهندگی و پذیرش بالایی  دارند و به کودکان خود اجازه می دهند تا قبل از اینکه به آمادگی برسند تصمیمات زیادی بگیرند.این والدین از حداقل تنبیه استفاده می کنند و اماده ارائه خدمات به کودک خوداند.کودکان در این شیوه فرزند پروری می توانند هر وقت بخواهند غذا بخورند، هروقت خواستند بخوابند،هر میزان که خواستند تلویزیون نگاه کنند،در خانه مشارکتی ندارند، نافرمان و سرکش هستند.

شیوه فرزندپروری بی اعتنا

در این شیوه فرزندپروری والدین درخواست کنندگی و پاسخ دهندگی پایینی دارند و نسبت به استقلال کودک بی تفاوت هستند. خود را درگیر با کودک نمی کنند و یا شاید اصلا او را نپذیرند. انها از لحاظ هیجانی کناره گیر هستند.متاسفانه والدین ممکن است در این شیوه در مورد کودکانشان به غفلت بیافتند که نوع افراطی بی اعتنایی است و در صورتی که این روش در سنین پایین مورد استفاده قرار گرفته باشد تمامی جنبه های رشد کودک را از جمله دلبستگی،شناخت و مهارتهای اجتماعی را مختل کرده و کودکانی با مشکلات بیشمار پرورش خواهند داد.برای دریافت اطلاعات بیشتر در زمینه علائم دیگر اختلال طیف اتیسم مطالعه مقاله اتیسم و درمان نوک پنجه راه رفتن را به شما پیشنهاد می کنیم.

شیوه فرزندپروری و اختلالات طیف اتیسم

نخستین فردی که در مورد شیوه فرزند پروری خانواده های دارای کودکان اتیستیک مطالعه نمود را می توان لئوکانر نام برد یعنی همان کسی که از نام او نیز برای این اختلال استفاده شده بود و به اختلال طیف اتیسم سندروم کانر نیز گفته می شد.
بتلهایم از اولین متخصصانی بود که مادران را در مورد ابتلای اتیسم فرزندانشان مقصر می دانست و عنوان می نمود که اتیسم می تواند به واسطه مادران یخچالی یعنی مادرانی که سرد و بی احساس هستند به وجود بیاید. بتلهایم در “قلعه خالی(The empty fortress)“(1967)رویکردی روانکاوانه اتخاذ نمود و توصیف نمود که چگونه تجربه طرد والدین و عدم احساس والدین می تواند در طول
مراحل رشد اولیه کودک دارای طیف اتیسم مانع رشد طبیعی او گردد. اما نظریه مادران یخچالی از همان زمان مورد انتقاد و رد فراوانی قرار گرفت.”دسلاریرز” در سال 1967 عنوان نمود که هیچگونه پشتیبانی علمی در مورد نظریه مادران یخچالی وجود ندارد و این اینکه یک مادر با بی توجهی یا بی احساسی موجب ابتلای فرزند خود به سندرم کانر یا اختلال طیف اتیسم گردد اشتباهی محض است.این نظریه را اکنون می توان به راحتی رد نمود چراکه میتوان دید مادران کودکان اتیستیک پروانه هایی به دور شمع هستند و نمی توان به هیچ عنوان آنها را مادرانی یخچالی خطاب نمود.
با توجه به تاکید ریملند (1964)که اختلال طیف اتیسم(اوتیسم) نه در اثر واکنش کودک به حالات عاطفی مادر که در اثر اختلالات بیولوژیک در کودک به وجود می اید پیشرفتهای چشمگیری در درک اساس بیولوژیک اتیسم و
اکتشافات ژنتیک  و عصب شناختی در دو دهه به وجود آمد(بورگرون وهمکاران،2015،هاپ و رونالد ،2005،گشویند2015)برخی از متخصصان عنوان می کنند که به دلیل این تغییر و تحولات نظری وپیچیدگی های تاریخی در مورد شیوه های فرزندپروری والدین کودکان دارای اختلال طیف اتیسم، متخصصان ازنظریه پردازی و اظهار نظر در مورد موضوع فرزند پروری خانواده های دارای کودکان اتیستیک خودداری نموده اند.گویا این نگرانی وجود دارد که این امر ممکن است به اشتباه موجب سرزنش والدین گردد.اما بایستی به این نکته اشاره نمود که بتلهایم در پاسخ به علت اختلال طیف اتیسم  نظریه مادران یخچالی را مطرح می کند. اما متخصصانی که اکنون به اصلاح شیوه های فرزندپروری والدین کودکان داری اتیسم می پردازند تنها به دنبال کمک و بهبود وضعیت این کودکان و خانواده های آنها هستند نه به دنبال متهم کردن آنها به عنوان عامل اصلی ابتلای فرزندانشان به اتیسم.بر اساس این دید و تفکر خانواده ها بر این مهم صحه می گذارند که نقطه شروع تغییرات و بهبودی برای کودک دارای اتیسم از خود والدین است و با ایجاد جو وشرایط مساعدی برای کودک دارای اتیسم توسط خانواده می توان در فضا و مکانهای دیگر مانند مدرسه یا کلینیک نیز انتظار شرایط متفاوت داشت.
مطالعات در مورد شیوه های فرزند پروری خانواده هایی که کودکان مضطرب،وسواسی و یا ناموفق دارند نیز توانسته کمک فراوانی به بررسی شیوه های فرزندپروری کودکان اتیستیک نماید. افزایش دانش در این زمینه ها نشان داد که چقدر شیوه فرزندپروری والدین می تواند در ایجاد و یا دامن زدن به هر یک از این فاکتورها تاثیرگذار باشد و همین امر باعث درک بیشتر پیچیدگی های شیوه های فرزند پروری در یک خانواده و چالشهایی که ممکن است همین خانواده در اثر آن داشته باشد کرده است.
برای دریافت اگاهی بیشتر در زمینه اختلال اتیسم مطالعه مقاله روش درمانی و مداخلاتی جاسپربرای بهبود توجه مشترک و گفتار کودک دارای اتیسم را به شما پیشنهاد می کنیم.

نظریه ها، دیدگاه ها و تحلیل های صورت گرفته در مورد شیوه های فرزندپروری و اختلالات طیف اتیسم

کانر در سال 1943 خاطر نشان می کند که ویژگی های اصلی مشاهده شده در 11 کودک مورد بررسی وی ترجیح بر تنها بودن و عدم آگاهی اجتماعی است و همینطور کانر گزارش نمود که والدین این کودکان تمایلی برای نگهداری از آنها ندارند و گرچه دارای هوش عادی بودند، خونگرم برای کودکانشان نبودند و این سوال را نیز مطرح نمود که آیا این شرایط می تواند بر وضعیت فرزندانشان تاثیر گذار باشد؟
اصطلاح مادران یخچالی در دهه 50 میلادی پدیدار گشت.عدم وجود خونگرمی در والدین و رابطه ناکارامد پدر و مادر به عنوان عوامل موثر بر فاکتور های اجتماعی و عاطفی کودک شناخته گردید.همانطور که پیش از این نیز گفته شد برونو بتلهایم مشهورترین طرفدار این نظریه بود . در سال 1967 با توجه به تحولات و رشد چشمگیر دیدگاههای رشد عصبی در اختلال طیف اتیسم بتلهایم ایده های خود را اینچنین مطرح نمود که سرد بودن و عدم پذیرش کودک توسط والدین باعث بروز رفتارهایی اتیستیک و روانپریشانه در نوزادان و کودکان می گردد. فرضیه این بود که عدم تحریک عاطفی مناسب و صحیح به سیستم عصبی در حال رشد کودک آسیب رسانده و منجر به نقص در رشد شکل گیری شخصیت و عملکرد فکری می گردد.بتلهایم حتی تا توصیه “پرنتکتومی“( parentectomy) نیز برای کودکان اتیستیک به پیش رفت و تصریح نمود که با یک محیط جایگزین و با شرایط بهتر عاطفی می توان از راهبرد های مقابله ای برای اختلال طیف اتیسم استفاده نمود. در سال 1964 برنارد ریملند کتاب خود را تحت عنوان , “Infantile AutismThe Syndrome and its Implications for a Neural Theory of Behavior” را منتشر نمود.ریملند خود دارای یک فرزند مبتلا به اتیسم بود و در این کتاب درصدد بررسی نظریه های بیولوژیکی رشد در مورد این اختلال بر امده بود. این ایده که شیوه فرزند پروری ضعیف موجب بروز اختلال طیف اتیسم گردیده بارها مورد اعتراض و رد قرار گرفت.این تحول به واسطه عملکرد موثر والدینی مانند ریملند و انفجار تحقیقات عصب شناختی و ژنتیک و مداخلات رفتاری و پزشکی در اختلال طیف اتیسم ایجاد گردید.
درمورد شیوه و سبک فرزندپروری والدین کودکان دارای طیف اتیسم نخستین نظریه این است که کودک دارای اختلال طیف اتیسم با محبت و ارتباط متقابل واکنشی نشان نمی دهد و این امر موجب سبک فرزند پروری سرد در والدین می گردد. و همینطور شدت علائم کودک،اختلالات همراه می تواند موجب انفجار استرس و در نهایت عصبانیت و افسردگی در والدین گردد(بنسون و کارلوف،2009)اما شواهد و مدارک در پژوهشها نشان می دهد همانگونه که در کودکان غیر اتیستیک شیوه فرزند پروری والدین می تواند بر کودکان تاثیر گذار باشد همین امر نیز می تواند در کودکان اتیستیک نیز نقش ایفا کند.(کاپس،سیگمن و مندی،1994؛سیگمن،آنگرر،1984؛سایلر ،سیگمن2002).برای اگاهی بیشتر در زمینه اختلال طیف اتیسم مطالعه مقاله
انواع رویکرد ABA برای کودکان دارای اتیسم را پیشنهاد می کنیم.

بیشتر بخوانید:  رشدگفتاروزبان در کودک دارای اختلال طیف اتیسم(اوتیسم)

حساسیت و دلبستگی والدین در اختلال طیف اتیسم

مارگارت ماهلر و مایکل روتر افرادی هستند که به صورت تخصصی بر روی مفهوم دلبستگی در اتیسم کار نموده اند(راتر ،1978)ماهلر این فرض را دارد که رشد در کودک اتیستیک به حدی نرسیده است که بتواند از روابط دلبستگی پشتیبانی کند و راتر نیز عدم رفتار دلبستگی و عدم موفقیت در پیوند ها را مطرح می کند و این ایده که روابط دلبستگی با تشخیص طیف اتیسم ناسازگار است(ماهلر ،1968)وهمینطور در dsm3 نیز عدم پاسخگویی به افراد دیگر یکی از معیار های اصلی بود.گفته می شود که کودکان دارای طیف اتیسم قادر به نشان دادن وابستگی متمایزی به افراد آشنا در مقایسه با ناآشنایان بزرگ سال نیستند.(کوهن،پاول و والکمار،1987)اما تعدادی شواهد نیز وجود دارد که کودکان اتیستیک به این شکل دچار اختلال تعاملات فردی نیستند(وینگ و گلد،1979) وینگ و گولد 3 گروه از کودکان دارای طیف اتیسم را مشخص کردند:

  1. آنهایی که کنار گیر هستند و ارتباط اجتماعی جزئی دارند.
  2. آنهایی که از موقعیت های اجتماعی دوری می کنند با اینکه می توانند در گیر شوند.
  3. انهایی که با روشهایی غیر معمول تعامل برقرار می کنند.

در دهه 80 میلادی برخی مطالعات و پژوهشها نشان دهنده این امر بود که کودکان دارای اتیسم ویژگی های رابطه دلبستگی ایمن را نشان می دهند به این معنی که بیشتر به بزرگسالان خود متمایل بودند و پس از جدایی به دنبال نزدیکی و ارتباط بودند.(سیگمن و آنگرر،1984.راجرز و همکاران،1991.شاپیرو،1987) در پژوهشی مشخص گردید که تقریبا 50 درصد کودکان خرد سال اتیستیک به طور ایمن به مادران خود متصل اند و در هنگام استرس جدایی مشکلاتی در تماس چشمی  و کلیشه ها نشان می دهند و مشخص گردید که دلبستگی ایمن در این کودکان با درک زبان و توجه مشترک ارتباط مستقیم دارند(کاپس و همکاران ،1994)کودکان دارای اتیسم با دلبستگی ایمن از نظر اجتماعی با مادرانشان تعامل بیشتری برقرار می کنند و بیشتر به صحبتهای مادر و درمانگران خود برای توجه مشترک توجه دارند.دلبستگی ایمن با رفتار بازی نیز همبسته است و کیفیت و چگونگی ارتباط دلبستگی ایمن کودکان دارای اتیسم پیش بینی خوبی از عملکرد کودک در بازی نشان می دهد.(نیبر و همکاران،2008).برای دریافت اطلاعات بیشتر در زمینه اختلال طیف اتیسم مطالعه مقاله خانه مناسب برای کودک مبتلا به اتیسم چگونه است را پیشنهاد می کنیم.

تنظیم عاطفی

برخی دیگر از پژوهشها به بررسی تنظیم عاطفی (ER) و رفتار های مهار کننده استرس والدین فرزندان دارای اتیسم می پردازد.این رفتار ها با پژوهشهای مربوط به رفتار های دلبستگی و حساسیت والدین رابطه نزدیکی دارد زیرا عملکرد پایه سیستم دلبستگی باعث شناسایی و مدیریت خطرات و پریشانی های بالقوه می گردد.گوتمن و کاتز(1989) تنظیم عاطفی را به عناوین زیر معرفی می کنند:
الف )توانایی مهار رفتار نامناسب مربوط به احساسات منفی یا مثبت شدید
ب)توانایی خود آرامی و انگیختگی فیزیولوژیک که تاثیر شدیدی بر تحریک و تهییج دارد
ج) توجه مجدد
د) سازماندهی برای هماهنگ نمودن فعالیتها برای اقدام در مورد هدف خارجی(گوتمن،1989)
 ER به عنوان یکی از عملکرد های اجرایی که در تنظیم و مهار رفتارها نقش دارد شناخته می گردد. در حالی که این عملکرد اجرایی دارای یک پایه عصب شناختی است. والدین از طریق آرمیدگی، سازماندهی و استفاده از توجه مجدد نقش مهمی در پیشرفت ER دارند. حمایتهای والدین از رشد فرزندانشان از طریق داربستهای انگیزشی یا عاطفی و استفاده از راهکارهایی برای کمک به فرزندانشان برای تعدیل احساسات صورت می گیرد.

الف ) داربستهای عاطفی شامل توانایی والدین در ایجاد یک تجربه مثبت و یا بی خطر برای کودک ازجمله محافظت ،ارزش گذاری،در گیری کودک در فعالیت و احترام به احساسات کودک است.
ب) داربستهای انگیزشی به توانایی والدین در کمک به کودک برای حفظ شوق و اشتیاق به یک فعالیت ،از جمله ستایش و تشویق و هدایت و توجه به کار مورد نظراشاره دارد.
تنظیم عاطفی پایین در افراد دارای اتیسم به نظر می رسد با اختلال ارزیابی شناختی محرکهای برانگیزاننده عواطف در ارتباط باشد(مازفسکی،2013)حساسیت به محرکهای حسی و مهارتهای مقابله ای ضعیف مانند اجتناب نیز از عواملی هستند که در افزایش شدت هیجان مشاهده شده اغلب در افراد دارای اتیسم به وجود می آیند.در بیشتر کودکان اتیستیک دارای اختلال همراه مانند اضطراب و نقص توجه اختلال در تنظیم عاطفی نیز مشاهده می گردد.اخیرا اختلال در تنظیم عاطفی به عنوان یکی از ویژگی های اختلال اتیسم مطرح گردیده است که افراد دارای اتیسم را در معرض خطر بیشتری برای ابتلا به اختلالات همراه می نماید.(مازفسکی ،2013)متاسفانه علائم اتیسم در زمینه ارتباطات اجتماعی و تعامل تاثیر منفی بر حساسیت والدین ،توجه مشترک و ارتباطات دو طرفه دارد. و این ها فاکتور هایی هستند که در تجهیز والدین به راهبردهای تنظیم عاطفی در ارتباط با فرزندان خردسال اساسی هستند و شدت بیشتر علائم در کودکان دارای اتیسم با هماهنگی کمتر بین والدین و فرزندان همراه است (بیکر و همکاران،2015 )و به دنبال آن فرزندان دارای اختلال طیف اتیسم در تعامل با والدین، بیشتر وقت خود را درگیر با اشیاء می گردند.

حساسیت والدین و تنظیم عاطفی در کودکان دارای اتیسم

در تعدادی پژوهشهای تنظیم عاطفی،کودکان مبتلا به اتیسم و والدین انها با کودکان غیر اتیستیک مورد مقایسه قرار گرفته اند. این کودکان دارای اتیسم با کودکان غیر اتیستیک در کلیه زمینه ها مانند تست هوش استنفورد بینه و سن و جنسیت وشرایط خانوادگی مورد مطابقت قرار گرفتند تا گروههایی همسان را تشکیل دهند.والدین کودکان پیش دبستانی دارای اتیسم با وجود عدم موفقیت های تحصیلی و احساسات منفی بیشتر در فرزندانشان از نظر پشتیبانی و انضباط با والدین کودکان غیر اتیستیک تفاوتی نشان ندادند. کودکان دارای طیف اتیسم در این پژوهش در زمان پریشانی از والدین خود کمک می خواستند و والدین نیز از انها حمایت می نمودند.در مقایسه با استراتژی های پیچیده تری که والدین کودکان غیر اتیستیک در مورد فرزندان خود به کار می بردند مادران کودکان دارای طیف اتیسم از راهکارهای ساده تری مانند آرمیدگی جسمی و نگاه کردن به عنوان وسیله ای برای تنظیم عاطفی کودکان خود استفاده می نمودند.در مطالعه ای دیگرنمونه ارائه چهره های والدین بر روی کودکان برای هر یک از والدین با فاصله یک ماه اجرا گردید. آنها نسبت به کودکان غیر اتیستیک از راهکارهای تنظیم عاطفی سادتری استفاده می نمودند از جمله آرمیدگی جسمی و کلامی(به واسطه رفتار های تکراری و کلیشه ای).در این مطالعه میزان کورتیزول را نیز در کودکان مورد اندازه گیری قرار دادند. به طور شگفت آوری کودکان دارای طیف اتیسم در مواجه با تصویر مادر تغییری در میزان کورتیزول انها مشاهده نشد درحالی که در مواجه با تصویر پدر مانند کودکان غیر اتیستیک میزان کورتیزول انها افزایش می یافت و این عدم تغییر در میزان کورتیزول در مورد مادران در این مطالعه به عنوان یک پدیده شناخته شد.

وضعیت عاطفی والدین و تنظیم احساسات در کودکان دارای طیف اتیسم

همانگونه که در مورد والدین کودکان غیر اتیستیک نیز صادق است والدین کودکان دارای طیف اتیسم نیز عنوان می کنند که حالات عاطفی انها بر فرزندانشان تاثیر گذار است.برای بررسی این امر پژوهشی در مورد بررسی میزان سطح کورتیزول کودکان و والدین در هنگام بازی صورت گرفت.(ژائو،2014)فرض بر این است که میزان کورتیزول والدین می تواند بر میزان کورتیزول فرزندان نیز تاثیر گذار باشد و به همین نسبت نیز ممکن است والدین از شاخص های تنظیم عاطفی کمتری استفاده کنند. این بدین معنی است که پریشانی والدین می تواند در پریشانی کودکان تاثیر گذار باشد.در این پژوهش سطح کورتیزول در کودکان اتیستیک در مقایسه با سطح کورتیزول والدین در زمان بازی مورد بررسی قرار گرفت و نتایج متفاوتی در سطح این هورمون در مادران و پدران کودکان اتیستیک مشاهده گردید.تقریبا برای همه کودکان سطح کورتیزول پدران نشان دهنده سطح کورتیزول کودک و نشان دهنده تنظیم عاطفی پایینتری در پدران کودکان اتیستیک بود. اما سطح کورتیزول مادران، سطح کورتیزول فرزندان اتیستیک را پیشبینی نمی نمود و این نشان دهنده تنظیم عاطفی موثرتر مادران کودکان اتیستیک بود و اینکه مادران انها بدون توجه به شرایط کودک، فعالیت عادی، منطقی و عاطفی خود را انجام می دهند.برای دریافت اطلاعات بیشتر در زمینه اختلال اتیسم مطالعه مقاله اتیسم در DSM5 را پیشنهاد می کنیم.

رفتار والدین و رشد اجتماعی و ارتباطی کودک دارای طیف اتیسم

اختلالات ارتباطات اجتماعی به ویژه در حوزه های توجه مشترک ،تقلید، رشد زبان  از ویژگی های بارز در اختلالات طیف اتیسم به حساب می آید.در نوزادان غیر اتیستیک والدین با درگیر شدن در تعاملات کودک توجه کودک را به جنبه های مختلف محیط جلب می کنند و او را به توجه مشترک سوق می دهند و از رشد زبانی اوپشتیبانی می کنند.و ثابت گردیده والدینی که به کودک خود توجه نموده و فعالیتهای اورا دنبال و پیگیری می کنند کودکانی دارند که توانایی کلامی را سریعتر به دست می اورند.کودکان دارای طیف اتیسم به نسبت کودکان غیر اتیستیک زمان کمتری را در فعالیتهای توجه مشترک صرف می کنند این مدت زمان 30 درصد برای کودکان دارای طیف اتیسم در مقابل 76 درصد برای کودکان غیر اتیستیک و 78 درصد برای کودکان دارای سندروم داون گزارش گردیده است(پترسون و همکاران،2014).توجه مشترک از پایه های اصلی و مهم در امر یادگیری و تقلید هم در کودکان دارای طیف اتیسم و هم در کودکان غیر اتیستیک است و کودک بدون داشتن این مهارت کلیدی قطعا در مراحل بعدی رشد خود دچار مشکلات عمده و تاثیر گذاری خواهد شد.

والدین و رشد همدلی در کودک دارای طیف اتیسم

اگر چه همدلی یک ویژگی موروثی است اما تحت تاثیر محیط نیز قرار دارد(کنافو و همکاران،2008)و نظریه ذهن و نظریه همدلی و سیستم سازی نیز به دنبال آن برای کودکان دارای اختلال طیف اتیسم توصیف گردیده است.در یک مطالعه طولی روزگا و همکاران( 2018) یک سال پس از بررسی اولیه دلبستگی پاسخهای همدلی را در کودکان اتیستیک جامعه خود مورد بررسی قرار دادند(روزگا و همکاران،2018)و مشخص گردیدکه دلبستگی ایمن و رشد زبانی، پاسخ همدلانه را در کودکان دارای طیف اتیسم پیشبینی می کرد.اما کودکان نا ایمن هیچگونه دستاوردی در زمینه همدلی از خود نشان ندادند.

فنوتیپ گسترده اتیسم(BAP)

علاوه بر این عقیده که استرس والدین و اختلالات اجتماعی فرزندان دارای طیف اتیسم منجر به یک شیوه فرزند پروری مستقیم و حساستر می گردد،همچنین ممکن است که ویژگی های والدین باعث گرایش آنها به یک سبک فرزند پروری نیز گردد، به خصوص در خانواده هایی که بیش از یک فرزند دارای طیف اتیسم دارند. فنوتیپ اتیسم یا شخصیت سرد یا توضیحات اصلی کانر در مورد والدین و پیشنهاد ریملند مبنی بر اینکه کودکان دارای اتیسم ممکن است والدینشان نیز نوع خفیفی از اختلال را داشته باشند سازگار است(سیلورمن،2007 و ریملند،1964).لام ،چایلدرس،لوش و پیون(2009)ویژگی های اصلی فنوتیپ گستره اتیسم را با مقایسه والدینی که دارای دو یا بیشتر از دو فرزند دارای اتیسم داشتند با والدینی که یک کودک اتیستیک داشتند و کسانی که دارای یک کودک سندروم داون بودند تعریف نمودند.(پیون و همکاران ،1997؛ پیون و همکاران ،1997)والدین در گروه دو یا بیشتر از دو فرزند دارای طیف اتیسم، بیشتر سرد و دوستی کمتر و اختلالات زبانی بیشتری داشته و نسبت به والدین دو گروه دیگر حساس تر نیز بودند(لوش و همکاران،2009)کودکانی که والدین آنها علائم فنوتیپ اتیسم داشتند علائم شدیدتری از طیف اتیسم را نیز نشان می دادند(ساسون و همکاران،2013) و تست های عصب روانشناختی نشان داده است که والدین کودکان دارای طیف اتیسم به ویژه پدران نقایصی در مهارتهای عملکرد اجرایی در زمینه تغییر توجه و مهارتهای برنامه ریزی دارند.(هاگس و همکاران،1997).

بیشتر بخوانید:  اوتیسم و پروتئین های کلیدی مغز

درمان به عنوان وسیله ای برای درک مکانیسمها در اختلال طیف اتیسم

بتلهایم و دیگران از جمله مارگارت ماهلر از رواندرمانی برای والدین و کودکان دارای طیف اتیسم حمایت می نمودند(توستین ،1981؛سیلور من و همکاران ،2007؛وایلند،1964)در واقع همانطور که گفته شد بتلهایم از پرنتکتومی یا جدایی طولانی مدت کودک از والدین دفاع می نمود. در سال 1971 اریک شوپلر و رابرت رایشلر عنوان نمودند که کودکان دارای طیف اتیسم در دهه های 40،50 و60 میلادی در معرض طیف وسیعی از روشهای درمانی از جمله انزوا،شوک برقی،دارو درمانی،روانتحلیلگری،شرطی سازی رفتار کنشگر ویتامین درمانی شدید قرار گرفتند.(اسکاپلر،1971).برای آگاهی بیشتر در زمینه اضطراب و اختلال اتیسم مطالعه مقاله اتیسم ،اضطراب ،هراس و راهکارهای درمان آن پیشنهاد می گردد.

گزینه های رواندرمانی که والدین کودکان دارای اتیسم را به عنوان درمانگر درگیر می کند

در حال حاظر مداخلات برای کودکان دارای طیف اتیسم با اهداف :
1)ارتقاء کیفیت تعاملات اجتماعی متقابل که شامل حساسیت والدین ،پاسخگویی، و راهبردهای تنظیم عاطفی است
2)تقویت مهارتهای زبانی و ارتباطی که شامل مهارتهای بنیادی تقلید،اشتراک عاطفی یا همدلی و برانگیختگی اجتماعی است
3)کاربرد طبیعی تحلیل رفتار کاربردی(ABA)
4)مهارتهای اجتماعی و آموزش در حد کفایت
5)مداخلات رفتاری شناختی(اتوود و همکاران،2013)
سه مورد اول از این اهداف مداخلاتی والدین را به عنوان درمانگر درگیر می کند.
پژوهشها از این نکته مهم در اختلال طیف اتیسم حمایت می کند که می توان از نوزادی با تشخیص به هنگام طیف اتیسم رشد مطلوب را در این کودکان تقویت نمود. و به دنبال این واقعیت پنج ماده اصلی در برنامه های مداخله موفق برای نوزادان شناسایی گردیده است(راجرز و همکاران،2014 ؛ والاس و همکاران؛2010) دو مورد از این مواد به طور خاص والدین را درگیر می کند:
  1.  مربیگری والدین که وی به عنوان یک درمانگر مداخلات را الگوبرداری کرده و به صورت روزانه این استراتژی ها را با فرزند خود کار می کند.
  2.  تلاش برای افزایش حساسیت و واکنش پذیری والدین به فرزند است.

    دکتر سالی راجرز در حال اجرای برنامه اموزشی
در سه دهه گذشته تحقیقات مداخله ای در طیف اتیسم به طور فزاینده ای یافته های مربوط به تحقیقات در زمینه رشد نوزادان و کودکان را مورد استفاده قرار داده است به ویژه یافته های مربوط به رشد ارتباطات و یادگیری اجتماعی در نوزادان و اطفال غیر اتیستیک. این مداخلات بر استفاده از اصول زبان و رشد اجتماعی مانند توجه مشترک، تعامل عاطفی و تقلید متمرکز شده است.این رویکرد های مداخلاتی به عنوان مداخلات رفتاری رشدی طبیعی ((NDBI  شناخته می گردند. این شکلی پیشرفته از تحلیل رفتار کاربردی (ABA) است که از روشهای یادگیری عملی برای آموزش مهارتها و کاهش رفتارهای دشوار و مداخله استفاده می کند(لوواس،1977؛ استرین و همکاران ،1979).این رویکرد مفاهیم درگیر کردن و پاداش دادن کودک را به عنوان یادگیرنده فعال و نه گیرنده منفعل و همچنین با استفاده از تکنیک های داربست که مهارتها را بالاتر از مجموعه مهارتهای موجود یا سطح رشد کودک قرار می دهد ترسیم می کند(شریبمن و همکاران،2015)
یک نمونه از NDBI مدل اولیه دنور((ESDM برای کودکان نوپا و کودکان پیش دبستانی دارای طیف اتیسم است که اکنون در مرکز اتیسم اردیبهشت در حال پیاده سازی و آموزش است.رویکرد دنور روشی است که به خوبی مورد بررسی قرار گرفته و هم درمانگران وهم والدین از آن پشتیبانی می کنند و اکنون به عنوان یکی از درمانهای پیشرو وآوانگارد در زمینه درمان طیف اتیسم شناخته می گردد. والدین از یک درمانگر کمک می گیرند تا از استراتژی های ABA استفاده نمایند و نسبت به نشانه های کودک خود حساس و پاسخگو باشند و بر تعامل مشترک با کودک خود متمرکز گردند.به والدین دستور داده می شود که از این راهکارها در زندگی روزمره به عنوان مثال در بازی ،حمام،وعده های غذایی استفاده نمایند.و از طرفی نیز کودک در هفته چندین ساعت به درمانگر خود مراجعه می کند. این رویکرد اثر شگرفی بر کودکان اتیستیک دارد وشاید بتوان این رویکرد را کاملترین رویکرد مداخلاتی برای کودکان اتیستیک نام برد. در یک مطالعه از میان دو گروه کودکان نوپا که مدل دنور را دریافت نموده بودند در مقایسه با کودکانی که مدل دنور را دریافت ننموده بودند،گروه دریافت کننده دنور افزایش قابل توجهی در ضریب هوشی نشان دادند و از طرفی در مهارتهای ارتباطی ،یادگیری و رفتار تطبیقی نیز بعد از دو سال براساس تست ADOS  بهبودی نشان دادند. برای دریافت اگاهی بیشتر در زمینه اختلال اتیسم مطالعه مقاله درباره اختلال طیف اتیسم بیشتر بدانیم را به شما پیشنهاد می کنیم.

تنظیم عاطفی به عنوان یک هدف درمانی

با توجه به نقش کلیدی تنظیم عاطفی در عملکرد ناسازگارانه افراد دارای طیف اتیسم ،تمام والدین دارای کودک طیف اتیسم نیازمند آموزش های روانشناختی اند.ذهن آگاهی  یکی از رویکرد های محبوب در زمینه کاهش استرس است و در ان می توان به خانواده های دارای کودک اتیستیک توصیه نمود که اهداف و ارزشهای بلند مدت را در رابطه با موقعیت هایی که با انها روبه رو هستند در نظر بگیرند. اصول این روش پتانسیل بسیار خوبی برای کمک به والدین و افراد مبتلا به طیف اتیسم در تنظیم اختلالات، کنترل حسی و کنترل احساسات منفی و جلوگیری از انتقال انها به حالات روحی دارد و باعث ایجاد انگیزه در این والدین می گردد.(لیونز و همکاران،2010)بنابراین اصل،تمایل والدین به ایجاد روابط نزدیکتر با فرزندانشان ممکن است قدرت تاثیر احساسات منفی را برطرف کند.

سازگاری والدین با تشخیص اتیسم و توانایی های انها چه تاثیری در نتایج مداخلات دارد؟

در حالی که علائم اصلی طیف اتیسم و همچنین مشکلات تنظیم عاطفی مربوط به ان ریشه های عصب شناختی دارند اما تاثیر والدین بر کودکان دارای طیف اتیسم تا حدودی قابل اثبات است. برای نمونه باز هم میتوان به رویکرد دنور اشاره نمود که هم به عنوان نوعی درمان و هم به عنوان نوعی مداخله و هم به عنوان نوعی شیوه فرزندپروری موجب تاثیر بر عملکرد والدین و به طبع آن بهبودی در عملکرد کودکان دارای طیف اتیسم می گردد پس با این استدلال می توان تایید نمود که عملکرد فرزند پروری والدین می تواند در بهتر شدن شرایط این کودکان موثر باشد اما نه لزوما در بدتر شدن شرایط آنها.(در اینجا لازم است متذکر شویم که مدل دنور یک شیوه فرزندپروری نیست اما بر اساس این رویکرد میتوان مطابق با بهترین و صحیح ترین  شیوه های فرزندپروری عمل نمود.)در پژوهشها این نتیجه به دست امده که والدین کودک دارای طیف اتیسم این فرضیه را در ذهن خود دارند که نقش کمی در روند رشد کودک خود دارند و این امر تحت تاثیر پریشانی های عاطفی والدین از جمله احساس گناه ،افسردگی و حس درماندگی است.بعد از تشخیص طیف اتیسم فشار روانی والدین بدون توجه به اینکه کودک دارای چه سطح از عملکردی است و در چه سطحی از اختلال اتیسمقرار دارد ،افزایش می یابد و این استرس ارتباط مستقیمی با کاهش نتایج مثبت مداخلات رفتاری کودکان دارای طیف اتیسم دارد(آزبورن و همکاران ،2008)و به همین شکل کاهش پاسخگویی والدین تاثیر بر تاخیر زبان و توجه مشترک کودکان انها دارد(روبل و همکاران ،2008).

عوامل موثر بر شیوه فرزند پروری والدین دارای کودک اتیستیک

در مورد شیوه های فرزند پروری خانواده های کودکان اتیستیک مطالعات گسترده ای صورت گرفته است برای نمونه در یک نمونه 151 نفری که در چین توسط گائو و همکاران در سال 2010  صورت گرفته است والدین کودکان دارای طیف اتیسم در مقایسه با والدین کودکان غیر اتیستیک خود را کمتر خونگرم با کودکشان دانسته اند و بیشتر خود را از نظر روانشناختی یک والد کنترل گر می دانسته اند.البته بایستی در مورد این مطالعات به این نکته توجه نمود که تفاوتهای فرهنگی در مورد شیوه های فرزند پروری والدین به طور قطع تاثیر گذار است.و یا در خانواده های دارای کودکان مضطرب والدین منفی نگر تر هستند و در زمان عملکرد کودکشان بیشتر در کار او مداخله می کنند(هادسون و رپی،2001)والدین کودکان مضطرب بر فرزندان خود کنترل بیشتری دارند و استقلال کمتری به آنها می دهند و یا والدینی کمال گرا و تمامیت خواه(اصول گرا) هستند.در مطالعه شیوه های فرزند پروری کودکان دارای طیف اتیسم بایستی به ویژگی های روانشناختی والدین مانند افسردگی ،اضطراب و..نیز توجه نمود.چراکه این ویژگی های روانشناختی میتواند بر عملکرد فرزند پروری انها تاثیر گذار باشد(فاستر و همکاران،2007؛لایو و همکاران ،2000) متاسفانه مطالعات بسیار کمی درمورد شیوه های فرزند پروری خانواده های دارای کودک اتیستیک و چگونگی تاثیر ویژگی های روانشناختی والدین وجود دارد و برعکس مطالعات فراوانی درمورد شیوه های فرزند پروری والدین کودکان مضطرب صورت گرفته است.
اما در یکی از معدود مطالعات صورت گرفته مشخص گردید که والدین دارای کودکان اتیستیک در مقایسه با والدین کودکان مضطرب، بیشتر علائم افسردگی را و والدین کودکان مضطرب بیشتر علائم اضطراب را گزارش نموده بودند.این علائم افسردگی والدین کودکان اتیستیک هیچگونه تجلی رفتاری که بر شیوه فرزندپروری انها تاثیر گذاشته باشد، نداشته اند و برعکس این علائم رفتاری کودک بوده است که بیشترین نقش را در شکل دادن به رفتار والدین داشته است.تفاوت های فرهنگی در شیوه های فرزند پروری بسیار چشمگیر است برای نمونه در هلند محققان دریافته اند که کودکان نوپای دارای اتیسم در خانواده های هلندی دلبستگی ایمن کمتری را از جانب خانواده خود دریافت می کنند(روتگرز و همکاران 2007) ویا اینکه در مطالعه ای در امریکا مشخص گردید که تفاوتی در کنترل شدید بین والدین فرزندان اتیستیک در سن مدرسه و غیر اتیستیک وجود ندارد(ونتولا و همکاران 2017)و یا در فرهنگ چینی، کودکان اتیستیک مدرسه ای محبت کمتر و کنترل بیشتری را ازجانب والدینشان دریافت می کنند(گائو و همکاران ،2010)
علاوه بر تفاوتهای فرهنکی بایستی به جنسیت والدین و جنسیت فرزندان نیز توجه نمود.بر طبق مطالعات پدران ممکن است از شیوه فرزند پروری متفاوتی نسبت به مادران استفاده کنند و همینطور این دیدگاه در مورد فرزند دختر و پسر نیز متفاوت است. برای نمونه ممکن است مادران به دلیل انتظاراتی که دیگران از آنها دارند و ممکن است تایید و عدم تایید دیگران را دریافت کنند از شیوه های فرزند پروری متفاوتی استفاده کنند(مک کی و همکاران ،2007 ،موریا و کاناوارو،2015،میکالینسر،2007)برخی تحقیقات مشخص نموده اند که مادران در شیوه فرزندپروری خود تمایل دارند که بیشتر از تنبیه بدنی استفاده کنند(مولرن و پاسمن1981،اشتراس و استوارت1999)در حالی که مک کی و همکاران در پژوهش خود عنوان می کنند که پدران بیشتر تمایل دارند که از شیوه سخت گیرانه فرزند پروری استفاده کنند.در مورد جنسیت فرزندان نیز پژوهشگران عنوان نموده اند که برای پسران بیشتر از دختران از شیوه سختگیرانه و منظم و کنترل گرانه استفاده می گردد به خصوص از جانب پدران(چانگ و همکاران،2003؛ماهونی و همکاران،2000)این مطالعات نشان می دهد که جنسیت والدین و جنسیت کودک می تواند در انتخاب شیوه فرزند پروری موثر باشد.از طرفی به نظر می رسد پدران و مادران راهبردهایشان با فرزندان دارای اتیسمشان متفاوت است.پدران با فرزندان خرد سال دارای طیف اتیسم خود کمتر درگیر می گردند و به طور کلی هدایت بیشتری را اعمال می کنند (فلیپین و واتسون ،2015؛کنستانتاریاس و استوارت،2006)
از جنبه های دیگر فرهنگی فرزند پروری می توان به این مورد اشاره نمود که والدین آمریکای شمالی که دارای فرهنگ فردگرایانه اند بر اهمیت استقلال فردی، خلاقیت و حل مساله تاکید دارند در صورتی که در فرهنگ های جمع گرایانه مانند کشورهای آسیایی بر همبستگی،وابستگی و هماهنگی و سازگاری تاکید دارند(هارکنس و سوواپر 2002)بنابراین واقعیتها والدین در این دو فرهنگ شیوه های فرزند پروری متفاوتی را اتخاذ خواهند نمود.در پایان برای فاکتور های فرهنگی و اجتماعی و یا سیاسی می توان برای نمونه به کشور چین اشاره نمود که با توجه به تاکید دولت بر تک فرزندی ممکن است والدین از تک فرزند خود انتظارات بالایی داشته باشند خواه این کودک اتیستیک یا غیر اتیستیک باشد اکنون به این ویژگی فرهنگی،حمایت پایین دولت چین از خانواده های دارای کودک مبتلا به طیف اتیسم را در نظر بگیرد که بایستی فشار مالی بالایی را تحمل کنند و این امر نیز می تواند با ایجاد جو روانی متفاوت در خانواده بر شیوه فرزند پروری والدین تاثیر گذار باشد.این والدین استرس بیشتری را تجربه می کنند، بار مالی بالایی را تحمل می کنند و از طرفی نیز ممکن است در قبال فرزند خود و نیاز های اواحساس بی کفایتی می تمایند و همین امر نیز مزید بر علت نقایص فرزند پروری بر این خانواده می گردد.برای دریافت اطلاعات بیشتر در زمینه اختلال طیف اتیسم مطالعه درمغز کودک دارای اتیسم چه می گذرد؟ را پیشنهاد می کنیم.

از چه شیوه های فرزندپروری برای کودکان دارای اتیسم استفاده نکنیم و چه والدینی نباشیم؟

والدین هلیکوپتری

والدین هلی کوپتری بر روی کودک خود مانند هلی کوپتر معلق مانده و هر حرکتی را که مشاهده می کنند به آن واکنش نشان می دهند و هر مشکلی را که احساس کنند برای رفع آن به کمک می روند.این والدین برای صاف کردن هر مسیری مداخله می کنند و اصرار دارند برای فرزند خود هر کاری را انجام دهند.والدین هلیکوپتری برای هر کودکی ایدال نیستند چراکه این والدین ممکن است استقلال و خودانگیختی در کودکانشان را به امری دشوار تبدیل کنند.
والدین کودکان دارای طیف اتیسم والدینی هستند که مستعد استفاده از شیوه فرزندپروری هلیکوپتری هستند. زیرا این والدین نگران این هستند که کودکشان با مشکلی برخورد کند که نتواند آن را برطرف کند و البته این امر واقعیت دارد و در واقع برای کودکان اتیستیک رخ می دهد. اما اگر والدین هلیکوپتری موجب توقف و خدشه در فرایند رشد در کودکان غیر اتیستیک می گردند تصور کنید که این والدین برای کودک دارای طیف اتیسم خود چه کاری انجام می دهند.به یاد داشته باشید که کودکان دارای طیف اتیسم توانایی یادگیری انتزاعی را ندارند و بایستی از طریق آموزش عینی و مستقیم و با انجام فرایند واقعی فعالیت یا هدفی را یاد بگیرند. وقتی برای انجام امور قدم بر می دارید این فرصت را به کودکتان بدهید تا آنچه را که لازم است درک کند،برای چالشها تلاش کند و آنها را تجربه کند و از هیجان موفقیت در یک چالش لذت ببرد یا دانش حاصل از شکست را به دست آورد.

والدین رقابتی

تقریبا همه والدین با این شیوه فرزند پروری آشنا هستند و یا اینکه آن را در دیگر والدین مشاهده کرده اند. این والدین به دنبال این هستند که کودک چه کسی در ابتدا چه آموزشی را دیده است ؟اولین کلمات را چه زمانی گفته؟چه زمانی راه افتاده؟چه زمانی از پوشک گرفته شده است؟و کودکشان چه تعداد توانایی را در کوتاه ترین زمان ممکن بدست آورده است؟ برای مثال تا پیش از پنج سالگی کلاسهای فوتبال،ژمیناستیک،زبان انگلیسی،تنبک ووو…را شروع نموده است.
زمانی که شما کودکی اتیستیک دارید در شرایط عادی می توانید با بیشتر مسائل کنار بیاید والبته این کار دشواری خواهد بود.اما اگر از والدینی باشید که از شیوه فرزند پروری رقابتی استفاده می کند مطمئنا این احساس را خواهید داشت که کودک شما شرایط برابری ندارد و احتمالا شما به عنوان والدین خود را مقصر می دانید. و نتیجه این احساس این است که نه شما و نه فرزندتان به اندازه کافی خوب نیستید. نتیجه چنین احساساتی بر کودک دارای طیف اتیسم ممکن است که آشکار نباشد اما واقعی است.چراکه کودک دارای طیف اتیسم به صورت مستقیم متوجه این شرایط نابرابر نخواهد شد و یا اینکه درک کند که دیگری میتواند و من نمی توانم. این نابرابری می تواند فوق العاده بر روی کودک شما تاثیر گذار باشد و شما را تبدیل به والدینی شیشه ای می کند که با هر نابرابری می شکند و این امر بیشترین تاثیر را بر روی شما و ارتباط شما با کودک دارای طیف اتیسم شما خواهد داشت در این زمان است که شما انگشت تقصیر را به سمت خود ،همسر یا فرزندتان خواهید گرفت. به یاد داشته باشید که والدین رقابتی والدینی شاد نیستند چراکه همیشه در رقابت و مسابقه با دیگران و اضطراب عقب افتادن از دیگری هستند و آنچه که خود و کودکشان است را قبول نمی کنند و ناخواسته ارتباط خود را با دنیای واقعی قطع نموده و در دنیای غیر واقعی به دنبال رقابت و پیروزی هستند و در این زمان است که کودک اتیستیک انها در دنیایی واقعی همراه با اختلال طیف اتیسم با توانایی ها و ناتوانایی های خود دست به گریبان است.

والدین دست نگه دارنده(آزاد گذار)

برخی والدین بر این باورند که فرزندشان باید بدون دخالت آنها به دنبال علاقه های شخصی خود باشد.این شیوه فرزند پروری برای کودکان غیر اتیستیک که خودانگیخته و مشتاق در تعامل با دیگران هستند به خوبی کار می کند در حالی که برای کودکان دارای طیف اتیسم انتخاب مناسبی نیست.
در حالی که مطمئنا هر کودکی تا حدودی نیازمند فضایی برای عملکرد کاملا مستقل است اما کودکان دارای طیف اتیسم واقعا نیازمند توجه منظم مستمر والدین خود اند. در اینجا ممکن است به این فکر افتاده باشید که این امر موید عملکرد والدین هلیکوپتری است! ولی در واقع اینگونه نیست و دلیل این امر این است که در بیشتر مواقع این کودکان دارای طیف اتیسم به کمک شما نیاز دارند تا به طور فعال یاد بگیرند و ارتباط برقرار کنند و به جستجو در جهان اطراف خود بپردازند. بدون بودن فرد دیگری برای ساختن این مهارتهای ارتباطی کودکان دارای طیف اتیسم ممکن است به طور شدیدی در خود فرو رفته و بر خود متمرکز گردند و تمایل کمتری داشته باشند که به مشارکت فعال با دنیای اطراف خود بپردازند.و متاسفانه با این رویکرد فرصت کمتری خواهند داشت که به تقویت نقاط قوت و بالفعل کردن بالقوه های خود بپردازند.برای آگاهی بیشتر در زمینه اختلال اتیسم مطالعه مقاله رابطه اتیسم با هوش،نبوغ واستعدادهای خاص پیشنهاد می گردد.

والدین کمال گرا

بله،برخی از کودکان با والدینی که کاملاً اصرار بر عملکردی ایده آل در کودکانشان دارند می توانند عملکرد برتری در زمینه های ورزشی ،هنری،دستور زبان و رفتار داشته باشند.اما این کودکان بعید است دارای اختلال طیف اتیسم باشند.واقعیت این است که کودکان مبتلا به طیف اتیسم در حالی که ممکن است نقاط قوت زیادی داشته باشند اما نتوانند بسیاری از انتظارات معمولی در دیگران کودکان را نیز براورده سازند.این کودکان ممکن است مهارت کلامی شان به خطر بیافتد و بدست آوردن نمرات بالا و گرامر کامل برای انها امری دشوار است.انها ممکن است در هماهنگی بدنی مشکل داشته باشند و دوچرخه سواری را بدشواری یادبگیرند و بتوانند انجام دهند. به همین خاطر به یاد داشته باشید که با این شیوه فرزند پروری ممکن است شما انتظارات بالایی داشته باشید و آن انتظارات را تا اندازه ای بالا ببرید که موجب ناراحتی کودکتان و دلسردی شما گردد.

والدین مجاز

این والدین اینگونه فکر می کنند که کودکی که نیاز های ویژه ای دارد فقط در زمان حضور در مدرسه یا مراکز درمانی بایستی از انها انتظاراتی را داشت و بایستی در غیر اینصورت آنها را رها گذاشت.آنها اینگونه عنوان می کنند که کودکشان در مدرسه و یا درمرکز درمانی شرایط سختی را در طول روز گذرانده و حالا شایسته استراحت است و این را غیر منطقی می دانند که کودکشان در منزل کاری کند یا اموزشی ببیند و یا حتی کارهای خود را انجام دهد. این شیوه تفکر و فرزند پروری به نتیجه تاسف آوری می رسد و این به او می آموزد که “هر کاری می خواهی انجام بده” و این عاداتی را به او می آموزاند که برای او مشکلات جدی را در اینده ایجاد خواهد نمود.نمونه این شیوه فرزند پروری را می توانم خانواده ای بخوانم که در طول روز در مرکز حضور داشت و پس از رفتن به خانه والدین او عنوان می کردند که بر روی زمین پارچه هایی پهن می کنند و میزان زیادی پفک و چیپس و خوراکی در اختیار او قرار می دهند تا برای خود باشد و هرکاری می خواهد بکند.

فرزند پروری آشفته

کودکی را تصور کنید که از زمانی که از خواب بیدار می شود پنج ساعت در مرکز اردیبهشت خدمات رفتار درمانی دریافت می کند و پس از آن یک ساعت گفتار درمانی و دو ساعت بازی درمانی دریافت میکند و چهار ساعت هم در مدرسه تحصیل میکند. همین کودک زمانی که شب به خواب می رود والدین او در گوشی موبایل خود در گوگل به دنبال یک برنامه یا کلاس دیگر می گردند تا به برنامه روزانه کودکشان اضافه کنند.با این شیوه فرزندپروری این کودک اتیستیک فرصتی ندارد که بتواند آنچه را اموخته تمرین کند،انسانهای دیگری را ببیند و یا با کودکی دیگر آشنا شود و بازی کند.این احتمال را بایستی در نظر گرفت که کودک ممکن است چند ساعت در روز نیاز دارد آرام باشد و شاید این چیزی است که کودک شما برای رشد و پیشرفت نیاز دارد.

چه کار هایی انجام شود؟

مداخله جاسپر(این روش مخفف حروف “قواعد اشتغال بازی های نمادین توجه مشترک” که توسط دکتر کانی کساری در مرکزتحقیقات و درمان طیف اتیسم دانشگاه کالیفرنیا تدوین شده است)  یک درمان مبتنی بر بازی است و برای بهبود اشتغال مشترک بین والدین و فرزند دارای طیف اتیسم استفاده می شود.این شیوه بر اموزش والدین به پیروی از فرزند خود در بازی تمرکز دارد و دارای چهار مولفه است که عبارتند از:
1)انتخاب اسباب بازی و محیط
2)گامهای آینه ای شده
3)برانگیختن
4)گسترش ارتباطات
گالسرود و همکاران (2015)در پژوهش خود این مولفه ها را برای کودکان دارای طیف اتیسم مورد بررسی قرار دادند و با توجه به علاقه کودکان دارای طیف اتیسم به اشیاء آنها دریافتند که گامهای آینه ای ،یعنی تقلید از نحوه بازی کودک با اسباب بازی منتخب میتواند مهمترین عنصر در حمایت از توجه مشترک باشد.
اعتقاد بر این است که شیوه فرزند پروری آگاهانه که بسیار شبیه به شیوه مقتدرانه است شیوه ای مثبت است و به عنوان بهترین شیوه برای فرزند پروری اتیسم شناخته شود. دراین شیوه والدین ممکن است رفتار ناسازگارانه کودک را نادیده بگیرند،از استقلال کودک حمایت می کنند و نسبت به نیاز های کودکشان حساس ترند.این والدین آگاهانه کودک خود را می شناسند و هر تصمیم را به صورت اگاهانه و با توجه شرایط کودک دارای اتیسم اتخاذ می کنند(دانکن و همکاران2009؛پرنت و همکاران2015).
در پایان:
هیچ والدی کامل نیست و از طرفی والدین کودکان اتیستیک و با نیاز های ویژه قطعا در شرایط دشواری به سر می برند و قطعا نمی توان اذعان نمود که شیوه فرزندپروری انها بر اساس فلان روش ویا فلان نظریه اشتباه محض است. این خطایی بزرگ است که شیوه فرزندپروری این والدین را بدون توجه به شرایط آنها قضاوت و ارزیابی نماییم.عدم توجه به خستگی،فشار های مالی،فشار های روانی که این والدین تجربه می کنند و نظر دادن در مورد فرزندپروری آنها کمی غیر منصفانه است .برخی از خانواده های کودکان اتیستیک در شرایط دشواری قرار دارند که این شرایط برای خانواده های دارای کودکان غیر اتیستیک قابل باور نیست.به همین دلیل است که گفته می شود انسانها در زمان فشار و شرایط سخت مرتکب اشتباهاتی می گردند که قطعا در شرایط عادی چنین رفتاری از آنها سر نخواهد زد.روی سخن من در پایان این مقاله با خوانندگانی است که ممکن است از نزدیک با شرایط یک خانواده دارای کودک دارای طیف اتیسم آشنا نباشند و یا والدی که اتیسم کودک خود را انکار نموده و همسر خود را به هر دلیلی مقصر اصلی یک شیوه فرزندپروری اشتباه می داند،به یاد داشته باشیم که هیچ انسانی کامل نیست اما همه انسانها نیاز به کمک و درک شدن دارند با درک و کمک به این والدین است که می توانیم شیوه فرزندپروری احیانا غلط آنها را اصلاح نماییم.
5/5 - (1 امتیاز)
اشتراک گذاری محتوا
مهدی فولادگر

مهدی فولادگر

مدت زیادیست که با کودکان اتیسم آشنا هستم اما هنوز احساس می کنم باید انها را بهتر بشناسم. البته نه علائم و رفتار های آنها را، بلکه خوبی و پاکی شان را. اموری که امروزه همه با آنها غریبه ایم.

مطالب مرتبط

تنها راه غلبه بر اختلال اتیسم دانش و آگاهی از این اختلال است!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آیا نیاز به مشاوره تخصصی در حوزه اتیسم دارید؟